یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

حالیا مصلحت وقت در آن می‌بینم       که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم*
این‌جانب "کرم‌رضا دریکوندی" معروف به "تاج‌مهر" امروز در این محیط اعلام می‌کنم که فعالیتم را از چند ماه قبل در مطبوعات لرستان متوقف کرده‌ام و از این تاریخ به بعد نیز هیچ‌گونه فعالیتی در مطبوعات این استان نخواهم داشت!
بنابراین اگر مطلبی با نام این‌جانب جایی منتشر شود، از دو حالت خارج نیست: یا جعلی است و مربوط به من نیست، یا مربوط به گذشته است و طبیعی است که راضی به انتشار آن در زمان حال یا آینده در هیچ نشریه‌ای نیستم و نخواهم بود.
از آن‌جا که به هر حال به نوشتن عادت کرده‌ام، ممکن است گاهی از سر تفنن مطلبی بنویسم که البته با هدف انتشار در مطبوعات لرستان نخواهد بود و مسوولیت انتشارش را جز در صفحات مجازی متعلق به خودم نخواهم پذیرفت.
واقعیت این است که عمر روزنامه‌نگاری حرفه‌ای در لرستان به سر آمده و هیچ کدام از فعالان این عرصه نمی‌توانند مدعی فعالیت حرفه‌ای و البته سالم باشند و معدود کسانی هم که چنین هدفی دارند، به هیچ وجه شرایط موجود این اجازه را به آن‌ها نخواهد داد؛ به همین راحتی!
از چند سال پیش با هدف به حاشیه راندن مطبوعات و مطبوعاتی‌های سالم، دریچه‌ی صدور مجوز به شکل برنامه‌ریزی ‌شده‌ای گشوده شد که نتیجه‌ی آن روی کار آمدن نشریات شخصی و خانوادگی است؛ به نحوی که بخش زیادی از صاحبان نشریات لرستان، یا نمایندگان اسبق و حال مجلس هستند یا مدیران دولتی و البته بخش خصوصی که اهدافی کاملاً مشخص دنبال می‌نمایند. صد البته در چنین شرایطی به کار بردن عنوان "مطبوعات" و تعریف اهداف اصیل چنین تعبیری برای این طیف، نه درست است و نه به صلاح.
خداحافظی با مطبوعات متملق لرستانوقتی نشریات قرار است هزینه‌ی انتشارشان را از طریق درج آگهی‌رپرتاژهای دولتی ادارات به دست بیاورند، لازم است آن‌گونه باشند که اسپانسرهای‌شان می‌خواهند و خانه از پای‌بست ویران است! البته همین نیست؛ برخی از کسانی که وارد این عرصه شده‌اند آن را ابزاری کرده‌اند برای زورگیری شخصی، باج‌خواهی و گشودن دریچه‌های ارتباطی برای نائل شدن به امورات شخصی: دریافت سفارش‌نامه‌ی انواع وام، شغل برای اطرافیان و... و شگفتا که کَکِ هیچ‌کس هم نمی‌گزد و همه انگار به چنین رابطه‌ای که سود و منافع دو طرف (مطبوعاتی و مدیران و مسوولان) را تضمین می‌کند، راضی‌ترند.
کار به جایی رسیده که تازه ‌به‌ دوران رسیده‌های این عرصه، در خودشیرینی برای برخي مدیران دولتی، گوی سبقت را از همدیگر می‌ربایند و تن به هر کاری می‌دهند تا از این سرچشمه‌ی ناپاک، بی‌بهره نمانند و بذل و بخشش مدیران از کیسه‌ی بیت‌المال شامل حال‌شان شود. این حرامِ لذیذ آن‌قدر زیر دندان بعضی‌های‌شان مزه کرده که حاضرند شکم همکار و هم‌صنف خودشان را که به هر دلیل موضعی بر علیه مدیران دولتی و عملکردشان گرفته، پاره کنند و سر خود هزار جور جوابیه در پاسخ به مطلبی که آن هم با هدف باج‌خواهی نگاشته شده، در نشریه‌ی خانوادگی خودشان(!) چاپ نمایند تا مبادا خاطر گرامی آن مدیر مکرم، مکدر شود.
