برای استفادهی بهینه و درست از هر جریان، وسیله، ابزار، ابتدا باید فرهنگ استفادهی درست از آن را یاد گرفت.
فرهنگ نیز با آموزش باید نهادینه گردد و گاه برای جا انداختن یک موضوع در جامعه، نه تنها سالها بلکه دههها باید برنامهریزی شود تا به آرامی آن موضوع فرهنگسازی شده و نتیجهی مثبتش در جامعه نمایان شود.
نگارنده در صفحه ی فیسبوکم در تاریخ 26 مرداد 1392 این مطلب را نوشتم، اما نتیجهاش ضربالمثل معروف «هرگز نرود میخ آهنین در سنگ» شد! نقش انتشار این نوشتار را برای رسانهها واجب میدانم، شاید در ذهن بعضی عزیزان، تلنگری به وجود آورد.
در مباحث دنیای مجازی و به طور مشخص فضای مجازی فیسبوک، باید توجه داشت که در کشورهای جهاناولی، مردم از این فضاها در جهت برقراری ارتباط اجتماعی با دوستان و یا آگاهی و اطلاعیابی از فراخوانها یا مناسبات مختلف فرهنگی، هنری و... در کشور خود استفاده میکنند.
اما در این سوی دنیا و به اصطلاح کشورهای جهان سومی یعنی مانند: ایران، پاکستان، افغانستان و ... کاربرد فیسبوک به گونهای دیگر است. بهترین گواه برای مخاطبانی که این مطلب را میخوانند(در صورت داشتن صفحه شخصی در فیسبوک)، دوستان فیسبوکیشان میباشند. ما جهان سومیها که از هر چیز ابتدا سعی میکنیم راههای منفی و فرهنگ غلط آن را فرا گیریم به طور معمول، از این فضا نیز بیشتر به این صورت استفاده میکنیم: ابتدا لایکها و کامنتهای جنس مؤنث را در مقایسه با پسران مشاهده کنید، هنگامی که یک کاربر دختر، عکس یک «بُشکه» را در صفحهاش میزند، حداقل صدها لایک را ظرف یک ساعت به همراه دارد، اما در مقابل هنگامی که یک کاربر پسر از گفتههای بزرگان مطلبی منتشر میکند، در چند هفته شاید حداکثر 30 لایک را به همراه داشته باشد!
در مورد دیگر که بسیار در این فضای مجازی مشهود میباشد، این است که برخی از دوستان اگر زیر عکسهایی که در صفحهشان میزنند لایک نزنی برای چندین ماه تحریمت میکنند و هیچ لایکی حتا برای نابترین نوشتهها و گفتهها، از چهرههای نامدار جهان در صفحه شما لایک نمی زنند!
در ادامه، اگر عکس شخصی از کاربر دختر(هر چند جعلی) گاه سر به هزار لایک و کامنت میزند که از جنبهی روانی و اجتماعی میتوان این رفتار و حرکات را ناشی از عقدههای ناشکفتهی فضاهای واقعی دانست. یعنی فیسبوک بیشتر تبدیل به مکانی شده است برای به نمایش در آوردن عکسهای پسران و دخترانی که دنبال بيبند وباريهاي ولنگارانه بودهاند. این رفتارها طی سالیان متمادی انباشته شدهاند و به صورت انباری از عقده درآمدهاند.
اينجاست كه با مشاهده چنين رفتارهايي از سوي كاربران، بر فيلتركننده فيسبوك درود ميفرستيم و به نظر ما براي نظارت بر اين قشر بايد چارهاي جديد بياندشيم.
امروزه فیسبوک به نوعي نقش سنگ صبور جوانان جهان سومی را ایفا میکند. شاید همان نقشی که باید خانوادهها برای فرزندانشان ایفا میکردند و نكردهاند.
این استفادههای نادرست از فضاهای مجازی، مکان بسیار مساعدی است برای اغفالگران و شیادان. همچنین میتواند بروز عشقهای بیثبات را به دنبال داشته باشد. عشقهایی که مانند فضای مجازی، رنگ و بوی مجازی دارند و در اندک زمانی جدایی آورده و کاربران(پسران و دختران) به دنبال یافتن دوست جدید و عشق جدید در اين محيط كه اكثراً از آن استفاده درستي نميكنند بر میآیند.
شوربختانه، مواردی که در بین کاربران بسیار کم مورد توجه واقع شده، بحثها و فراخوانهای اجتماعی، فرهنگی، هنری، ورزشي، ادبی و ... هستند که حتا از سوی جوانان به سخره گرفته میشوند!
اندکی باید اندیشید که: بازندگان اصلی این موضع چه کسانی هستند؟!
ارسال کننده: امین ماسوری
روزنامهنگار و پژوهشگر
دیدگاهها
باید از مطالب مفید استفاده کرد و بر دانش خود افزود نه فقط دنبال منفی بود.
در کل مقاله خوبی بود.