یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

مديريت در لرستان - يافتهحدود نيمه‌شب بود كه يك تماس تلفني‌، چرتم را پراند‌. آقاي "منبع موثق" بود كه هميشه از همه جا و همه كس خبر داره. اون كه مو، لاي درز خبرهاش نمي‌ره!

يه چيز عجييه! بي‌ادعا. طرف يه چيزي از يه كسي مي‌دونه‌، صد تا "بگم بگم" مي‌كنه تا آخرش كه شايد بگه و شايدم نگه! اما اين آقاي "منبع موثق" انگار نه انگار كه با اين همه خبر موثق كه داره مي‌تونه صد بار، باري هزار بار گوشه برگه رو نشون بده و بگه: بگم...بگم... اما خب اين مرد فرق داره با بقيه. اصلاً نيتش از اين همه گفتني‌ها‌، چيزي نيست جز ارتقا كمي و كيفي امر خطير خبررساني‌، آن هم در فضايي كه اين روزها يه خبر روي 3 منبع‌، 30 شكل مختلف، نقل مي‌شود!

گوشي را كه برداشتم اصلاً فكر‌شو نمي‌كردم كه "منبع موثق" امشب قراره منو شوكه كنه! خبرهاش اصلاً باور كردني نبود. تو اصالت خبر كه شكي نبود اما باورش كمي عجيب بود. چند بار بين حرفش اومدم و گفتم: حاجي جان مطمئني؟!

"منبع موثق" از همون روزي كه به دنيا اومد از طرف پدرش كه يه عمر خودش منبع موثق بود و اين شغل را از 7 پشت به عقب به ارث برده بود‌، حاجي صدا زده مي‌شد و با اين كه هنوز كسي از مشرف شدن ايشون اطلاع دقيقي نداره، اما از سوي همه، حاجي خوانده مي‌شود، لذا باز هم پرسيدم: حاجي‌جان مطمئني كه اين خبر صحت داره؟!

و تاكيد آقاي "منبع موثق" هيچ شكي براي من باقي نمي‌گذاشت كه اين خبرها‌، نه از جنس خبرهاي مش حسين‌آقا است كه  "اند" خبرهاي يك منبع آگاه است! هر چند كه باورش سخت باشه اما "منبع موثقه" ديگه. براي همين بي كم و كاست، چند خبري كه آن شب آقاي "منبع موثق" به من انتقال داد، با وجود محرمانه بودن‌، اما تنها به دليل اثبات وجود مديرهاي بزرگ‌ در اين خبر، به اطلاع شما ولي‌نعمت‌هاي عزيز مي‌رسد:

خبراول: استعفاي آقاي مديرِ باسابقه‌، قبل از معارفه:

خبر اول در مورد يكي از مديراني است كه مدت‌ها پيش در يكي از بخش‌هاي دولتي استان لرستان منصوب شده است. گويا ايشان كه طي چند دوره گذشته نيز داراي سمت‌هايي بوده است‌، بعد از حكم جديد‌، طي نامه‌اي شبانه استعفاي خود را تقديمِ آقاي بالاي سر خود داده است.

متن استعفاي وي داراي نكات بسيار ارزشمندي است كه بخشي از نامه استعفا را بدون هيچ تحليل اضافه‌اي، باهم مرور مي‌كنيم: «چگونه مي‌توانم در اين سمت مشغول به فعاليت شوم درحالي كه نه سواد آن را دارم و نه تخصص آن را؟! فرموده‌ايد دليل انتخاب من سوابق مديريتي من در طول سال‌هاي گذشته است‌، اما امروز مي‌خواهم در پيشگاه مردم شريف استان اعتراف نمايم كه من در اين حد نيستم! آري مردم عزيز استانِ لرستان‌، اگر در طول تمام دوره‌هاي مختلف از چپ تا راست، بنده همواره داراي مسووليتي بودم‌، نه بر اساس لياقت من كه از فرصت‌طلبي‌ام بوده است! بنده همواره طي دورانِ انتخابات‌، در تمامي ستادهاي كانديداها حضور داشتم تا هرگز در اين قمار بازنده نباشم! براي همين، هنوز خود عيال هم نمي‌داند من شب‌ها بر روي  شانه چپ لم مي‌دهم يا به سمت راست خوابم مي‌برد! اما اين بار كه فرصتي پيش آمده كه نه چپ و نه راست، بلكه اعتدال آمده است تا لرستانِ مرا از اين عقب‌ماندگي تاريخي دور كند، تصميم گرفته‌ام آخرت خويش را نفروشم و براي اولين بار شهامت داشته باشم و بگويم‌: نه! من لياقت اين پست را ندارم. باشد كه روز محشر، كمي از بار گناهانم كاسته شود...»