این در حالی است که هر روز در گوشه‌ای از این استان توسعه‌نیافته اتفاقاتی رخ می‌دهد، بس تکان‌دهنده؛ آن‌چنان که برخی از آن‌ها می‌توانند بازتابی جهانی داشته باشند و ما به سادگی از کنارشان می‌گذریم و شب‌هنگام هم بی‌آن‌که خیالی ناخوش آزارمان دهد، به خواب می‌رویم؛ به خواب می‌رویم بی‌آن‌که دمی تصور کنیم: اگر آن کودکی که با نیش عقرب و صرفاً به خاطر نبود سِرُم پادزهر در بیمارستان پلدختر از پای درآمد، دلبند خودمان بود چه می‌کردیم؟ آیا به خودمان حق نمی‌دادیم زمین و زمان را به ناسزا بگیریم؟! آیا مرگ یک کودک آن‌قدر ارزش خبری نداشت که تیترِ یکِ نشریه‌ای باشد؟! [شرم‌مان باد].
که اگر در مورد این کودک معصوم، مدیران مربوطه وادار به پاسخ‌گویی می‌شدند، شاید آن پیرمردی که در بیمارستان [...] بستری بود، به دلایل نامعلوم از پنجره به پایین پرت نمی‌شد اگر ما روزنامه‌نگاران و خبرنگاران وظیفه‌مان را انجام می‌دادیم[شرم‌مان باد].
نام این اتفاقات را تازگی‌ها همکاران من(!) "ماجراهای آگهی‌ساز" نام نهاده‌اند و آن عبارت از نوعی باج است که کاملاً باب شده است؛ سکوت رسانه‌ای از ما، یک صفحه آگهی دولتی از شما. البته در این مورد، ایراد تنها از همکاران من نیست؛ در شرایطی که جوانان شریف بسیاری بدون شغل، شانه‌های‌شان زیر بار زندگی خم شده، برخی آقازاده‌ها و نورچشمی‌های دیگر با سفارش این مدیر و آن نماینده، از معدود فرصت‌های شغلی استان استفاده می‌کنند و صد البته از هیچ اقدام خلاف عرفی هم روی‌گردان نیستند، چون می‌دانند پشتیبان دارند و جای دیگری به کار مشغول می‌شوند.
شاید امروز لازمه‌ی فعالیت در این عرصه(مطبوعات)، کمی بی‌تفاوتی، بی‌شرمی و چشم بستن بر واقعیت‌های تلخ اطراف باشد که صد البته از چو مَنی برنمی‌آید و از همین رو زحمت را کم می‌کنم. با این‌کار دست ‌کم شرمسار خبرنگاران و روزنامه‌نگاران شریفی که تا پای جان بر چارچوب‌های اخلاقی حیطه‌ی فعالیت‌شان باقی مانده‌اند و می‌مانند، نخواهم بود. از یاد نبریم آن‌هایی را که به خاطر شرافت شخصیتی و صداقت کاری به دلیل پرداختن به واقعیت‌های تلخ جامعه توسط شاكيان به زندان افتاده‌اند و عمر نازنین‌شان آن‌جا سپری می‌شود. [شرم‌مان باد].
جناب آقای استاندار!
فقط با بررسی یک شماره از نشریاتی(بخوانید آگهی‌نامه‌هایی) که در حال حاضر در لرستان منتشر می‌شود، حتماً متوجه خواهید شد که حجم قابل‌توجهی از بودجه‌ی ادارات دولتیِ تحت امرِ حضرت‌عالی صرفِ چاپِ عکسِ مدیران در قالب رپرتاژآگهی‌هایی می‌شود که محتوایی یکسان دارند و البته هیچ مخاطبی وقتش را پای مطالعه‌شان نمی‌گذارد!
جناب آقای استاندار! مگر وظیفه‌ی یک مدیر، انجام مسوولیت‌های محوله نیست؟ مگر برای انجام این مسوولیت حقوق نمی‌گیرند؟ پس چه ضرورتی دارد که بودجه‌ی بیت‌المال را صرف تهیه‌ی چنین گزارشاتی کند؟ آن هم در شرایطی که شما بهتر از من می‌دانید، به واسطه‌ی فشارهای اقتصادی، در حال تجربه‌ی شرایط تلخی هستیم که بیش‌تر از همیشه باید حساب دخل و خرج‌ها را داشته باشیم.
جناب آقای استاندار! چطور است که نهادی چون شهرداری که همواره از کمبود اعتبار برای سر و سامان دادن به امورات جزیی شهر می‌نالد، در سال میلیون‌ها تومان هزینه‌ی آگهی‌رپرتاژهای بی‌محتوا به نشریات درِپیتی می‌پردازد؟ یا اداره برق و ...
