یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

مرحوم علي‌محمد ساكي مدير دبيرستان بهار خرم‌آبادراز چگونه از اسب فرود آمدن و اولي‌تر دانستن ماندگاري بر اصل را، به خوبي راه و رسم منزل‌ها مي‌دانست.

در پس نگاه نافذش، سايه عظيم و البته شوم كركس بي‌خردي و ناآگاهي را بر ميدان دانش و معرفت ديارش مي‌ديد. هم از اين رو است كه بيش‌تر از 40 سال قبل، در اولين تشكل ادبي شهر از همه مي‌خواهد تا نگاه‌شان را به فراسوي سختي و سنگيني كوه‌هايي كه زادگاهش را در جمود خود مي‌فشارند تعميم دهند و لطيف و زيبا بيانديشند.

آرزو مي‌كند روزي را كه همه جور ديگر ديدن را فرا گيرند و زيبا انديشيدن را پيشه سازند و يقين دارد سر آخر فكر و خرد هنرمندان از تنگناهاي دره‌اي كه آنان را محصور ساخته به سوي صحراهاي وسيع و پر از ذوق و شوق روي خواهد نهاد.

از آن‌جا كه نمي‌خواهد تنها بر آرزويي دل‌خوش باشد و در حسرت معجزه‌اي باقي، خود پيش‌آهنگ حركتي مي‌شود كه تا هميشه آثار مثبتش بر فرهنگ زادگاهش باقي بماند.

به روز‌گار دولت مستعلجش بر دبيرستاني از شهر، زمينه انتشار سال‌نامه‌اي را فراهم مي‌آورد كه تمامي مطالب دو جلدش نگاشته شده دبيران و دانش‌آموزان همان دبيرستان است. در كنار اين مهم كار كارستاني انجام مي‌دهد كه بي‌شك تا به امروز تكرارش مقدور نبوده: او با جسارت و جديتش در همين دوران، زمينه ورود گروه چشم‌گيري از دانش‌آموزانش را به دانشگاه فراهم مي‌سازد.

گفتني آن كه شماري از پذيرفته‌شدگان تا پايان دوره دانشگاه، تحت حمايت مادي و معنوي ايشان قرار مي‌گيرند و از همين رو حساب و كتاب هميشه بدهكارش نزد تني چند از بازاريان شهر، سال‌ها مفتوح باقي مي‌ماند.

پس از اين دوره كوتاه به ناچار تن به هجرتي 2 ساله به استان خوزستان مي‌دهد. در زمان اقامت كوتاهش، در شهرهاي ايذه و شوشتر نيز موفق مي‌شود به گونه‌اي چشم‌گير سطح كمي و كيفي آموزش و پرورش را در اين مناطق متحول سازد.

عشق به زادگان و خانه‌اي كه چراغش در آن مي‌سوخت بار ديگر او را به خرم‌آباد -سرزمين مادري‌اش – برمي‌گرداند. اين بار اما، مسووليت، شكل و قالبي متفاوت دارد!

او مي‌آيد تا در مقام شهردار شهري كه هر گوشه‌اش گرفتار درد نداري و شرم واماندگي است، در سطح  وسيع‌تر از كلاس و دبيرستان به كار سازندگي بپردازد. كار كارستان او در شهرداري نيز همانند كار معلمي شكلي ماندگار يافت.

او كه روزگاري از سختي و سنگيني كوه‌هايي كه همشهريانش را در ارتباط با هنر و ادب، دل‌سخت ساخته بود، شكوه مي‌كرد، در فرصت پيش‌آمده به جنگي سبز با كوه‌هايي كه شهر را در سخت‌دلي و دستان جامدشان مي‌فشردند برخواست. منشاء سبزينه ذهنش را در دل سنگي كوه‌ها كاشت و برگرد شهر، كمربندي سبز احداث نمود. خيابان‌هاي جديد احداث كرد. پارك و درياچه كيو و مهمان‌سرا و متل‌هايش را ساخت. بناي مخروبه حمامي قديمي را به چاپخانه سنتي تبديل و كاروان‌سراي متروك‌تري را به بازار مبدل ساخت. غسالخانه گلي شهر را تخريب و ساختماني جديد بنا نهاد و ... در نهايت كار تا به آن‌جا پيش برد كه خرم‌آباد شد تميزترين و زيباترين شهر كوچك ايران!

اما سرانجام در سال 1356 از شهرداري و كارهاي اجرائي دولتي كنار كشيد.

حالا ديگر او نه رئيس دبيرستان است و نه شهردار شهري كه وصفش رفت. او همشهري رنجيده‌اي است كه مثل «‌هميشه» زندگي‌اش غلام همت آن است كه در گدا‌صفتي هنر كيمياگري را مي‌داند!

