سپاه طغرل سلجوقی به نزدیکی همدان رسیده بود و مردم در ترس اضطراب فرو رفته بودند. مقاومت بیفایده بود پس سه تن از بزرگان شهر به پیشواز لشگر سلجوقی رفتند که بزرگشان باباطاهر عریان بود!
طاهر خطاب به طغرل گفت: ای ترک با خلق خدا چه کنی؟
سلطان پاسخ داد: هر چه تو بفرمایی!
طاهر گفت: آنگونه کن که خدا فرماید "ان الله یامر بالعدل والاحسان"
سلطان گفت: چنین کنم!
طاهر انگشتر ابریق خاص خود را از انگشت درآورد و در انگشت سلطان نمود و گفت: مملکت عالم چنین در دست تو کردم پس بر عدل باش!
معروف است طغرل تا وقتی آن انگشتر را به دست داشت در تمام نبردها پیروز بود!
طاهر کیست؟
طبق معمول اگر از طریق دنیای مجازی پیگیرش باشیم نخستین صفحهای که طاهر را به ما میشناساند ویکیپدیای فارسی است! حال ویکیپدیای فارسی چگونه از او میگوید: باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر فارسیتبار و دوبیتیسرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری (سده ۱۱ م) ایران و معاصر طغرلبیگ سلجوقی بوده است...
برخی معتقدند ترانهها یا دو بیتیهای باباطاهر در بحر هزج مسدس محذوف و به لری سروده شده است. البته اطلاق عنوان فهلویات بر این نوع دو بیتیها احتمالاً نشان میدهد که آنها در زبان پهلوی و مربوط به گویش ایران میانه آن باشد با این حال روبن آبراهامیان خاورشناس ارمنستانی به این نتیجه رسید که گویش به کار رفته در دوبیتیهای باباطاهر گرایش نزدیکی با گویش مورد استفاده توسط یهودیان معاصر همدان دارد!
آرامگاه وی در شمال شهر همدان در میدان بزرگی به نام وی قرار دارد. بنای مقبره باباطاهر در گذشته چندین بار بازسازی شده است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشتضلعی بوده است. در دوران حکومت رضاشاه پهلوی نیز بنای آجری دیگری به جای آن ساخته شده بود.
البته نويسنده سعی میکند اشارهای به مدعیان اصالت لری بابا طاهر بیاندازد واینگونه مینویسد: باباطاهر در شعرهای خود از کلمات و اصطلاحات لری استفاده کرده و مردم لرستان این را دلیلی بر لر بودن وی میدانند... مردم لر به پیران و مرشدان اهل حق لفظ بابا را نسبت میدهند و این دلیل دیگری است که باباطاهر از اهالی لرستان بوده است. باباطاهر را در گویش لری بّاو طاهِر تلفظ میکنند...
بعد با اشاره به آرامگاه منسوب به باباطاهر در خرمآباد مینویسد: آرامگاه باباطاهر در خرمآباد که قدمت آن به دوره خوارزمشاهیان میرسد در مرکز شهر خرمآباد و غرب قلعه فلکالافلاک در محلهای به نام درب باباطاهر قرار دارد...
بعد با اشاره به آرامگاه منسوب به باباطاهر در خرمآباد مینویسد: آرامگاه باباطاهر در خرمآباد که قدمت آن به دوره خوارزمشاهیان میرسد در مرکز شهر خرمآباد و غرب قلعه فلکالافلاک در محلهای به نام درب باباطاهر قرار دارد...
بنابراین طبق نوشتهي ویکیپدیا باباطاهر در چند جمله قابل ارزیابی ست:
1- اصالت فارسی دارد.
2- هرچند برخی معتقدند اشعار او به لری سروده شده اما در واقع به زبان پهلوی و مربوط به گویش پارسی میانه است! و تازه یک خاورشناس ارمنی آب پاکی روي دست همه ریخته و مدعی میشود او به گویش نزدیک به یهودیان همدان سخن گفته است که البته از قضای روزگار چقدر شبیه به گویش فعلی ماست!
3- آرامگاه وی در شمال همدان است هر چند در خرمآباد آرامگاهی منسوب به وی وجود دارد!
4- در کل مردم لر معتقدند طاهر از آنهاست اما در حد ادعاست!
حال بیایید با هم به کند و کاو مقاله ویکیپدیا و سایر سایتهای رسمی فارسیزبان بپردازیم و ببینیم آیا ما ادعایی پوچ داریم یا ادعایی قابل تأمل؟!
اولین نکته همین وجود کلمه بابا در نام طاهر است! جالب است که ویکیپدیا خودش هم اعتراف میکند که لرها به پیر و مراد جماعت لقب بابا میدهند. خوب این چه دخلی به قرائت فارسیاش دارد!؟ چرا باید طاهر را به همان سبک صدا زد که لرها صدا میزنند؟!
نکتهي بعدی این است: عدهاي هر کاری هم که بکنند نمیتوانند منکر عناصری از زبانهای لری (بختیاری، مینجایی و مخصوصاً لکی) در اشعار باباطاهر شوند! من مقالههای فراوانی در مورد طاهر خواندهام و جالب این که خود را به در و دیوار میکوبند تا اثبات کنند این گویش لری نیست! یکجا نوشته بود گویش راژی و یکجای دیگری فارسی میانه و حالا هم یهودی همدانی!