جناب آقای استاندار! "تقسیم عادلانه آگهی‌ها و رپرتاژهای دولتی" میان نشریات، اصطلاحی است که در هیچ جای دیگری وجود ندارد و در واقع مواجب‌بگیر کردن نشریات است که آخر و عاقبت خوبی ندارد. دقت کرده‌اید همه‌ی نشریات استان تبدیل به روابط عمومی دستگاه‌های دولتی تحت امر شما شده‌اند؟ و شگفتا که در این مسیر از همدیگر پیشی می‌گیرند! اصلاً مگر یک اداره ارثِ پدرِ مدیرِ آن است که این‌جور بریز و بپاشی برای خودش راه می‌اندازد؟ اگر راست می‌گوید از جیب خودش حاتم‌بخشی کند!
جناب آقای استاندار! از انفعال نشریات و همراهی‌شان با دولت و دولتیان خرسند نباشید که دیر یا زود زیانش را همه خواهیم دید.
جناب آقای مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامي!
شما در لباسی هستید که مردم مقدسش می‌دانند و هر شخص ملبس به آن را قابل احترام می‌دانند. بنابراین انتظار می‌رود حالا که به غلط و به هر دلیل، نشریات در مملکت ما آن‌گونه که باید آزاد نیستند و اداره‌ی مطبوع شما مسوول ساماندهی آن‌هاست؛ دست‌کم کاری کنید که در مسیری که در پیش گرفته‌اند، به روی هم‌دیگر چنگ نکشند!
باور بفرمایید که با اجرای همان قوانین دست و پا شکسته و ناقصِ موجود هم، حجم زیادی از مشکلات اساسی مطبوعات لرستان حل می‌شود. ورود فوج آموزش‌ندیده به عرصه‌ای که مشهور و معروف به آگاهی‌بخشی است، فاجعه‌ی بزرگی قلمداد می‌شود که نمی‌توان به سادگی از کنار آن گذشت.
جناب آقای مدیر کل اصلاح‌طلب!
اصلاح‌طلبی پیش از آن‌که یک حزب یا جبهه باشد، یک فرایند است که همیشه و در همه‌ی شرایط می‌تواند و باید وجود داشته باشد. چه کسی است که با بهبود امور مشکل داشته باشد و از آن استقبال نکند؟ شما که منتسب به اصلاح‌طلبی هستید، دستی بجنبانید و کاری کنید، که فردا ممکن است برای هر کاری دیر باشد.
جناب آقای مدیرکل ارشاد!
به شما اطمینان می‌دهم اگر یک تست ساده‌ی خبرنویسی از اهالی مطبوعات لرستان به عمل بیاورید، در خوشبینانه‌ترین حالت ممکن تنها 10 درصد از این عزیزان از آن سربلند بیرون می‌آیند و دلیل این امر، ورود آسان دلالان و بیکاران و علافان به این عرصه است، بدون کم‌ترین اطلاع و آموزشی که شما متولی‌اش هستید.
جناب آقای مدیر کل!
عرصه‌ی مطبوعات استان به شدت نیازمند اصلاح اساسی است و اگر دیر بجنبید ممکن است اتفاقات ناخوشایند زیادی رخ دهد که دیگر قابل جبران نباشند.
در پایان از همه‌ی کسانی که همواره با بنده لطف داشته‌اند(همکاران و مخاطبان) و پیوسته راهنمایی‌ها و آموزش‌های‌شان را كرم رضا تاج مهراز من دریغ نکرده‌اند، قدردانی می‌کنم و از ساحت انگشت‌شمارانی که با شرافت قلم می‌زنند و کار می‌کنند بابت نوشته‌ و موضعم پوزش می‌خواهم. باشد که همه به راه راست هدایت شویم.

كرم‌رضا تاج‌مهر
سردبير سابق نشريات جامعه و اقتصاد(اقتصاد لرستان) و آفتاب لرستان
«32 روز پس از پاییز 93»
 
 
 * شعر از حافظ
 

دیدگاه‌ها  

#1 -مهرداد دهقانی 1393-11-03 05:29
ما "ساکت" به دنیا آمدیم و "ساکت" از دنیا رفتیم و معلوم نیست تاوان سکوت ما را چه کسی خواهد داد...