او در دردنامه‌اي كه به نام «‌هفت سال خدمت در شهر خرم‌آباد» مي‌نويسد، دلتنگي‌اش را با هنرمندي و شرافتش در هم مي‌آميزد و مي‌گويد كه در هيچ كوچه خيالي برج و ويلائي به اسم او و خانواده‌اش پلاك نخورده و آرزو مي‌كند تا «‌همه» زندگي ساده و معلمي‌اش را درك كنند و بپذيرند كه هيچ انساني مجاز نيست كه با كم‌مايگي و فرصت‌طلبي، سعادت خود را در گروه بدبختي و بازي با حيثيت ديگران ببيند!

همشهري رنجيده‌مان كه همواره در كارهايش بردباري، شايستگي و هوشمندي بسيار از خود نمايان مي‌ساخت علي‌رغم همه ارزشمندي‌هايش، نه به خاطر تاليف و ترجمه كتاب‌هاي:

1مرحوم علي‌محمد ساكي شهردار فقيد خرم‌آباد-  جغرافياي تاريخي و تاريخ لرستان

2-  سفرنامه دوراند

3-  سفرنامه ويلسن

4-  سفرنامه فريااستارك

5-  زندگي كريم‌خان زند

6-  قلع حشاشين

7-  تصحيح گلشن مراد

8-  دو جلد سال‌نامه بهار

و نه به خاطر چاپ مقالات متعدد علمي پژوهشي مانند:

1- رفع اشتباهات خاطرات اعتماد السلطنه (راهنماي كتاب شماره 10)

2- مردم‌شناسي ايران (راهنماي كتاب شماره 1 تا 3) سال 1347

3- دو سفرنامه درباره لرستان (بررسي كتاب نشر نو) سال 1361

4- سياحت‌نامه مسيو چريكف (آينه، ساله دهم شماره 3 و 2) 1363

5- دروغ‌ها و سهوهاي رستم‌التواريخ (نامواره دكتر افشار جلد 5) سال 1368

6- باجلوند (دانش‌نامه جهان اسلام حرف «ب» جزوه اول) سال 1369

7- ايلات لر «مردم‌شناسي ايل بيرانوند» (‌انتشارات اسپرك) سال 1370

8- ژاندارمري در لرستان(زمينه ايران‌‌شناسي) سال 1370

9- قوم لر «‌بررسي كتاب» «‌كلك شماره 30» سال 1371

10- تاريخ گيتي‌گشا در تاريخ خاندان زند - نقد و بررسي كتاب «‌انتشارات فراز» سال 1371

11- ميرنوروز (زمينه ايران‌شناسي) سال 1371

12- دفيه در لرستان (زمينه ايران‌شناسي) سال1371

13- روزنامه اخبار مشروطيت، انقلاب ايران (راهنماي كتاب 18-1341) سال 1371

در شاخص‌ترين و معتبرترين نشريات علمي پژوهشي كشور هرگز نه از جائي مدال گرفت و نه مورد تقدير كسي! همشهري رنجيده، سرانجام 22 خردادماه سال 1373 پس از 3 سال بيماري، نگاه سبزش را بر سقف خاكستري‌رنگ اتاق بزرگ و سالن مانند بيمارستاني كه در آن بستري بود فرو بست و با مرگ خاكستري‌اش، به آرامشي جاودانه پيوست.

نقل مي‌كنند روزي كه او صورت‌جلسه تحويل اسناد و كارهاي مربوط به شهرداري را امضاء مي‌كرد، خودنويس طلايي را كه بنا به رواياتي يكي از شركت‌هاي بهرام سلاح‌ورزيساخت ماشين‌آلات راه‌سازي در زمان شهرداري‌اش به او هديه داده بود، روي ميز جا گذاشت. كارمندي كه وسايل را تحويل مي‌گيرد، مي‌گويد: آقاي ساكي خودنويس‌تان جا ماند. او در پاسخ مي‌گويد: مي‌دانم، خودنويس مال شهردار خرم‌آباد است نه علي‌محمد ساكي!

 

 

بهرام سلاح‌ورزي

توضيح: اين مطلب سال 1390 در نشريه بامداد لرستان منتشر شده است

 

 

 

 

 

دیدگاه‌ها  

#1 امیر 1393-03-19 11:31
آن خودنویس به اصطلاح "مشتی بوده نمونه خروار" و نشان دهنده طبع بلند و شرافت زنده یاد ساکی. جانشینان او در دوره های بعد در شهرداری آیا نسبت به اموال شهرداری همین قدر امانت دار بودند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نقل قول کردن
#2 امیر 1393-03-20 11:22
برخی از مدیران خیال می کنند اگر لباس نا مرتب و ناهماهنگ بپوشند و موی ژولیده و شانه نزده داشته باشنددر نظر مردم دیندار تر جلوه می کنند در حالي كه پيامبر (ص) فرمود النظافت من الايمان
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا