یادش بهخیر! وقتی در کنار دکتر رستمی، دلمان لک میزد برای دستنوشتههایی که چاپ و انتشار آن ها درنشریهی سیمره نیازی به ویرایش نداشته باشند.
کمی به عقب برگردیم، وقتی که سردبیر نشریه، چشم به راه دستنوشتههای دوستان میماند، دستنوشتههایی که یا از راه پست ارسال میشدند و یا سر دستی به دفتر نشریه تحویل داده میشدند.
از نویسندگان حرفهای که بگذریم، باقی دستنوشتهها، به راستی دستنویس بودند و نویسندگان تازه کار، گاهی نتوانسته بودند پیام خود را با واژهها و با آواهای نوشتاری، به خواننده برسانند.
خیلی از دستنویسهایی که به دفتر نشریه میرسیدند به دلیل نداشتن آیین نگارش و ساختارجملهبندی و حروفچینی منتشر نمیشدند یعنی قابلیت انتشارپیدا نمیکردند خلاصه این که اگر کسی دستنویسش در نشریه چاپ و منتشر میشد به راستی به جرگهی اهل قلم میپیوست.
زمان زیادی زمینگیر شد تا ایمیل یا پست الکترونیکی وارد صحنهی زندگی ماها و البته کار، برای صاحبان نشریه آسانترشد.
نویسندگانی که تا دیروز دستنویس خود را یک هفته پیش از انتشار نشریه، با نشانی و کد پستی دفتر نشریه ارسال میکردند حالا به شکل حروفچینی شده با کمترین زمان به نشانی پست الکترونیکی(ایمیل) نشریه میفرستادند.
جلوتر که آمدیم به نسل وب نویس هابرخوردیم بازشدن فضای مجازی و رواج دنیای وبلاگ نویسی آغاز تحولی در شیوه و سبک نویسندگی و نگارش درایران شد.
کمترکسی پیدا می شد که "خرده هوشی و سرسوزن ذوقی" داشته باشد و از وبلاگ نویسی خبرنداشته باشد.
دیری نگذشت که وبنویسی باب شد و "وبلاگنویسان" دنیای جدیدی برای خود کشف کردند.
تاب و تب دنیای وبلاگنویسی چنان داغ شد که به آموزش و پرورش رسمی کشور رسوخ کرد و "وبلاگ نویسی" یکی از جمله "مسابقات فرهنگی هنری" دانش آموزان دورههای ابتدایی تا متوسطه به حساب آمد.
در بحبوحههای وبلاگ و فیسبوک بودیم که رسانههای گروهی دردسترس، وایبر؛ لاین؛ واتساپ و تلگرام دنیای همهی ما را غافلگیرانه یا به زبان لکها"ناهلمونه" تسخیر کردند!
در رقابتهای تنگاتنگ "لاین" و "واتس" و "وایبر"، این "تلگرام" بود که گوی سبقت را از اپلیکیشنهای دیگر ربود و به سلیقهی ایرانیان خوش آمد.
دیری نپایید که گوشیهای سادهی مردم به دورانداخته شدند و کوچک و بزرگ و پیرو برنا قرض و قوله کردند و صاحب گوشیهای هوشمند شدند.
خیلی راحت مردم حریفهای خود را در دنیای مجازی یافتند و گروههای دو نفره تا هزاران نفره تشکیل شد. مردم مثل قایقی بر اقیانوسی از اطلاعات و آگاهیهای هرچند سطحی یا عمیق، شناور شدند.
در برنامهی تلگرام سخنهای ناگفته و پرسشهای تازهی زیادی مطرح شد و همین پرسشها باعث شد که هر کس در فراخور خود پاسخی داشته باشد و چنین شد که مردم نیز برای درج و یا بارگذاری پاسخهای خود با صفحه کلیدهای نوری گوشیهای همراه خود کلنجار رفتند و سر آخر تلنویس شدند!
امروز، خیلی از مردم، خیلی راحت میتوانند با واژهها و با ادبیات نوشتاری با دیگران حرف بزنند و ناگفتههای خود را در تلگرام گفتنی کنند.
تلنگارها امروز، سهم زیادی در تولید محتوای ابلیکیشن تلگرام دارند. تلنگارها اگر چه پشتوانهی بزرگی برای نشریهها و مطبوعات به حساب میآیند اما هنوز باید بپذیریم که خیلی از تلنوشتهها قابلیت چاپ و انتشار در مطبوعات را ندارند.
به تعبیری میخواهیم بگوییم هنوز، از تلنگاری تا روزنامهنگاری راههای نرفتهای مانده است. میانهی این دو با هم بر اساس علم منطق "عموم و خصوص مطلق است" هر روزنامهنگاری میتواند تلنگار باشد اما هر تلنگاری نمیتواند روزنامهنگار باشد.
روزنامهنگاران، افزون بر مهارتهای هنری و نوشتاری، خود را متعهد میدانند که به مرامها و مرامنامههای نویسندگی و حرمت قلم پایبند و در قبال آنچه مینویسند هم در برابر قانون و هم در برابر اخلاق انسانی و خدای بزرگ پاسخگو باشند.
روزنامه نگاران، عناصر سرزنده و ایثارگر و مدافعان حقوق مردم درخط اول مبارزه با ناراستیها و کژیها و انحرافات قدرت از مسیر قانون هستند. طبیعی است که در این میان از سوی قدرت، محدود و تهدید و تطمیع و یا تنبیه و تقبیح و... شوند اما آنچه این صنف را جاودانه میکند حقیقتطلبی و جسارت انتقاد آنان از قدرت است.
امیدواریم همهی تلنگارها روزی به تثبیت خود برخیزند و قبای زیبای روزنامهنگاری بر تن کنند چه! کسی از بزرگان میگفت:
"اگر جامعهای توسعه، نیافته است باید اول گردن روزنامهنگاران آن جامعه را بزنند"
این سخن اگرچه پوستهی خشنی دارد اما حقیقتی در درون آن پنهان است و آن این است که سهم روزنامهنگاران و مسیولیت اجتماعی آنان در قبال پیشرفت جامعه را گرانسنگ دیده است.
علی گودرزیان/ ع پایدار