تاج‌مهر
نقل قول کردن
#2 رضا طولابی 1393-11-03 09:17
جانا سخن از دل ما می گویی. استاد تاجمهر عزیز متاسفانه عده اي از این دلال ها و باج گیرها فضای مطبوعات را متعفن کردند .آبروی همه ی ما رو بردن . ای کاش بمونی و بجنگی . میدان را اگر امثال شما خالی کنند دلال ها فرصت جولان بیشتری پیدا می کنند .از شما خواهش میکنم بمانید
نقل قول کردن
#3 رومیانی 1393-11-03 13:26
مدیران نباید رسانه ها را به عنوان بازوی تبلیغی خود نگاه کنند.
متاسفانه تنها عملکرد نشریات نیست که از رسالت خود فاصله گرفته بلکه عملکرد صدا و سیما استان که در خدمت مدیران دولتی می باشد بطوری که رسانه ملی در استان تبدیل به رسانه دولتی شده است. بر خلاف عملکرد مدیران ارشد صدا و سیما کشور که به نقد عملکرد دولت می پردازد.رسانه ملی لرستان(شبکه افلاک) در اختیار و هم سو با مدیران دولتی می باشد.
تیترفروشی رسانه به علت مشکل مالی عادي شده است. مدیران ارشد استانی باید چاره ی بیندیشند.
نقل قول کردن
#4 س 1393-11-03 16:02
با سلام جناب آقای تاج مهر ضمن تشکر ار مطالب و پیشنهادات بسیار ارزشمنددر جهت بهبود فضای رسانه ی و بیان کردن واقعیت ها و معضلاتی که گریبانگیر مطبوعات استان محروم شده و جلوگیری از رپرتاژ های که جر تعریف و تمجید بری استان ذره ای سود نخواهد داشت از شما پیشکسوت و استاد مطبوعات خواهشمندیم به جای خالی کردن میدان برای افراد سودجو که دغدغه ای جز پر کردن جیب خود ندارند تقاضا داریم با راهنمایی ها، پیشنهادات،راهکا رهای درست و کارشناسی در جهت بهبود مطبوعات استان اقداماتی مفید انجام دهید باشد که خیر دنیا و آخرت را برای شما دارد موفق و سربلند باشید
نقل قول کردن
#5 شهروند 1393-11-03 16:28
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
نقل قول کردن
#6 علم 1393-11-03 17:30
دوست عزیز جناب آقای تاج مهر . با گوشه نشینی امثال جنابعالی فقط میدون برای عده ای تازه به دوران رسیده باز میشه . شما که دستی بر قلم دارید مسئولید و باید بفکر انجام رسالت خودتون باشید که بیان محرومیتهای این دیار و مردمانش . بقول شاعر
بشکنی ای قلم ، ای دست اگر از خدمت محرومین پیچی سر
"افراشته "
____________________
يافته: سلام. اما باور كنيد اين وضع درست شدني نيست و ايام هميشه به كام فرصت‌طلبان، سودجويان و پرروهاست چون راه آن را خوب بلدند. مثلاً وقتي روابط عمومي يك اين قدر شناخت از رسانه‌هاي ااستان ندارد كه از خوب‌ها حمايت كند، خوب معلوم است آن‌ها كه روي گرفتن آگهي ندارند تا فقط پول انتشار نشريه شان را در بياورند در مقابل كساني كه براي نشريه‌شان آگهي 10-12 ميلويني مي‌گيرند و خود را طلبكار مي‌دانند، چه مي‌توانند بكنند؟
تا كيب بايد رو بياندازي؟ بايد طرف خودش شعور داشته باشد و ببينيد چه كسي بيش‌تر زحمت مي‌كشد نه اين كه منتظر باشد تا به او التماس كني.
راستش ما هم داريم به اين فكر مي‌كنيم كه تا چندي ديگر كركره اين سايت را پايين بكشيم چون هر دولت و جناحي كه روي كار مي‌آيد بيش‌تر به خبرنگاران مديحه‌سرا و رنگارنگي اهميت مي‌دهد كه در خدمتش باشند و براي منتقد آزاده هيچ اهميتي قائل نيستند.
