چندي قبل از جانب معاونت اداره به من و 4 نفر دیگر از همکارانم ابلاغ شد که به مدت 2 هفته به عنوان ناظر امتحانات میبایست در یکی از دانشگاههای شهر خرمآباد حضور به هم رسانیم.
در ابتدا تا حدودی اشتیاق و شور حضور در یک مکان فرهنگیآموزشی در وجودم قرار داشت، اما هر چه روزهاي حضورم به عنوان ناظر میگذشت، ديدم نسبت به چنين دانشگاه و دانشجوياني تغيير كرد و رغبتم به حضور کمتر و کمتر شد!
در مدت این دو هفته، آن قدر از محیطهای دانشگاهی دلسرد شدم که احساسم در هیچ واژهای نمیگنجد! برای سیستم و نظام آموزشی کشورم متاسفم که با پذیرش بدون کنکور و توان بسیار نازل علمی، هر کسی را که پول داشته به نام و عنوان "دانشجو" پذیرش کرده و در ادامهی مسیر نیز به هر طریقی آقایان و خانمهایی را که به نوعي آیندهی مملکت را میسازند، فارغالتحصیل میکند.
همین افراد که گاه بدون کنکور، با التماس به استادها، انواع و اقسام تقلب و … دارای مدرک دانشگاهی ميشوند، بیشک در بین آنها هستند کسانی که دارای پارتیهای کلفت هم باشند تا در یک چشم بر هم زدن آنها را جذب یکی از ادارات حساس کرده و در کوتاهترین زمان ممکن، دارای یک پست و مسووليت مهم شوند و سرنوشت ما و فرزندانمان در دست چنين نوابغي قرار گيرد!
"پست و مقام" به قول آن كسي كه موقع رفتن تحويلش داد، کاغذپارهای بیش نیست، توان علمی، دانش واقعی، نبوغ و استعداد مدیریت و بسیاري ویژگیهای مثبت دیگر از خصوصيات کسانی است که بايد بر صندلی ریاست جلوس نمایند.
مطلب را زیاد به حاشیه نميبرم و به اتفاقات آن دو هفتهی امتحانات برميگردم: برخي دانشجوهایی که در مدت آن 2 هفته با آنها از نزدیک آشنا شدم از نظر رفتار، گفتار و کردار در حد بسیار نازلی از نظر اجتماعي قرار داشتند. ادبیات چالهمیدانی و طلبکارانه آنها از عالم و آدم، بسیار آزاردهنده بود. در دنیای پر توهم خود، تصور میکردند که چون پول دادهاند، آسمان باز شده و آنها از آنجا بر روی زمین تشریففرما شدهاند و به قول خودمان از دماغ فيل افتادهاند! لباس پوشیدن نامتعارف و ابروهای تمیز شدهی برخي پسرها نیز در چشم حضار جلوه ميكرد!
تا جایی که حافظهام یاری میکند و دوران تحصیل گذشتهام را در ذهنم مرور میکنم، به یاد ندارم در دوران ما، سر جلسهی امتحانات كسي چنين گستاخانه از ديگران کمک علني خواسته و یا چیزی به عنوان تقلب رسانده باشد. ياد ندارم برابر ناظر جلسه داد و بیداد به راه انداخته باشند و او را تهدید کرده باشند كه …
در چندین مورد وقتی قصد داشتیم با دانشجویی که یک جزوهی 20 صفحهای را زیر برگهی امتحانی خود قرار داده و به سبک اوپنبوک مشغول نوشتن بود برخورد نمايم، با الفاظ زشت و توهینآمیز شخص دانشجو مواجه شده و اگر صبوری همکارانم نبود، کار به جاهای باریک كشيده ميشد! هر چند که با تمام این حرکات تا آخرین لحظه با افرادی که قصد داشتند با ایجاد سر و صدا و فضای ملتهب اقدام به تقلب نمایند مقابله کردیم اما فکر این که این شخص تا چند صباح دیگر مهندس این مملکت شده و شهر و دیار و کشورش دل به دانش او بسته، همگی ما را با علامات سوال فراوانی مواجه میساخت!
یکی از دانشجوها در جریان امتحان مشغول تخمه خوردن و تف کردن آن زیر صندلی جلویی بود! یکی دیگر نتوانسته بود جزوهی 20 صفحهای استاد را بخواند و همان جزوه را زیر برگهی سوالات قرار داده بود تا آن را در برگه پاكنويس نمايد!
تا چند سال پیش، در تمای مقاطع تحصیلی، خانمها گوی درسخواندن را از پسرها ربوده بودند ولی در مدت آن 2 هفته که بنده از نزدیک شاهد و ناظر امتحانات دانشگاه بودم، متوجه شدم که داستان برعکس شده و اکثر دانشجویان خانم با التماس و به صورت چهار چشمی در حال رصد پاسخ نامهی پسرها هستند.
و اما ایرادي بزرگ به چند استاد: طي 3 امتحان در رشتههای مختلف و در روزهای مختلف برخی از اساتید محترم یک مدل سوال طرح و در بین دانشجویان توزیع كرده بودند! البته شاید اساتید میدانستهاند که برخی از این دانشجوها تنبلتر از آن هستند که از دیگر دوستانشان سوالات را بپرسند که اگر چنین میشد آن امتحان را همه 20 میشدند! اما آقايان استاد بيحوصلگي را از كجا فرا گرفتهاند، مگر نه اين است كه ساعات اعضاي هيات علمي از همه كارمندان و كاركنان پايينتر است، پس چرا ... گويا حوصلهي آنها نيز از ديگران كمتر است!
به هر حال، خدا را شکر که امتحانات در محیطی آرام به اتمام رسید و ما دوباره به محل اصلی کارمان بازگشتیم، اما دلم برای همکارانم در آن دانشگاه میسوزد که مجبور هستند برخی از این دانشجونماها را سالها تحمل کنند، لذا از خداوند منان برای همگی آنها صبر و شکیبایی مسألت دارم.
نام محفوظ
دیدگاهها
دوما، چطور نتیجه گرفتید توان علمیشون کمه؟!!
چطور نتوشتید:"هر کسی را که پول داشته..."؟! در دانشگاه آزاد، سهمیه داران خانواده های محترم شهدا و جانبازان چقدر شهریه پرداخت می کنن؟! افراد تحت پوشش کمیته امداد چطور؟! والا بنده که فرزند کارمند بازنشستم، از همشون محتاج ترم!
چطور نتیجه گرفتید که از نظر علمی، دانشجوهای بدون کنکور سطح پایینی دارن؟! والا من که در ایام امتحانات مدام از جزوه ی همکلاسی های باکنکورم انواع غلط فاحش علمی و املایی می گرفتم و اگر سطح دانشجو های بدون کنکور از باکنکور بالاتر نباشه، پایین تر نیست.
ضمنن مگر به لباس و ابروی شما ایرادی گرفتیم که از دیگران ایراد می گیرین؟! چه جایگاهی دارین که در مورد دیگران داوری و اظهار نظر کنین؟
حالا خوبه اون روی سکه رو همعرض کنم خدمتتون: یکی از امتحان ها تا ساعت 11:25 وقت داشت. هوا سرد بود و تصمیم گرفتم تا پایان سر جلسه باشم. چون بعدش دوباره امتحان داشتیم
ادامش در نظر بعدی...
___________________________
يافته: آقاي م، در مثل مناقشه نيست. نويسنده در متن از برخي و بعضي نام برده، لذا همه را متهم نكرده است. ديگر اين كه از شما كه اهل نوشتن هستي و مدام ديگران را نقد ميكنيد، بعيد است كه خودتان تاب انتقاد نداشته باشيد! اولين خصوصيت يك نويسنده و خبرنگار بايد تحمل نقدپذيري باشد.
اينجانب نيز مثل شما دانشجو هستم و اگر چه در مقطع كارشناسي ارشد دانشگاه آزاد، بخش بدون كنكور براي قبولي وجود نداشته، اما خ يلي از همان پذيرفته شده در كنكور را با چشم خودم ديدهام كه متاسفانه چگونه تقلب ميكنند.
من در يكي از دروس 16 و نيم گرفتم در حالي كه كسي كه پيش من نشسته بود با انواع تقلب 19 گرفت. وقتي نمرات اعلام شد، آن آقا كلي جلوي ما فيس و افاده مي داد! به ايشان گفتم نمره 10 را كه خودت بگيري شرف دارد به نمره بيستي كه با اين روشها كسب كني!
اميدوارم متن را دقيقتر بخوانيد و به منظور اصلي نويسنده پي ببريد ...
ناظر جلسه چون در اون کلاس 50 نفره تنها 4 نفر باقی مونده بودن، میخواست"جیم" کنه و ساعت 10:54 به زور میخواست برگه هارو از ما بگیره. من هم ساعت رو نشونش دادم و گفتم هنوز وقت داریم. تشریف ببرید بشینید و کارتون رو انجام بدین.
معلوم بود میخواست تلافی کنه و اول 4 نفرمون رو در4 جهت قرار داد!
بعد یهو به دوستم که درست جلوی پاش بود، تهمت تقلب زد! خدا شاهده دروغ می گفت. بعد به من تهمت زد!
خلاصه امتحان تموم شد و من به چند ناظر و یکی از حراست جریان رو توضیح دادم و از این ناظر از طرف دوستانم شکایت کردم.
نیم ساعت بعد دوستم تماس گرفت که:"برگه هاتون رو بردن و0.25 ثبت کردن به جرم تقلب!"
______________________________
يافته: آقاي م لطفاً به توضيحات مطلب قبلي مراجعه كنيد. در ضمن اگر نويسنده محترم ناظر دانشگاه شما بوده بهتر است در اين طور مواقع كه ايشان را ميشناسيد با خودشان مطلب را مطرح كنيد نه اين كه خودتان را به عنوان منظور اصلي نويسنده معرفي كنيدتا كاسه كوزه همه گناهان سر شما بشكند.
با آرزوي توفيق براي تماميدانشجويان عزيز و واقعي
برگشتم و صحبت کردم، قبول کردند و استاد هم از ما دفاع کرد. چون مارو خوب میشناخت.
