کینز یکی از اقتصاددانان معروف است که میگوید: «اگر میخواهید ملتی را نابود کنید، کم هزینهترین، راحتترین و پنهانترین ابزار، تورم است. ی ک تورم بلندمدت ایجاد کنید زیرا آرام آرام تمام بنیانهای اخلاقی و اقتصادی آن ملت نابود میشود.» به نظر میرسد هدف همانهایی که اقتصاد ایران را به این روز انداختهاند همین جمله کینز است. آنها میخواهند بدون پرتاب موشک و صرفاً با ایجاد تورم به هدف خود برسند.
1- ناگفته پیداست که شرایطِ اقتصادیِ کشور عادی نیست. دولت با کاهشِ فروشِ نفت و کسری بودجه مواجه است. و احتمالاً این کسری در آینده هم بیشتر خواهد شد. تبادلات بانکی با بانکهای ایران با مشکل روبهرو شده است. زمزمهی نفت در برابر کالا به گوش میرسد که نهایتِ بحران و چالش پیشرو را نشان میدهد. در کنار همهی این مشکلات، به گوش میرسد که دولت رکورد چاپ پول را از اول انقلاب تا کنون شکسته است! و این یعنی تورم و رشد عمومی قیمتها هم در پیش است. از طرفی در وضعیت ارزی کشور هم وضعیت نابهسامانی پدیدار شده که ناشی از بیبرنامهگی و سردرگمی تیم اقتصادی دولت است.
2- همهی این مسائل در کنار هم یعنی کاهش منابع مالی دولت، کاهش فروش نفت و عدم بازگشت ارزهای خارجی از طریق سیستم بانکی به منزلهی بروز بحران در اقتصاد کشور است. با این وضعیت باید انتظار کاهش رشد اقتصادی را داشت. کاهش رشد اقتصادی یعنی کاهش درآمد ملی سرانه، یعنی فقیرتر شدن مردم، یعنی افزایش تعداد بیکاران و تعطیلی بنگاهها و صنایعی که دیگر توان ایستادگی در مقابل چنین وضعیتی را ندارند. چرا که هزینههای این بنگاهها و صنایع از درآمدشان بیشتر است. به این وضعیت رکود میگویند. از طرفی با تزریق پول بدون پشتوانه، باید انتظار رشد عمومی قیمتها و تورم را داشته باشیم. با در نظر گرفتن شرایطِ ذکر شده، سال 97 نوید یک طوفانِ رکودی و تورمی سهمگین را در اقتصادِ ایران میدهد. طوفانی که اگر هم اکنون به فکر آن نباشیم احتمالاً تا اواخر سال با تورم سرسامآور و افزایش آمار بیکاران و تعطیلی برخی صنایع و بنگاهها، نتیجهی آن را خواهیم دید. رکود تورمی از وضعیتهای نادر اقتصادی است که به ندرت هویدا میشود. این وضعیت مانند بهمن یا طوفانی سهمگین عمل میکند و با گذر زمان دائماً بر دامنهی بحران نیز افزوده میشود. رهایی از این بحران هم سخت است. زیرا که نسخهی درمانِ رکود عکس درمانِ تورم است و با درمان یکی وضعیت دیگری بدتر میشود!
3-چرایی پرهزینه بودن چاپ پول بدون پشتوانه ساده است: هر گاه در اقتصاد پول بدون پشتوانه چاپ شود چون این پول به سرعت وارد بازار میشود تقاضا برای اجناس و کالاها را زیاد میکند. از طرفی چون تولید کالاها و اجناس ثابت مانده است، افزایش تقاضا در مقابل ثابت ماندن طرف عرضه، موجب رشد عمومی قیمتها میشود. هر مقدار که چاپ پول بیشتر باشد، رشد عمومی قیمتها و تورم هم بیشتر خواهد بود!
