امروز یکشنبه 3 تیر میزبان وزیر امور خارجه در نشست هیات نمایندگان اتاق، بازرگانی، صنایع، معدن و کشاورزی ایران بودیم. محمدجواد ظریف فردی که نامش با برجام گرهخورده است. وزیر محترم خارجه برای شنیدن دیدگاههای مدیران بخش خصوصی اشتیاق نشان میداد و در سخنرانی خودش چندین بار از لفظ کارفرما برای بخش خصوصی استفاده کرد و تأکید داشت کارفرما بالاتر از مشاور است و تصریح کرد او و همکارانش آمادگی کافی برای رفع مشکلات بخش خصوصی در حوزه کسبوکارشان رادارند. پیش از اینکه وزیر خارجه ایران صحبت کند چند نفر از مدیران بخش خصوصی درباره بازار پولی ایران، صنعت نفت در شرایط تازه تحریمها، وضعیت حملونقل دریایی در شرایط تحریمهای جدید، ایران و مناسبات با اروپا نکاتی را طرح کردند. پسازاین صحبتها بود که دکتر ظریف وزیر خارجه ایران در یک سخنرانی البته کمی احساسی نکاتی را مطرح کرد. میان صحبتهای وزیر با مدیران بخش خصوصی ایران نقاط افتراقی دیده میشد که به دو نکته اصلی آن اشاره میکنم.
اول اینکه همه سخنرانان بخش خصوصی بدون استثنا بیرون رفت از شرایط امروز که بدترین شرایط میدانند را مشروط به مذاکره باقدرت های جهانی که در تحریم ایران دست بالا دارند دانسته و این را نقطه کانونی ضرورتها معرفی کردند. این در حالی است که وزیر خارجه ایران برخلاف مدیران بخش خصوصی تأکید کرد ضرورت و نقطه کانونی برای بیرون رفتن اقتصاد ایران از وضعیت فعلی انسجام در میان جناحهای اصلی و طیفهای مختلف هر جناح در داخل است. درحالیکه این عنصر درسخنان بخش خصوصی غایب بود اما وزیر خارجه ایران انسجام داخلی را حتی از نان شب هم برای ایران امروز واجبتر میداند.
نکته دوم سخنان ظریف با بخش خصوصی این بود که وی با امیدواری به آینده نگاه میکرد و باور داشت راههای تازهای برای حلوفصل اختلافات میان ایران و کشورهای اروپایی، روسیه و چین پیدا میشود و باید برای این مقوله حساب باز کرد. در مقابل به نظر میرسد که بخش خصوصی ایران چندان به آینده امیدوار نیستند و این را دکتر پدرام سلطانی نایبرئیس اتاق ایران با وضوح کامل و با استناد به اطلاعات بهروز شده از رفتار سرد شرکتهای بزرگ روسیه، چین و اروپایی در همین یک ماه اخیر با شرکای بخش خصوصی ایران بر زبان آورد. به نظرمی رسد دلیل اختلاف دیدگاه ظریف و بخش خصوصی ایران در مقوله امید و ناامیدی بهطرف های گفتوگوی این دو برمیگردد. ظریف با سیاستمداران کشورهای گوناگون حرف میزند و قول و قرار میگذارد و جنس حرفهای آنها از جنس سیاست است که با جنس کسبوکار و اقتصاد تفاوت دارد؛ اما بخش خصوصی با مدیران شرکتها طرف حساب است که باید جواب گوی سهامدارانشان باشند و به همین دلیل احتیاط میکنند و بهجای حرفهای دیپلماتیک امیدوارکننده بهسوی عملگرایی رفته و حاضر نیستند به هیچ شکل منافع شرکتها را به خطر بیندازند. این است که بخش خصوصی ایران با آدمهای اصلی حرف میزند و ناامید است و ظریف با آدمهای باواسطه سخن میگوید و امیدوار است. از سوی دیگر اما بخش خصوصی فرصت چندانی ندارد تا حسابوکتاب کند و سرمایهای که در پویش زمان اندوخته است را از بلا و مصیبت دور کند اما آقای ظریف میداند در بهترین شکل فقط ممکن است تا پایان این دوره از عمر دولت در این منصب بماند. بخش خصوصی سرمایه و به قول لاک، جانش درتهدید است اما ظریف درنهایت از کار فعلیاش به کار دیگری میرود. با احترام به جناب ظریف که برای ایران زحمتکشیده و میکشد باید سخنان بخش خصوصی را بیشتر مورد تأمل و توجه قرارداد.
حسین سلاح ورزی/ نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران
حسین سلاح ورزی/ نائب رئیس اتاق بازرگانی ایران
دیدگاهها
چه دنیایی قشنگی دارن آدمهای پولدار، موقعی میخوان پولدارتر بشن دنبال یک بهانه واسشون کافی هستش، و وقتی منافعاشان در خطر می افتد هزاران دلیل به اصطلاح خودشان منطقی می یابند.
البته از طرف یک شهروند عرض کنم که جامعه میداند همون دلارهای 4200 را همینها گرفتند برای واردات و محصولاتشون رو امروز با دلار 9000 هزار تومانی میفروشند و بر کسی این پوشیده نیست.
از یافته عزیز خواهش میکنم که این رو بازنشر کنید که جامعه اونقدر هنوز عوام نیست که ندانند به اصلاح بخش خصوصی چکار میکنند.