تبلیغات در سینما پس از تاسیس سینما شهناز / فلسطین آغاز شد و در سینما های آزیتا / استقلال، آریا، رنگین کمان، ایران و سایر سرسراهایی که فیلم نمایش میگذارند تداوم یافت.
سینما های یادشده پیش از شروع فیلم برای تماشاگران آگهی پخش میکردند. این نوع اعلان با تبلیغات حکومتی به ویژه سفرهای پهلوی اول و دوم به خرمآباد آغاز شد و با تبلیغات بازرگانی محلی از سال ۱۳۴۱ استمرار پیدا کرد. آنچه به عنوان تبلیغات محلی بازرگانی در سینماهای شهر به نمایش در میآمد به مسافرخانهها و تجارتخانهها اختصاص داشت.
محصول و سفارشدهندگان اینگونه آگهی از این قرار بودند:
هتل کارون / سید خدارحم، سید حجتالله و سید غلامرضا قاسمی؛ چای آذر / علی آذری؛ چای / روشن دولتیاری؛ چای / علیرحم یاوری؛ چای و خواربار / رضا توتونچی؛ کاشی ایران / ملکعلی گلهدار؛ لرستان گاز / قدرتالله ستاری.
فیلمهای تبلیغاتی محلی چون چهرهها و مکانهایی را دربرداشت که تماشاگران روزانه بارها میدیدند جذاب به نظر میآمد. در واپسین سالهای منتهی به انقلاب پیش از آگهیهای بازرگانی فیلم سفر همسر پهلوی دوم را در یکی دو سینما به نمایش میگذارند.
سینما در خرمآباد محمل تبلیغ برای دیگر مشاغل بود، اما خود از این رسانه کمتر بهرهیاب میشد. تبلیغ برای سینما دو دهه پیش از انقلاب به دو صورت ثابت و سیار صورت میگرفت. تبلیغات ثابت دیوارکوب، تبلیغ سیار به وسیله یک دوچرخهسوار که شهرگردی میکرد به انجام میرسید. دوچرخه سوار مُبلغ، تصویرهایی از فیلم روی پرده / اکران شده را میخکوب بر روی چوب و متصل به دوچرخه نصب کرده بود، در شهر میگشت و برنامه روز و شب و "سانس"ها را اعلام میکرد.
تبلیغات تلویزیونی:
خرم آبادیها در تبلیغات تلویزیونی پیش از وجود گیرندههای تلویزیون در خرمآباد حضور پیدا کردند. قدرتالله ستاری برای نخستین بار ۱۳۳۹ در یک فیلم تبلیغاتی که به منظور معرفی نمک صدف در تلویزیون آبادان ساخته شده بازی کرد.
تبلیغات تلویزیونی تا سال ۱۳۶۷ به صورت پراکنده و موردی به انجام میرسید تا این که با راهاندازی پایگاه تلویزیون محلی انسجام پیدا کرد: تاسیس شبکه افلاک در سال ۱۳۸۱ نقطه عطف در تبلیغات تلویزیونی است. هماکنون از شرکت سروش به عنوان متولی تبلیغات صدا و سیمای مرکز لرستان نام میبرند که در دهه ۱۳۷۰ دفترش در خرمآباد تأسیس شد. ۱۷ مهر ۱۳۸۱ شبکه پیام نمای صدا و سیمای مرکز لرستان / تلهتکست: شبکه پیام نما لرستان افتتاح شد و تحول دیگر در تبلیغ تلویزیونی پدید آمد.
تبلیغات شهری:
بار اصلی تبلیغات شهری را خوشنویسان و نقاشان بر دوست داشتند. نصب تابلو در معرض دید رهگذران از اولین شیوه های تبلیغ شهری بود. سفارشدهندگان، نگارش و تصویرگری تابلوهای یادشده را گاه به افراد بومی، محول میکردند و یا به نقاشان و خوشنویسان شهرهای بزرگ میسپردند.
لشکر خرمآباد در سال ۱۳۲۴ لاک الکلزنی و شماره نویسی تفنگهای برنو اسلحهخانه خود را به مناقصه گذارد. از میان دهها شرکتکننده که بیشترشان غیربومی بودند، نقاشی با نام محمد مصوری (اهل زنجان، ساکن همدان) برنده مناقصه شد و برای انجام قرارداد به خرم آباد مهاجرت کرد. محمد مصوری افزون بر انجام سفارش لشکر، کارهای دیگری را نیز به انجام رساند و به مرور، محلی در خرمآباد دایر کرد و ماندگار شد. نقاشی بر روی کباده و میلهای باستانی و غلیان / قلیان، تصویرگری دیوار های خانگی و شهری، تابلوهای فروشگاهها، ادارهها و سازمانهای دولتی از جمله کارهای روزانه وی بود. نسلپروری اما مهمترین کار اوست. آموزش افراد همچون موساییان، زنده یاد اصغر بیرانوند، علی محمدی و غلام صفری که خود هر یک از استادان مبرزی شدند و دهها شاگرد تربیت کردند ثمره حضور روانشاد محمد مصوری است.
سالها آنچه تصویر زیبا در شهر دیده می.شد حاصل زحمت و قلم هنرمندانه آنان بود. کارهای تبلیغاتی از پردهنویسی تا تصویرسازیهای سردر سینماها و بعدها کلیشهسازی را به انجام میرساندند.
سید فرید قاسمی/ کتاب پیشینه ارتباطات و تاریخ مطبوعات خرمآباد
سید فرید قاسمی/ کتاب پیشینه ارتباطات و تاریخ مطبوعات خرمآباد