4-یکی از مهمترین خطاهای پرهزینه بانک مرکزی چاپ پول بدونه پشتوانه بودهاست که در ماههای آینده و به مرور موجب تورم خواهد شد. بر طبق آمارها، بانک مرکزی در سال 1396، رکورد چاپ پول بدون پشتوانه را با چاپ 34100 میلیارد تومان شکسته است! این پول بدون پشتوانهی بیشتر به دلیل جبران کسری بودجه دولت و همچنین بازپرداخت سپردهی طلبکاران موسسات مالی و بانکی ورشکسته چاپ شدهاست. دولت هنوز نتوانسته است توجیه منطقی و اصولی را برای بازپرداخت این رقم سنگین آن هم از منبع چاپ پول بدون پشتوانه، که بهواقع از جیب تمام مردم ایران است، ارائه کند؟ مگر این موسسات که بعضی از آنها حتا مجوز رسمی بانک مرکزی را هم داشتهاند، تضمینهای لازم را برای ارائهی سرویسهای خدماتی مالی نداشتهاند؟ پس چرا در ورشکستگی و بحران مالی، به جای استفاده از تضمینهای لازمی که این موسسات معمولاً زمان دریافت اخذ مجوز ملزم به ارائهی آنها هستند (مانند سند املاک این موسسات و همچنین ضمانتنامههای سنگین به بانک مرکزی) راه خطرناک چاپ پول را در نظر گرفتهاند؟آیا دلیل این کار غیر از این است که دولت با ترس از پیامدهای اجتماعی اعتراضات گسترده سپردهگذاران، راهی غیراصولی و پرهزینه مانند چاپ پول را انتخاب کرده است؟! مقامات بانک مرکزی بهتر از هرکسی میدانند پولی که برای بازپرداخت به سپردهگذران موسسات مالی و بانکی ورشکسته پرداخت شده است از جیب تمام مردم ایران بوده است. چرا که چاپ این پول، با رشد عمومی قیمتها و بیارزشتر شدن پول ملی، بر تمام مردم ایران تحمیل شده است.
5-اما راه چاره چیست؟ آیا باید دست روی دست گذاشت تا جملهی کینز تحقق یابد؟! باید این واقعیت را پذیرفت که بهرغم تحریمهای اقتصادی و انتظارات تورمی که از طرف خارج بر اقتصاد ایران تحمیل شده است، بسیاری از ریشههای بحران در داخل کشور قرار دارد. اقتصاد ایران سالهاست که با بحران کارآمدی مواجه است. سیاستهای اشتباه کارگزارن رسمی در طول دهههای اخیر موجب بیاعتمادی مردم و بروز بحران در اقتصاد شده است. اقتصاد ایران غیرشفاف است. رانت و فساد در کشور بالاست.
بانکهای کشور اعم از خصوصی و دولتی، از وظایف اصلی و ذاتی خود فاصله گرفته و به دلالی و سوداگری کاذب روی آوردهاند. نقدینگی در اقتصاد ایران بالاست.
اقتصاد ایران سالهاست که منزوی است و سهمی در اقتصاد بینالملل ندارد. دولت در ایران حجیم و تپل است. قسم اعظم اقتصاد ایران هنوز دولتی است. فرار مالیاتی در کشور بالاست. بانک مرکزی از خود استقلالی ندارد. نظامیان به شکل بیسابقهای در اقتصاد نقش دارند. سیاست خارجی ایران با منافع اقتصادی همسو نیست و ...
6-آیا وقتِ اصلاحِ موارد بالا نرسیده است؟ آیا تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا کارگزاران و مسئولان ارشد در مقابل این اصلاحات مقاومت میکنند؟ آیا باز هم پای منافع شخصی و گروهی خاص در میان است؟ واقعیت این است که اقتصاد ایران راه چارهای جز روی آوردن به اصلاحاتِ عمیقِ اقتصادی ندارد. وقتی از طرف خارج مورد هجمه قرار میگیریم و تحریم و انتظارات تورمی بر اقتصاد تحمیل میشود، مهمترین کاری که مانند سپر عمل میکند اصلاحاتِ عمیقِ اقتصادی است. البته نکتهی قابل ذکر این است که اگر میخواهیم این اصلاحات اثرگذار باشد، باید مردم را در جریان دقیق و شفاف این اصلاحات قرار دهیم تا مردم تغییر رویه را احساس کنند و با دولت همگام شوند و در مقابل دشمن خارجی مقاومت کنند.
* مصطفی شکری/ دکترای اقتصاد بینالملل
*منتشر شده در سیمره 459(3 اَمرداد 97)
دیدگاهها
مطالب جناب شکری از غنای بالای برخوردارند.
با سپاس