بخار روی شیشه، صدای شرشر باران، بوی نمیکه از خشک شدن پالتوی خیس بلند شده، موسیقی آرام و میز و نیمکت چوبی، تنها همراهی «یار مهربان» را کم دارند که اکنون در دستان شماست!
وحید حاج سعیدی در یادداشتی نوشت: برای نسل ما که کتاب و کتابخانه در زمره تفریحات درجه یک محسوب میشد و ساعتهای مدیدی در کتابخانهها یا در حیاط و پستوی خانه، کتاب به دست، گذراندهایم، شاید کتابخوانی در «کافه کتاب» کمی رمانتیک و شاعرانه به نظر برسد. اما برای نسل امروز که بلند پرواز است و در همه حال به دنبال «شربت اندر شربت» است، کافه کتاب با میزها و صندلیهای طرح دار، همراه با عطر کاغذ و قهوه، نورپردازی مدرن، شیشههای رنگی، تابلو عکسهایی از هنرمندان و بزرگان تاریخ و هنر و ادبیات، جایی دنج و با کلاس، برای نواندیشیدن و رهایی از شلوغی و همهمه دنیای صنعتی امروز است.
بخار روی شیشه، صدای شرشر باران، بوی نمیکه از خشک شدن پالتوی خیس بلند شده، موسیقی آرام و میز و نیمکت چوبی، تنها همراهی «یار مهربان» را کم دارند که اکنون در دستان شماست!
بی شک اگر جنگی جهانی انام هم راه بیفتد، بعد از جنگ، چند میز و صندلی چوبی نیم سوخته، یک ساعت دیواری رنگ و رفته، تعدادی قاب عکس شکسته از بزرگان و چند جلد کتاب خاک گرفته باز هم مردم را بهاندیشیدن وا میدارند.
چرا که بر این باوریم قلم، کتاب، معلم و کودک اگر در مدار انسانیت کوک شوند و لوح سفید انسانها را بهاندیشیدن وا دارند، آینده در مسیر تحول قرار خواهد گرفت و کتاب در این میان حلقه واسط انسانیت و پیشرفت است.
امروزه کافه کتابها در دل شهرهای شلوغ و پر هیاهو، بهترین انتخاب کتابخوانها و عاشقان کتابخوانی برای ورود به بهشت کتابها با عطر قهوه و کاغذ است.
جایی که سکوت و لبخند بیشتر از کلمات کارایی دارند و بالهای کاغذی فارغ از زمان و مرزهای جغرافیای ما را بیواسطه به اعماق تاریخ، سرزمینهای ناشناخته، دنیاهای جدید و... میبرند و افقهای جدیدی مقابل چشم هایمان میگشایند.
شاید خستگی بعد از کتاب خواندن نیز به دلیل همین سفرهای طولانی و آشنایی با دنیاهای مختلف باشد!
کافه کتابها در کشورهای مختلف جهان به خصوص در اروپا دارای سابقهای طولانی هستند؛ بنابر اسناد به جامانده در تاریخ، ایجاد کافه کتابها از سالهای پایانی قرن هفدهم شروع شد، بهطوری که در همان زمان مردم واندیشمندان دور میزهای کافه جمع میشدند و درباره هنر، فلسفه، ادبیات و سیاست گپ میزدند.
هر چند کافه کتابها در کشور ما قدمت چندانی ندارند و تعدادی از آنها هم به صورت ضمیمه، در کتابفروشیهای بزرگ جانمایی شدهاند، ولی جایگاه و نقش آنها در جلب اعتماد نسل جوان به کتاب و مختصات رویایی آن قابل اعتنا است. بپذیریم برای آشتی نسل جدید با کتاب و رواج فرهنگ کتابخوانی نیاز به خلاقیت و ابتکار داریم و شاید کافه کتابهایی که با روحیات این نسل سازگار و هماهنگی دارند در پیشبرد این هدف مقدس یاریگرمان باشند.
برگزاری جلسات رونمایی و نقد کتاب، جشن امضا، نشست صمیمانه با اهالی کتاب و قلم، معرفی نویسندگان با تجربه و جوان و... از دیگر برنامههایی هستند که اجرای آنها میتواند در غنای فرهنگی کافه کتابها و اثرگذاری این پایگاههای فرهنگی مؤثر باشند.