درست مثل برخي سياست‌مداران استان‌ ما كه به جاي افراد آزاده و مستقل، از تندروهاي افراطي كه بله‌قربان‌گوي مافوق‌شان هستند استفاده مي‌‌كنند و به آن‌ها منصب مي‌دهند، زيرا اين قبيل افراد با خواهش و تمنا سعي مي‌كنند براي خود پست و مقامي دست و پا كنند و به جاي خدمت خلق، نوكر ولي‌نعمت پست‌دهنده‌ي خود باشند.
نقل قول کردن
#7 آشنای غریب !! 1393-11-03 17:35
جناب تاج مهر ، عده ای از خبرنگار نماها که هیچ نشریه ای ندارند و در طول عمرشان توان نگارش یک مطلب را نداشته و ندارند با نام خبرنگار با نفوذ به ادارات و و جازدن خودشان بعنوان رفقا و دوستان [...] ، همه امتیازات شخصی را مصادره می کنند و همه چیز استان را فدای منافع خود کردند. مقصر من و شما نیستیم مقصر متولی فرهنگ و ارشاد استان است که اجازه جولان این افراد منفعت طلب را در این فضا می دهد . ... یک مدیر غیربومی که چندين سال است بوسیله همین افراد منحصرا ریاست می کند میلیون میلیون به جیب انها می ریزد تا اخبار [...] ماندگاری و لابی گری ها سیاسی را برایش بیاورد. فقط و فقط باید تاسف خورد و گریست بخاطر فضای حاکم بر مطبوعات استان كه كسي نيست به ان سرو سامان دهد!!!!
نقل قول کردن
#8 داوود 1393-11-03 18:09
آقاي تاجمهر عزیز
حرف دل ما را می زنی، با این خطابه ی غرا بغض روزنامه نگاران از نوع خودت ترکید... حرفه ی روزنامه نگاری به جای خود، آدم رغبت نمی کند، روزنامه بخواند... در دکه های روزنامه فروشی هر چیزی پیدا می شود بجز روزنامه... بدون شک خرید تنقلات از دکه های مطبوعاتی به مراتب بهتر از خرید روزنامه های رنگ به رنگ است...، چون با خرید اولی کامت شیرین می شود ولی با خواندن دومی عیشت مکدر...
نقل قول کردن
#9 محمدرضا گودرزي 1393-11-03 18:42
در جامعه ای که راه های دست یابی به امکانات و منزلت اجتماعی بسته باشد و تمرکز قدرت در دست گروهی خاص، و تصاحب جایگاه ها و منصب های اجتماعی تناسبی با شایستگی افراد نداشته باشد، یکی از ابزارهایی که برای رهایی از این تبعیض پدید می آید، تملق است؛ راهی کوتاه و بدون هزینه برای رسیدن به خواسته های که نه شایستگی می خواهد و نه زحمت و کوشش.
نقل قول کردن
#10 آزادی 1393-11-03 22:29
واقعا تاسف آور است که انسانی با این شخصیت و این سطح از سلامت فکری و اخلاقی و با این چنین سطحی از دانش به جایی برسد که خود را تحریم کند ؟ چگونه در این استان دم از پیشرفت و توسعه استان می توان زد ؟
نقل قول کردن
#11 میلاد فاضلی 1393-11-03 22:36
سلام استاد بزرگوار
خوب کاری کردیٰ دیگه نموندی و خداحافظی کردی....
اما اگه احساس می کنی با رفتن مشکلات مطبوعات لرستان حل می شود بگو تا بقیه خوب ها هم خداحافظی کنن............ ...........
نقل قول کردن
#12 بابك 1393-11-04 00:18
سالم به سلامت باد ، ان جان به سلامت باد
کفرش مکن ای خائن، شاباش رقابت باد
ساکن دو سه روزی من، جاوید همه مسؤول
حامد دو سه روزی تو ، محمود همه مسول
شیوا بسرایم من، اشعار برای حق
برگم و بسوزم من، این خویش برای خلق
سیرم و تعارف نیست، خودکشتن هر حرفم
استاد به تو گویم، پول است شده صرفم
نیمی ز برای راه، نیمی بر آن گمراه
نیمی ز برای چرخ، بر تصادف ناخواه
استاد همواره در قلب مایی
نقل قول کردن
#13 امین امرایی 1393-11-04 11:12
دلم تنگ است ، دلم می سوزد از باغی که می سوزد ... نه دیداری ، نه بیداری ، نه دستی بر سر زاری ... مرا آشفته می داند ، چنین آشفته بازاری .
نقل قول کردن
#14 جودکی 1393-11-04 11:17
جناب آقای كرم‌رضا تاج‌مهر گرامی؛
وقتی خبر را شنیدم بسیار نگران شدم اما بعد از مداقه در عنوان خبر "خدا حافظی با مطبوعات متملق لرستان" اقدامتان را سنجیده و درست می دانم. می گویند ماهی (یا نهنگ) در دریا بزرگ می شود. شما هیچگاه نمی توانید یک نهنگ را به قول خودمان در یک "چشمه کوره" بزرگ کنی(پرورش بدهی) برو بدنبال نوشتن در نشریات ملی و فراملی... و البته نوشتن کتاب.
نقل قول کردن
#15 عباس دارایی 1393-11-04 21:57
سلام بردوست گرانمایه ام کرمرضاتاجمهرگل ودوست داشتنی!
روزگاری دراقتصادلرستان ،آفتاب و لرستان ورزشی در محضرتان بوده و تجربه اندوختیم. مطالب ودرددل های شمادردهای واقعی لرستان اند. هم صندلی ها بی ارزش شده اند و هم قلم ها ناتوان، اماآنچه ماندنی است یادها و یادگارها بوده که همیشه مانا و ماندگارند. همیشه باش و مانا.
نقل قول کردن
#16 مهدی رضاپور 1393-11-05 15:58
من معتقدم خیلی از دوستان عزیزی که در این عرصه مطلب می نویسند بسیار انسانهای شریفی هستند که شرافت شان قلم شان است و اصلا قبول ندارم که عمر روزنامه نگاری در این دیار به سر آمده است. بعدشم مطمئنم شما هیچوقت نمی توانید خارج از قوانین مجموعه ای که در آن مشغول به کار هستید قدمی و قلمی بردارید. مگه شما می تونید خارج از سیاست های سازمانتون حرکت کنید و برخلاف اونا قدم بردارید. کاش هیچ کس را غم نان نبود.
نقل قول کردن
#17 محمد ناصری 1393-11-05 16:00
خداحافظ تاجمهر!!!!!
این خود یک نوع خودشیرینی و خود پسندی است.
نقل قول کردن
#18 محمد 1393-11-06 19:56
من به عنوان یک شهروند پیگیر مسایل استان بخصوص در حوزه رسانه ها و مطبوعات لرستان حرکت و نوشتار و فریاد خاصی از این اقای تاجمهر ندیدم و جایی نشنیدم که بخاطر دفاع از حق و حقوق مردم هزینه یا حتی حرکتی کرده باشند. حالا هم این مدل خداحافظی ایشون رو نوعی تبلیغات و خودپسندی میبینم. مخصوصا جایی که گفتند حالا که این استان دیگر خبرنگار واقعی ندارد! مگر ایشون ملاک و متر خاصی برای اندازه گیری کیفیت خبرنگاران و خوب بودنشون دارند. به هرحال درست نیست انسان همیشه فقط خودش را قطب و محور یک طیف یا صنف بپندارند.
____________________
يافته: همان طور كه خودتان هم معترف شده‌ايد شما نخوانديد و نشنيديد. ديگران خواهنده‌اند و شنيده‌اند ...
نقل قول کردن
#19 مجید دریکوند 1393-11-14 12:07
امیدوارم مخاطبان نوشته تاجمهر به خود آمده و کوششی در جهت اصلاح نکات اساسی که این نویسنده شایسته متذکر شده، به عمل آورند. مجالی نیست، تلاشی باید...
نقل قول کردن
#20 مهدی 1393-11-14 13:33
یا سلام بنده بعنوان یکی لز علاقه مندان به حرفه شریف خبرنگاری واقعا با این قسمت از این مطلب موافقم که از همه این افرادی ک در حوزه خبرنگاری فعال هستند یک آزمون نوشتن مطلب در آن واحد بگیرند تا مشخص شود که در بهترین حالت 10 درصد از این افراد توانایی مطلب نوشتن دارند ولاغیر. متاسفانه بیشتر مدیران مسئول نشریات و سرپرستان ویژه نامه های این استان حتي سواد نوشتن یک خط مطلب را ندارند. خداشاهده این موضوع را بنده به عینه مشاهده کرده ام
نقل قول کردن
#21 صبا 1394-11-24 15:55
دیگران رو متهم کردن به نادانی خیلی کار راحتیه ... گمی تواضع هم خوبه
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا