با نگاهي موشكافانه به سيستم آموزش و پرورش كشورمان، در مييابيم اين وزارت و نهادهاي زيرمجموعهاش از بسياري جهات دچار بيماري مزمن است.
میتوان اذعان داشت ناكارآمدي مديريت و نبود انگيزش لازم، سهم عمدهاي در اين خصوص دارد و متأسفانه اين موضوع آموزش و پرورش را تا حد قابل توجهي دچار دور باطل ساخته و از هر سو با تنگنا و چالشهاي مختلف مواجه كرده است.
وقتي بنا بر این است که «دانشآموز» و «معلم» عناصر و محور اصلي اين نظام آموزشی و پرورشی به شمار آيند، سؤالاتي به ذهن متبادر ميشود كه: آيا امروز اين دو عنصر اساسي (معلم و دانشآموز) در نزد مردان دولت و مجلس و رسانه ملی و حتی در درون خود آموزش و پرورش عملاً مورد توجه بايسته هستند يا خير؟
آيا معلمان فارغ از دغدغه معيشتي و با آرامش و نشاط لازم، مسووليت خود را ايفا ميكنند؟
راستی سهم معلمان در فرآيند تصميمسازيها، گزينش و انتصاب مديريتها در سطوح مختلف اين نهاد چقدر است؟
كدام ساز و كار و تدابير براي مشاركتدهي و توجه به نظر و خواست عمومي معلمان در درون نظام آموزش و پرورش انديشيده شده است؟ و مهمتر اين كه آيا رويكردها تاکنون توانسته است به حذف يا كاهش چالشهاي آموزش و پرورش به ويژه در حيطه نارضایتی شغلی و انگيزش بیانجامد؟
یافتهها نشان ميدهد بين رويكرد مديريت در آموزش و پرورش و انگيزش معلمان و نيز بازده كمي و كيفي برنامهها رابطه تنگاتنگ و معناداري وجود دارد به طوری که اين مسأله در كنار ديگر چالشهای تعیین کنندهي فرا روي معلمان همچون وجود تبعیضهای شکننده، کرامت و منزلت، معيشت و رفاه، مسكن، حقوق و مزایا، درمان، افسردگي، پرخاشگری، بيتفاوتي و سرخوردگی، فرسودگی و پیری زودرس ميتواند از یک سو براي خود سيستم آموزش و پرورش و از سوي ديگر براي جامعه و خانوادهها، نوعی نا آرامی و بحران تولید کند و تبعات زيان بار و بعضاً غير قابل جبران پديد آورد!
نمونهي بارز برای اثبات این ادعا را میتوان به تجمعهای صنفی معلمان زحمتکش و کمتوقع و تعطیلی کلاسهای درس(به رغم میل باطنی) هر از چند گاه این قشر نجیب و مورد اعتماد مردم و مسولان در سنوات گذشته و حال اشاره کرد که یکشنبه دهم اسفند 93 هم در بسیاری از استانها و شهرهای کشور از جمله لرستان و شهرهایی مانند خرمآباد، الیگودرز و دلفان اشاره كرد.
قطعاً رفع محدوديتها و توجه عميق به رفع چالشهاي آموزش و پرورش و برآوردن حقوق مسلم و نيازهاي معقول و منطقی معلمان باید در اولویت دستور کار مسولان کشور و اين وزارتخانه قرار گیرد:
1- برداشتن گامهای عملی (نه شعاری) در راستای احیای منزلت معلمان و اهدا مزایا و تسهیلات متناسب به عنوان حق بدیهی این قشر انسانساز و مولد و رسانهای نکردن اقدامات احتمالی چرا که فرهنگیان معتقدند این شیوه اطلاعرسانی نادرست بوده و در شأن آنها نیست
2-اجرای درست و بدون تبعیض قانون موسوم به نظام پرداخت هماهنگ کارمندان دولت برای فرهنگیان
3- اصلاح هر چه سريعتر نظام قانون مالياتها در كشور
4- ارایه هر چه سریعتر لایحه نظام رتبهبندی معلمان به مجلس در قالب طرح دو فوریتی و تصویب سریع توسط نمایندگان که البته توجه عملی به این مقوله را بايد نوعي آزمون براي دولت تدبیر وامید و نمايندگان مجلس نهم دانست، چرا كه دکتر روحانی كليد حل مشكلات را تدبیر وامید ميدانندو نمایندگان مجلس هم چه در زمان تبلیغات انتخاباتی و چه پس از آن همواره در محافل و مجالس خود را مدیون رای و نظر فرهنگیان معرفی میکنند.
بنا براین، حداقل اين اميد در فرهنگیان کشور به وجود آمده كه تحقق مطالبات انباشته شده و متراکم آنان در اولویت عاجل اقدامات دولتیان و مجلسیان قرار گیرد، ودست كم این که معلمان از حاشيه به متن آيند و با پيگيري راهبرد اجتنابناپذير صدارت "فرهنگ"، فضايي مناسب فراهم آيد به گونهاي كه نوع نگاه به معلمان و دستگاه آموزش و پرورش تغییر یابد و توزيع فرصت و ثروت در اقتصاد آموزش و پرورش براي بروز خلاقيتها و توانمنديهای فرزندان این ملت به صورت عادلانه و نه تبعیضآمیز فراهم شود تا بهسازي اين نهاد و گسترش رضايت شغلي، انگيزش، پويايي و نشاط در جامعه معلمان شریف میهن عزیز اسلامیمان آغاز گردد.
با این حال بايد منتظر ماند و ديد آیا دولت و مجلس این بار به مطالبات معلمان توجه خواهند کرد و آنان را درك خواهند نمود يا نگاهي از بالا به پايين نسبت به آنها خواهند داشت؟
ارسال کننده:
ذبیحالله نـوریـان / اليگودرز
دیدگاهها