خبر دوم: حضور آقايان مسوول قبلي در دادگاه بدون احضاريه:

مي‌دانم هنوز در شوك خبر قبلي هستيد اما خبر دوم را بخوانيد تا كه دود از كله‌تان بلند شود. "منبع موثق" كه آن شب انگار قصد كرده بود مرا سكته دهد، خبر داد روز گذشته دو سه اتوبوس وارد دادگاه ويژه تخلفات اداري شده است. اين حضور اتوبوس‌ها تا اين جا عادي است كه درحقيقت اگر بخواهيم با تخلفات اداري برخورد كنيم اتوبوس كه هيچ، بايد با قطار برخي را به آن‌جا انتقال داد، اما اسامي كه داخل اين اتوبوس‌ها بوده‌اند و اين كه اين آقايان با پاي خود و بدون هيچ احضاريه‌اي قدم به ميدان عدالت نهاده‌اند، برق از سرتان مي‌پراند!

از آقاي "م.م" گرفته تا خود "الف.الف"  و "خ.خ"‌، "دال، ضاد، صاد، كاف، ميم، نون و سين شين و ... همه و همه داخل اتوبوس بوده‌اند، با همان كت و شلوارهاي زمان مسووليت و همان خودكارهاي سبز و قرمزي كه با آن امضا مي‌زدند و پاراف مي‌كردند بدون آن كه كمي بيانديشند به حال "مجيد بقالِ" محله ما و آسيد كاظم، بزازِ محله شما!

آري سه اتوبوس از مديران و مسوولان مختلف استاني كه يا انتخاب شده‌اند و يا انتصاب و يا .... شده‌اند‌، همه و همه با حضور در اين مرجع رسيدگي عنوان نموده‌اند كه‌:

ما را بگيريد. بازجويي كنيد. استنتاق كنيد ... چپ و راست‌مان را در بياوريد. شايد شبي سرآسوده بر روي زمين نهيم! ديگر نمي‌توانيم تحمل كنيم چهره معصومِ كارگران مظلوم كوهدشتي كه تن سپردند به خروارها خاك در دل سعادت‌آباد تهران، با آرزوي بر شاخه خشكيده‌اي كه همه سعادتِ خيال‌شان بود. ديگر نمي‌توانيم بشنويم آه مادراني را كه با دست خويش فرزندانِ سنكوب كرده از دوايِ تلخ را‌، به زير خاك مي‌نهند و دل خوش كرده‌اند به عكس اعلاميه‌اي كه فرزندشان را در روزگار پاكي با لب خندان، شاد و زنده دل‌، نشان مي‌دهد و در دل مرور مي‌كنند ساعت‌هايي كه زود دير شد و ثانيه به ثانيه‌، جوان‌شان را غرق مرگ كرد.

ديگر نمي‌توانيم تحمل كنيم چهره‌هاي بيكار نشسته در دور ميدان‌هاي  شهر كه سال به سال بدتر از پارسال مي‌شوند رزق و حال‌ و احوالشان‌ به سبب عملكرد ما چنين بود. اين‌ها جاي‌شان هميشه همان جاست‌، تنها فصل به فصل، لباس‌شان كمي به قدِ يك گرما و سرما شدن عوض مي‌شود و البته‌، تارِ موهايي كه سال به سال‌، زود زود سفيد مي‌شوند...

ديگر تحمل نداريم جوانانِ اين شهر را كه از اولِ گلوبندك تا ته بازار، كيسه كيسه بر دوش‌، امر مي‌برند از دلالِ بازار تهران. آن وقت "لر" اين برآمده از كاسيت‌، اين اصل برابر اصلِ تاريخِ آريايي‌، امر مي‌برد از دسته دسته مهاجراني كه حال خود صاحبخانه شده‌اند در اين خانه‌ي بي در و پيكر از طهران تا تهران!