بگذریم که چه جریانات دیگه پیش اومد و چقدر عرض اندام میکرد!
امتحان آخر که نمره اون امتحان هم اومده بود، وسط کلاس 100 نفره تو اون جمعیت، برگشته با حالت تمسخر میگه: "حال کِردی چطور وَنمت؟"
من هم نمرمو نشونش دادم:
19
درسته بدون کنکوریم، اما بالاترین نمره کلاس رو از استاد سختگیر هم میگیریم و اگر بخوایم موفق میشیم. از مریخ که نیومدیم؟!
در مورد دیگران قضاوت نکنید و در مورد سطح علمی و مدل مو و ابرو و لباسشون اظهار نظر نکنید.
ممنون از یافته
______________________________
يافته: با سپاس از شما. حضرتعالي نويسندهاي نوانمند هستيد و با آثاري كه من از شما ديدهام يقين دارم كه يكي از نويسندگان پرتوان استان و پژوهشگران لرستان خواهيد شد. دليل نميشود كه به خاطر دفاع از برخي از دوستان، شما به عنوان مقصود نويسنده معرفي شويد، لذا با عرض معذرت فقط ابتداي نام شما منتشر شد
خواستم بگم که با ظاهر مردم کاری نداشته باشن. اینکه میگن بی کنکورها فلان و فلان اصلا درست نیست. قبول دارم که اوضاع دانشگاه "افتضاحه". من بش میگم "کودکستان"! اگر استاد های خوبی نداشت، هیچ وقت نمیرفتم.
"در مثل مناقشه نيست" ربطی به نوع لباس مردم داشت؟!
جالبه من نه تقلب کردم، نه ابرو برمیدارم و نه لباس خاصی میپوشم. فقط نظرمو گفتم. ای کاش تقلب میکردم و الآن معدل الف میشدم.
اون مراقب محترم بعدا جلوی جمع حرفی زد که در شانش نبود، منم نمره اون امتحان رو نشونش دادم 19
مطلب ایشون رو کلا قبول دارم
فقط نقدی بود بر نقد
ضمنن مراقب ها محترم و با شخصیت بودند. اون یکی استثنا بود. یکی از مسوولین عذر خواهی کرد و گفت که جوونه دیگه
عذر میخوام اگر سو تفاهمی ایجاد شد
_________________________
يافته: با سپاس مجدد از شما.
در مثل مناقشه نيست يعني نويسنده به بررسي برخي مشكلات با ذكر برخي موارد مثالها پرداخته و "مناقشه نيست" يعني نقشه و منظوري نداشته
_____________________________
يافته: دقيقا مشكل ما را داريد! با اين همه گرفتاري كاري و ... سر كلاسها حاضر ميشويم و موقع امتحان مجردهاي كلاس كه بيكار و شغلي هم ندارند كه بگوييم به دليل مشغله درس نميخوانند شاكي ميشوند كه چرا به آنها تقلب نميرسانيم؟!
خدا وكيلي براي دانشجوهاي كارشناسي ارشد زشت است كه به دنبال اين كارها باشند.
واقعا مطلب جالبی بود و باید گفت اینها حقیقت محض است. این روند تاسف بار سالهاست مانند سرطان به جان آموزش عالی استان لرستان افتاده و بسیاری از اساتید،کارکنان، دانشجویان و حتی مدیران آموزش عالی استان را آلوده کرده است. متاسفم که در برخی دانشگاههای مهم استان، معاون آموزشی دانشگاه نقش دلال نمره را بازی می کند و این دلالی در تمام سطوح دانشگاه وجود دارد و اگر استادی بخواهد در مقابل این زد و بندهای تاسف بار مقاومت کند هزار و یک مشکل برایش ایجاد می کنند. این مقوله نمره دادن بر اساس سفارش این و آن که معمولا تحت عنوان "لطف کنید استاد" انجام می شود نماد بارز خیانت در امانت است چراکه کسانی مظلوم واقع می شوند که تکدی نمره نمی کنند. بالابردن ظرفیت دانشگاه نباید به مفهوم چاپ مدارک بی محتوا و فاقد ارزش علمی شود که متاسفانه این اتفاق در حال حاضر بزرگترین معضل آموزش عالی استان است. بسیار ممنون از سایت وزین یافته به خاطر درج این مطلب و امید است حداقل شما باتوجه به فضاحت وضع موجود مطالب و تحلیلهای بیشتری جهت روشنگری منتشر نمایید.
حالا فرض کنیم که آقایان بالادستی هم مدرکشان پر از تردید باشد ، آیا این مجوزی است برای اینکه مدیران آینده ما (دانشجویان امروز) هم این گمراهی را طی طریق کنند؟؟؟!!!!
آن جوان متقلبی که به بالادستی ها انتقاد میکند خودش نباید ادامه دهنده راه همان آقایان باشند
تقلب کاری فقط به بیراهه رفتن در چارچوب دانشگاه نیست بلکه بزودی به کنش و کژکاردی در تمام شئون زندگی کشیده خواهد