آدمهای زیادی در گوشه و کنار دنیا هستند که گاه و بیگاه مطلبی مینویسند. چند تکّه خبر از این طرف و آن طرف میفرستند و خودشان را روزنامهنگار میخوانند، اما آیا واقعاً اینها روزنامهنگار هستند؟!
از آن عده که برای رادیو و تلویزیون مطلب خبر تهیه میکنند بگذريم، اگر اینها روزنامهنگارند، چگونه میتوان آنها را از افرادِ حرفهای که به طور منظّم برای روزنامهها و مجلهها و ارگانهایِ داخلی کار میکنند جدا کرد؟
واقعاً چه چیز یک روزنامهنگار را میسازد؟
روزنامهنگار حرفهای را به راحتی میتوان شناخت. او در استخدام یک روزنامه است، برای روزنامهاش گزارش تهیه میکند یا ممکن است مقاله یا سرمقاله بنویسد. یا به تصحیح مطالب بپردازد!
یک روزنامهنگار حرفهای با نامهای مختلفی شناخته میشود: گزارشگر، مقالهنویس، خبرنگار ویژه، مسوول تنظیم خبر، معاون سردبیر، مسوول بخش ورزش، مسوول اخبار شهری، مسوول بخش تجاری، دبیرِ اخبار عمومی و سردبیر!
دامنه کارهایی که انجام میدهد به وسعت دنیای پیرامون اوست. او در مورد هرچیزی که جنبه خبری داشته باشد، گزارش تهیه میکند؛ خواه در مورد جرم و جنایت، نظم و قانون، برنامههای سیاسی، قوة مجریه و قوه مقننه باشد و خواه درباره مردم، ورزش، هنر، موسیقی، نمایش، ادبیات و غیره.
البته کار روزنامهنگار بیش از اینهاست. او نوشتههای دیگران را تصحیح میکند، اخبار را تفسیر و انتقاد و جمعبندی می کند. روزنامهنگاری، برای کسی که آموزشهای لازم و تخصصی را در زمینه کار پیچیده انتشار یک روزنامه دیده است، یک شغل محسوب میشود.
روزگاری میگفتتد روزنامهنگار به طور مادرزاد روزنامهنگار است و چنین نیست که یک نفر را به مدرسه روزنامهنگاری بفرستند و او در پایان روزنامهنگار شود! "مهاتما گاندی" هیچگاه قدم به مدرسه روزنامهنگاری نگذاشت. صادقانه باید بگوییم که برای روزنامهنگار خوب بودن دیدنِ آموزشهای تخصصی کافی و صحیح، اهمیت به سزایی دارد اما، این هشدار را هم میدهیم که هر کسی که مدرک روزنامهنگاری میگیرد لزوماً روزنامهنگار نیست.
چه چیز یک روزنامهنگار را میسازد؟ برای این سوال به تعداد رهبران و بزرگان روزنامهنگاری پاسخ وجود دارد. "جیمز رستون" از نیویورک تایمز، «سرحالی و زندهدلی» را اصل میداند. "پل میلر" از گروه روزنامههای گانت در آمریکا «زرنگی و کیاست» را مهم میداند. "هربرت بورکر" یکی از سردبیران معروف «رو کردن حقیقت و مو از ماست کشیدن» را ویژگی اصلی روزنامه نگارمیداند.
یک روزنامهنگار باید پُر انرژی باشد و باید بتواند حقیقت را بیرون بکشد، اما اینها همه پاسخهایی جزئی هستند. روزنامهنگار شدن، احتیاج به خیلی چیزهای دیگر غیر از انرژی یا علاقه به کار دارد. با وجود این، سخنان آقای "رستون" در مدرسه روزنامهنگاری کلمبیا اهمیت زیادی دارد: «من طرفدار پر و پا قرصِ تربیت و آموزشِ تخصصی روزنامهنگاران هستم. در عین حال، ما در بین روزنامهنگاران نیویورک تایمز افرادی را داریم که چندین مدرک دانشگاهی دارند و افرادی هم هستند که تحصیلات عالیه را بنا به دلایلی به پایان نرساندهاند... اما هر دو گروه خوب کار میکنند. وقتی پرونده این آدم ها را ورق میزنیم، با این واقعیت مواجه میشویم که همه آنها این کیفیت بالا؛ یعنی سرحالی، انگیزه، زندهدلی را دارند، حال شما هر نامی که دوست دارید به آن بدهید بنابراین به نظر من کاملترین و بهترین آموزشها در امور تخصصی نمیتوانند یک روزنامهنگار برجسته بسازند مگر این که ویژگی اصلی، یعنی سرحالی و زندهدلی نیز همراه تخصص باشد»
در ایامِ گذشته، هرکسی که انگیزه لازم را درخود میدید، به شغل روزنامهنگاری میپرداخت و همزمان با کارش، آموزش هم میدید. آنها عمدتاً «خود آموخته» بودند. اما امروز، با رقابتی که بر سر کسب شغلهای مهم وجود دارد، عاقل آن است که قبل از گرفتن پُست، آموزشهای لازم را ببیند!
منبع: سراي روزنامهنگاران ايران
دیدگاهها