اول این که شاید همه اینها واقعاً یکی باشد اصلاً لری شاخهای منتسب از فارسی میانه هست یانه؟ اگر هست پس دلیل این انکار چیست؟ چرا استفاده از کلمه لری برایش اینقدر سخت و ناگوار است!؟
این که پای چند زبان فسیل شده را به میدان باز کرد تا یک زبان حی و حاضر را کتمان کنیم اصلاً نشانی از علم و تدبیر واخلاق حرفهای در خود ندارد!
اما درمورد آرامگاهش، دو آرامگاه همانطور که اشاره کردهاند منتسب به ایشان است: یکی در همدان و دیگری در خرمآباد!
اول این که برای ما که معتقدیم ایشان لر هستند تفاوتی ندارد آرامگاهش خرمآباد باشد یا همدان، اما حقیقت ماجرا این است که آرامگاه همدان ایشان هم خالی از اشکال نیست! آرامگاه همدان تنها امتیازی که بر آرامگاه خرمآباد دارد این است که در همدان واقع شده و بنابراین مورد توجه رسانههای خاص بیشتر واقع میشود و به در و ديوارش هم بيشتر رسيدهاند و آن را باشكوهتر كردهاند!
این دو آرامگاه هیچ مزیتی بر هم نداشته الا این که سلسله باستانگرای پهلوی تصمیم به مرمت و بازسازی آرامگاه همدان گرفت و به همین جهت امپراطوری رسانهای کشور شروع به معرفی آن مکان کردند و همین آرامگاه خرمآباد را بسیار منزوی و مغفول واقع کرد، لیکن سند معتبری که نشان دهد آرامگاه همدان ارجحتر است كسي هنوز نديده است!
پایان کلام را مزین میکنم به سرودهاي از باباطاهر لر همدانی:
وشم واشم از این عالم بهدر شم وشم از چین و ماچین دیرتر شم
وشـم از حـاجـیــان حـج بـپـرسـم که ای دیـری بسه یا دیرتر شم؟
حمید لطفی
نشریه فرهنگی و اجتماعی لور
عكس مقبره باباطاهر در خرمآباد
دیدگاهها
اقوام ایرانی همیشه به نفع ایران فارسی مصادره شدن متاسفانه
بوره آه سحر از مو بیاموز
تو از بهر گلی ده روز نالی
مو از بهر دلآرامم شو و روز
باباطاهر
مه دوسی چوی خوه شین دیرم
مگه ابن سینا همدانیه که باباطاهر هم همدانی باشه؟
نکته دوم اینکه قسمت زیادی از استان همدان نهاوند ملایر توسرکان و...لر هستند و اگه باباطاهر همدانی هم باشه لر همدانه
بااینکه در گزر زمان هرچقدر تونستن واژه های لری رو از اشعار باباطاهر حذف کردن ولی بازهم واژه های زیادی هستن که امروزه فقط از زبان لرها شنیده میشه
اون بیت جعلی است و در دیوان ها و کتابهای قدیم اصلا وجود ندارد
این بیت شعر رو جدیداً ساختن و از الحاقات جدید است شما کتابها و دیوانهای ده سال پیش و قدیمی رو رصد کنید محاله ممکن است این بیت را در کتاب باباطاهر ببینید. نسخه خطی باباطاهر در موزه قونیه است دکتر مجتبی مینوی آنرا چاپ کرده فقط 22 دو بیتی و دو مثنوی از باباطاهر مانده است و واژه لک در آن نیست
اولین بار در تاریخ مکتوب ایران اواخر صفویه درکتاب منتخب التواریخ نطنزی صفحه پنجاه و سه است که گفته لک طایفهای از قوم لُر است و قبل از آن نام لک در هیج کتاب تاریخی و ادبی نیامده است حالا شما باباطاهر همدانی را کردید لک؟
مقاله خووی بی.
جایی از مقاله به صورت سوالی نوشتید: «اصلا لری شاخه ای منتسب به فارسی میانه است یا نه؟ »
در پاسخ به سوال باید خدمتتون عرض کنم زبان پهلوی که امروزه به اشتباه آن را فارسی میانه میخوانند ( چرا که آن زمان زبانی به نام فارسی وجود نداشت که اولیه، میانه و یا جدید داشته باشد) همان زبان لری هست. بنابراین زبان لری زیرشاخه پهلوی نیست بلکه پهلوی همان زبان لری هست.
زبان لری (پهلوی یا فهلوی) زبان رسمی دربار ساسانیان بود. برای منبع این سخن می توانید به کتاب تاریخ مسعودی نوشته ضل السلطان رجوع کنید.
زشهر بی وفایان میگریزم
اژ ای ماتم سرا با پای عریان
بزون تا خاک دلفان میگریزم
دوست عزیز نیزی به توضیخ و اثبات نداره شعر خودش گویای زادگاه بابا طاهر هست