آري ما(دسته‌اي از مديران با وجدان لرستاني) را محاكمه كنيد، قبل از آن كه ذر‌ة‌المثقال‌مان را، خدا دو دو تا چهار تا كند. مگر نه اين كه همه آن‌چه دست‌مان امانت بود، بيت‌المالي بود كه ما به خوآگاهي و ناخودآگاهي هدر داديم‌، خب ما مسلمان 10 پدر به عقب بوده و اهل حلال و حراميم، پس نجات‌مان دهيد از آتشي كه در كمين‌مان است...

گفتم بس است آقاي "منبع موثق"! براي امشب بس است. داغونم نكن. خدا مرا ببخشد كه اين گونه درباره مسوولان عزيز ديارم بد مي‌انديشيدم. خدا مرا ببخشد كه هرگز نمي‌دانستم حقيقت دروني برخي از اينان چيست. خدا همه ما را ببخشد كه اين همه سال نفرين مي‌كرديم كساني را كه با گرفتن پست مديريت در استان، ما را بي‌كار و بي‌خان‌مان كردند...

آقاي "منبع موثق" بس است! بگذار كم‌تر بدانم تا كم‌تر شرمنده شوم. لااقل براي امشب بس است كه همين دو خبر براي عمري عذاب وجدانِ ما ملتِ قدرنشناس‌، كافي است. اين كه كمي دير وجدان‌ برخي در استان ما بيدار مي‌شود‌، مهم نيست. مهم اين است كه به هر حال بيدار مي‌شود. يك روزي مثل همين فردا تا بدانند اگر قواره‌ي هيكل‌شان به پست و مقامي نمي‌خورد، نبايد آن را بپذيرند.

و اما نيمه خبر آخر "منبع موثق" ما اين كه: يكي از مديرهاي تازه توديع شده لرستان را در حالي كه جامه مي‌دريده و به سمت پايتخت فرار مي‌كرده ديده‌اند كه گفته: «ايهالناس! مهرم حلال و جانم آزاد»!

ظريفي از سر كنجكاوي دليل كار را از آقاي "منبع موثق" جويا مي‌شود كه اين بابا را چه شده است؟ پاسخ مي‌آيد كه همكاران و هم‌صنف‌هايش برايش آن‌قدر گزارش ضد و نقيض رد كرده‌اند كه قطر پرونده‌ي ساخته شده عليه وي، تا بالاي زانويش رسيده و از ترس اين كه مبادا ادامه‌ي اين پرونده‌سازي‌ها باعث شود كه زير ارتفاع پرونده خفه گردد، عطاي رياست را به لقايش بخشيده و از "لرستانِ پُرمدير" به سوي پايتخت فرار كرده است!

به راستي چه نيكوست كه اگر پست و مقامي به ما پيشنهاد شد، علاوه بر سنجش توانايي خودمان(فارغ از اين كه هر كسي خودش را شايسته مي‌داند)، مطالعه‌اي دقيق نيز در اداره‌اي كه قرار است مديريت آن را بپذيريم داشته باشيم، بلكه روزي، چوب ندانم‌كاري ما را عده‌اي از مردم استان نخورند و به جاي پيش رفت، پس‌رفتي حاصل نگردد.

 ارسال: ابوذر بابايي‌زاده

دیدگاه‌ها  

#1 حشمت الله باجلان 1392-11-08 06:05
اول صبح خواستم برم سفر...ازرو وقت اضافه عد ازنماز يه سربه يافته عزيز زدم كه چشم خورد به اين مطلب.
خداخيرتون بده بچه هاي يافته كه قد دو سال انصافا خنديدم.
هر چند بايد گريه مي كردم از اين ارزوهاي محال
آقاي بابايي زاده نويسنده عزيز كه انصافا قلم شما نشان از آزادگي وحريت شماست:
يادتون باشه كه امثال شما در گفتن و نيش زدن به اقايان هميشه در خواب مديون هستيد.
والله كه رهبري منظورش از بصيرت همين بصيرت شما جوانانه
ازعكست مشخصه كه بعد از انقلاب به دنيا اومدي. بعيد مي دونم سختي هاي انقلاب به يادت باشه. تو همين ايام قسم به يگانگي خدا كه بچه هاي روح الله خيلي زحمت كشيدن تا اين انقلاب به سرانجام برسه.
پس نذاريد عده اي منحرف اين انقلاب اين كشور اين استان را به انحراف ببرند
موفق باشيد سربازان امام زمان در يافته وآقاي ابوذربابايي زاده عزيز
نقل قول کردن
#2 مهرداد دهقانی 1392-11-08 12:17
به یکی از آشنایان بخاطر سواد عملی خوبی که داشت، مسوولیتی دادند. دوماه نگذشت که انصراف داد. توی این دو ماه مدام از اینکه همکارهاش زیراب دیگری رو می زنن شوکه و ناراحت بود.
واقعا چرا؟
نقل قول کردن
#3 v.f 1392-11-08 15:48
aghayeh babai mamnon

aaaliii bod
نقل قول کردن
#4 رضا باقري 1392-11-08 15:54
داداش اين مطالب چطور به ذهنت مي رسه
همون موقعه هم مي گفتم تو مخت يه چيزي بالاتراز بقيه است
جواب اس ام اس كه نمي دي لااقل از طريق اينجا بهت نظر بديم
خوب بود/بازم بنويس/حال مي كنيم انصافا

بروبچ يافته سلام
خداوكيلي اين نظر رو بذاريد اين دوست بي معرفت ما شايد يادي از ما كرد
خداييش سايت باحالي داريد

درضمن ايميل نداشتم مجبور شدم اون ادرس رو بزنم
رضا باقري
نقل قول کردن
#5 محمد باقر 1392-11-08 23:16
يافته نيوز تو اين مدتي كه من زير نظر دارمش نشون داده براي امدن داراي عقايد ارزشمندي است.
مطل جناب آقاي بابايي هم درهمين مسيره انصافا
من مطلب يه لره هست...را خواندم واين مطلب طنز جديد را.
سبك نوشتن ايشون مخاطب رو جذب مي كنه.
ازيافته خواهش مي كنم از بقيه همكارانش هم بخواهد تا دراين مسير وسبك نويسند.انصافا خواننده خسته نميشه.
از كميت كه بگذريم كيفيت مطالب ايشون هم مثل خود اين پايگاه خبري داراي يك اصالت وجوديست.
براي همه شما نويسندگان استان ارزوي پيروزي مي كنم
نقل قول کردن
#6 مرتضي مرادي 1392-11-11 16:04
يك نقد داشتم به سايت يافته!
البته قبلش بگم خداوكيلي حيفه شما روزنامه نداريد.حداقل يه دوهفته نامه بزنيد.
اما نقد من
درد هاي ما زياده/چهارتا از اين مدل مطلبهاي اينچنيني مي تونه بسياري تا ثيرگذار باشه در روند پيشرفت استان/نقد تند وتي حتي درقالب طنز/
چرا يافته محترم سعي نمي كنه نگاهشو بذاره فقط وفقط روي مطالب استان/مثلا سريال اواي باران خوب وبدش هزاران هزار سايت وروزنامه ديگه بهش مي پردازند؟
شما ازغفلت مسئولين بگوييد/از غفلت بالانشينان/ازدر دهاي جوانان استان/
هرچند انصافا ميان اين همه سايت وروزنامه شما بازهم درميدان دفاع از مظلوميت لرستان اول هستيد اما بازهم مي توانيد بيشتر استفاده كنيد از فرصتي كه داريد.ممنون از نقد پذيري شما بزرگان
در ضمن از نويسنده اين مطلب مي خوام كه مسيرحركتي عوض نكنه؟ انقدر بگه تا روزي در محضرخدا شرمنده نباشه كه از قدرت نويسندگي خلاقانه اش استفاده نكرده.
همه موفق باشيد
نقل قول کردن
#7 عطاالله سپهوند 1392-11-26 21:23
برادر عزیز جناب آقای بابایی زاده ، حقیر عطاالله سپهوند هستم دبیرستان ولایت فقیه دورود پیش دانشگاهی المهدی(عج)
شناختی برادر
بانک ملی
مجال عرض ارادت خدمت دوستان و برادران فراهم نبود تا با دیدن عکستان همراه مطالب زیبا و اقدام رسانه ایی جالبتان چشمم روشن شد به جمال برادرمان ،به هر حال از خداوند متعال آرزوی توفیق روزافزون برای حضرتعالی و پدرگرامیتان(است ادعزیزم) دارم . خدا قوت
یاعلی
نقل قول کردن
#8 رحیمی 1393-03-02 13:49
خیلی مبتدی بود
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا