در حال حاضر "عُمده" پیکرهی مطبوعات لرستان را دو طیف سیاسی و بازاری تشکیل میدهند. سیاسیها عمدتاً یا نزديكان نمایندگان مجلس هستند یا قصد نماینده شدن دارند و مطبوعات را وسیلهی رسیدن به این خواستهشان میدانند.
بازاریها نیز که از اساس به منظور درآمدزاییِ صرف، به این حیطه وارد شدهاند. تنها در این راستا حرکت میکنند و به هیچ چیز دیگر هم کار ندارند. البته از آنجا که به هر حال حیات مطبوعات در شرایط فعلی مستلزم اندیشیدن تدابیر مالی نیز هست، اشکالی بر روشهای اصولی تعیینشده برای کسب درآمد نیست؛ خطا آنجاست که از ابتدا نشریهای با این هدف (درآمدزایی) مجوز بگیرد و ادارهکنندگانش برای رسیدن به این خواستهی نامشروع، تن به هر "خفتی" بدهند.
جالب اینجاست که ظرف تنها چند سال، حضور آدمهای این دو طیف در بدنهی مطبوعات آنچنان پُررنگ شده که فضا و چارچوب را در اختیار گرفتهاند و بر اساس آن نمیتوان هیچ امیدی به بهبود وضعیت مطبوعات استان داشت؛ چرا که اکثریت مطلق همواره در اختیار آنهاست و شاید اینجا همان جایی باشد که دموکراسی و حق اکثریت، آسیبزا و عقبنگهدارنده است.
البته از مطبوعاتی که هنوز دولتی بودن یا نبودنشان در هالهای از ابهام قرار دارد، توقعی غیر از این نیست. مطبوعهای که نفس کشیدنش را مدیون یارانهی دولتی است و در استانی چون لرستان که حتی عمدهمنبع تأمین آگهی هم ادارات دولتی هستند، اوضاع وخیمتر از هر جای دیگری میشود.
در چنین شرایطی وجود یک تشکل میتواند نقش ساماندهنده را برای این قشر بازی کند و تا حدودی جلوی پایین آمدن شأن مطبوعات و اهالی واقعی آن را بگیرد که البته بنا به شرایط حضور حداکثری نااهلان در این عرصه، توقع رسیدن به شرایط بهتر، توقع بیخودی است.
خانه مطبوعات لرستان هم بعد از سالها شکل گرفت و البته از آن جا که قاعدهی رأیگیری در آن تابع همان حداکثر و حداقل بود، فرجام نیکی نیافت و خود تبدیل به چالشی تازه برای این عرصه شد.
هنوز هیچکس (حتی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان که کار نظارت بر مطبوعات را به عهده دارد) آمار درست و دقیقی از شاغلان در مطبوعات امروز استان ندارد و معنیاش تنها و تنها بیسر و سامانی و بیدر و پیکر بودن این وادی است!
از چند سال پیش دیده شده که افرادی بدون پایگاه اجتماعیفرهنگی مشخص، راه معرفی خود را در ارتباط با مطبوعاتیها میبینند و آن را نردبان ترقی خودشان میکنند و ما نیز بابت کفشهایی که از شانهيمان بالا میکشد، چندرغازی میگیریم و بقیهاش هم دیگر به ما مربوط نمیشود!
کافی است یک نفر شماره تماس خبرنگاران استان را داشته باشد و برای هر کدام 20 هزار تومان در نظر بگیرد. بعد هم آنها را دعوت کند تا در مکانی که اصلاً مهم نیست کجاست و چگونه باشد، جمع شوند و تحت عنوان مثلاً "نشست خبري" کارش را راه بیندازد. منِ خبرنگار(!) هم هرگز به این مسأله فکر نمیکنم که هدف از این جلسه چیست و این بابا قرار است چه اهدافی را دنبال کند و از اين نشست و پوشش آن به کجا برسد!
فکر و ذهنِ خبرنگاران هر جایی(از معدود خبرنگاران شریف بابت استفاده از این صفت زشت عذرخواهی میکنم) تنها و تنها معطوف هدیهای(!) است که تدارک دیده شده و در قبال آن قلم، جایگاه و شخصیت خبرنگاری را به مفت میفروشند؛ این در حالی است که ممکن است این آدمها هیچ کدام خبرنگار واقعی نباشند، اما آنچه در اين ميان از دست میرود، شرف خبرنگار و حرفه خبرنگاری است.
چرا نباید اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان، خانه مطبوعات استان یا هر تشکیلات دیگری که با این زمینه مرتبط هستند، چارچوب مشخصی را برای حضور یا عدم حضور خبرنگاران در جلسات مختلف در نظر بگیرند که هر کس هر زمان دوست داشت، با هزینه کردن وجهی ناقابل، ساحت مقدس مطبوعات را به پلشتیهای سودجویانهی شخصی آلوده سازد؟!
عجبا که بسیاری از این دلالان خبری، پا را از این هم فراتر نهاده و مشاور این آدمها میشوند و در قبال هیچ، همه چیز را از بین میبرند. شگفتا که حتی آن آدم بازاری هم، پی برده که میتواند مطبوعات را پلکان ترقی خودش کند و همکار عزیز من(!) هنوز نه ارزش کار خودش را میداند و نه جایگاهی که در آن قرار گرفته است!
همین چند روز پیش بود که پیامکی از یک شمارهی شخصی دریافت کردم که ضمن آن از من خواسته بود در مراسمی که آقای فلانی برای تقدیر از خبرنگاران تدارک دیده، حضور یابم تا به قول خودش از من "تقدیر به عمل آید". در پاسخ به این شخص نوشتم: «ممنون، ما کاری نکردهایم که از سوی ایشان قابل تقدیر باشد!» اما آیا سایر همکاران هم چنین برخوردی را در دستور کار قرار دادند؟
اصلاً شاید کسی "دامی شیطانی" گسترده باشد و بخواهد با کشاندن عدهای از ما هدف سویی را دنبال کند؛ آیا نباید چارچوبی برای مدیریت این دعوتها وجود داشته باشد؟! آیا نباید پیش از پذیرش دعوت نامعلوم، تأملی در چرایی آن داشته باشیم و با پای خودمان وارد دام تنیده شده نشویم؟! اصلاً آیا هر کس صلاحیت برگزاری نشست خبری دارد؟ آيا هر كس آنجا حضور مييابد خبرنگار است؟!
در این میان معلوم نیست تکلیف خبرنگارانی که دردمند این حیطه هستند و میخواهند با استقلال به فعالیت حرفهای و البته پاک بپردازند، چیست و آیا میتوانند بدون اینکه تسلیم شوند، به کارشان ادامه دهند؟! خبرنگاران و روزنامهنگارانی که هنوز برای شرافت مینویسند و هر روز بر ارزش شخصیت کاری و وجودیشان افزوده میشود؛ اگر چه ممکن است به واسطهی رفتار نااهلان روز به روز فشار بیشتری را تحمل کنند.
به نظر میرسد ضروری است در گام نخست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي لرستان چارچوب و ساختاری تعریف کند تا مانند صنوف دیگر، هر کسی به خودش اجازه ندهد با هر نوع هدف و دیدگاهی به عرصهی مطبوعات ورود پیدا کند و البته شرط تحقق این مسأله، تشکیل کارگروهی متشکل از صاحبان تجربه و سواد مطبوعاتی است تا این کارگروه بعد از طی انجام مراحل کارشناسی، اجازهی فعالیت را به متقاضیان فعالیت در مطبوعات بدهد یا بر اساس شاخصهایی که تعیین میکند، از این امر جلوگیری کند.
کرمرضا تاجمهر
ضمن تشكر از آقاي تاجمهر كه با قلم توانايشان اين به اين موضوع پرداختند، از استاندار لرستان و بخصوص روابط عمومي و امور بينالملل استانداري تقاضا داريم كه براي حل اين معضل چارهاي بيانديشد، زيرا در ساير نهادها گويا اراده و قدرتي براي برخورد با متخلفان اين عرصه وجود ندارد.
دیدگاهها
متاسفانه خود شما ودوستانتان در نشریه تان وام دار رئیس اتاق بازرگانی هستید پس بهتر است اظهارنظر نکنیم وخود شما بیشتر تریبون وبلندگوی آقایان هستید
يعني چي كه هر كسي كه پول داشته باشه بايد عده ايي جلويش زانو بزنند!!!!!!! واقعا متاسفم براي اينگونه موجودات.
عذر خواهي نميكنم چون هر كسي كه از اين مطلب بهش بر بخوره . قطعا از ان دسته از موجودات ميباشد..
همانطور كه همه واقفيم خبرنگاران از قشر با شعور و فرهيخته هر جامعه پيشرفته امروزي ميباشند. لذا از اين عزيزان انتظار ميرود {مطمئنم} كه رسالت خبرنگاري خود را حفظ ميكنند و اين درخواست عامه مردم ميباشد و بجاست . ولي قطعا در مورد مقاله بالا اينجانب به اين نتيجه رسيدم كه كليه قلم بدستان همگي يك مسير را طي مينمايند ولي در اين مسير پر پيچ و خم تنها اختلاف سليقه و نوع نگاه است كه باعث بعضا سو تفاهم بوجود امده خواهد شد
نه داداش بهتره چشماتو باز کنی و یه گوشه با خودت فکر کنی ببینی این ور پل هستی یا اونور.!
بیخیال بابا به ما نمیخوری..
همای گو مفکن سایهی شرف هرگز
بر آن دیار که «طوی» کم از «زغن» باشد
خداییش الان به کدام نشریه باید افتخار کنیم ؟