انجمن به دستهای از مردم گویند که در جایی گرد آمده باشند یا مکان این گرد آمدن که برای کنکاش یا امر دیگر صورت گیرد. گاهی نامهای گروه، فوج، مجمع، مجلس هم همین معنی را میدهد. مهمترین عاملی که باعث اختلاف معنای انجمن با یک گروه یا دسته از مردم میشود داشتن هدف مشترک است.
تشکیل انجمن از امور اصولی و اساسی هر صنفی است. انجمنها توسعه برنامهها و تداوم طرحهایی را تسهیل میکنند که برای بهبود وضع رفاهی و حقوقی اعضایشان طراحی شدهاست. آنها موجب پیشبرد طرحها و فعالیتها و جلب حمایت نهادها از حوزه تخصصی انجمن میشوند. انجمنها برای اعضای خود مقررات و آییننامه رفتاری وضع میکنند. آنها جبهه متحدی در مقابل جهان گسترده میسازند و تداوم رشد و توسعه حرفه خود را از طریق آموزش منظم و جذب اعضای جدیدی که از مهارت بالایی برخوردارند، تضمین میکنند.
فرهنگ معین در تعریف انجمن چنین آورده است:
۱- جای گردآمدن گروهی برای مشورت در امری به طور موقت یا دایم، مجمع، مجلس
۲- مجموع افرادی که برای هدفی مشترک گرد هم آیند.
تشکیل انجمنهای قومیتی در مرکز به معنی تشکیل یک محیط سالم و شکلگیری افراد کاربلد و ذینفوذ در امر سیاسیتهای کلان کشور و اكثراً هدف از شکلگیری چنین مکانی برای پیشرفت قومیت و حل مشکلات افراد بیبضاعت و گاه حمایت از سیاسیون با نگرش حمایت از انجمن و در برخی از اوقات هم نگرشی به امر ورزش هم دارند.
نحوه شکلگیری اینچنین انجمنی با رأی صاحبمنصبان آن دیار است یعنی افراد فرهیخته و نامآشنای هر منطقهای در انتخاب افراد انجمن دخیل هستند. حال با اين توضیحات روی سخن بنده با انجمن لرستانيهای مقیم مرکز است، مکانی که برخی تأسیس آن را به آغاز دهه 40 نسبت میدهند و برخی شروع به کار رسمی آن را دهه 70 میدانند.
سخن بنده این است انجمنی که در کلان شهر تهران شکل گرفته از چه افرادی تشکیل شده و اهداف این اشخاص از تشکیل این انجمن چه بوده و تا کنون چه کارهايی را در امر اعتلای نام لرستان پیش بردهاند؟ با وجودي كه حدود یک ماه از تحقیقم در این خصوص میگذرد ولی در طول این مدت به دري بسته بر میخوردم!
طي این مدت با تماسهای متعدد پی به نکاتي تأسفباري بردم که حتی از بیان آنها شرمسارم. مکانی که میتواند از افراد ذینفوذ و صاحبمنصب در امر سیاست کشور شکل بگیرد جای خود را به افراد بازنشسته و فرتوت داده افرادی که دیگر توان کار اجرایی و دوندگیهای اداری را ندارند و به دلیل کهولت سن، رمقی برای انجام کار ندارند!
این انجمن تبدیل شده به استراحتگاه افرادي مسن که اقامت در غربت را به سكونت در شهر و دیار خود ترجيح دادند و اين مركزنشيني روحیه لري و عشایری آنها را عوض كرده است. برخی از آنها كه به قول خوشان بچههای قدیمي شهرند و با افتخار از آن ياد ميكنند، میپندارند که بعد از آنها لرها و عشایر شهر را تسخیر کردند!
لری که عشایر نباشد لر نیست! لری که ریشه و نژاد نداشته باشد لر نیست! از چه فرار میکنیم؟! از اصل و نصب خودمان؟ پس خمیرهي ذاتی را میخواهیم چه کنیم؟ میتوانیم از آن فرار کنیم؟ مگر ميشود كه بافت مردم شهر بدون رگ و ريشه باشد؟
شما به منظور پیشرفت بیشتر خود و فرزندانتان، لرستان را ترک کردید و در کلانشهرها ساکن شدید، لذا افرادی جایگزینتان شدند. مثل اين است كه مردم تهران بگویند خرمآبادیهای اصیل و غیراصیل تهران را تصرف کردهاند! ما وقتی فکر و افکارمان یکی نیست، چگونه میتوانیم لرستان را از بنبست اجتماعی و اقتصادی بیرون بکشیم؟
روی سخن با کسانی است که به دلیل کوتهفکری حاضر نبودند با زبان مادریشان سخن بگویند و اکثراً نام طایفه و تبارشان را از شناسنامه حذف کردند تا نكند آنها را بیکلاسی بدانند! خدا را شکر، حال که با پررنگ شدن نقش قومیتگرایی در خرمآباد از لاک خود بیرون آمدهاند، اهالي كنوني اين شهر را به سخره میگیرند. یکی از شهروندان نقل ميكرد: «فرزندم مدرک کارشناسی ارشد دارد و فلان مدیر به این دلیل که ما به قول او بچه شهریم با کنایه و کینههای گذشته از استخدام فرزندم جلوگیری میکند چون میداند پدرش چند دهه قبل برايم از روستا لبنیات به شهر ميآورده است!»
اما از نظر شما خوانندهي فهيم آيا همهي مشکلات امروز ديار ما مربوط به شهری و صحرایی بودنمان است؟!
سخن من درد جوانان درمانده لرستان است. آسمان آبي خرمآباد زیر غبار کینه و نفرت و در سايهي خودکشیها و خودپسندیها به تيرگي گراييده است. روزگاری خیابان و کوچه شهرمان مملو از بوی عطر گل یاس و کاروانهاي عروس و داماد بود که پشت سر هم باعث شور و شعف مردم ميشد. اینها به یک باره جایشان را به خودکشی و مرگ و میر جوانان بر اساس استعمال مواد مخدر يا انواع و اقسام قرصهاي روانگردان دادهاند. در اكثر اعلاميههاي فوتي كه روي در و ديوار مي بينيم عنوان جوان ناكام قيد شده است. چرا پل انقلاب خرمآباد به پل خودکشی مبدل شده است؟!
امروز در شهر ما، آدم با فرهنگ را قرتی خطاب ميكنند! به خدا سوگند گناه این همه عقبماندگی گردن من و شما است چرا که میتوانیم حرکتی در جهت جلوگیری از این اعمال انجام دهیم ولی در کمال خونسردي، در پی حل مشکلات شخصی و مالاندوزی، پي جایگاهی هستیم که صاحبان اصلیاش همین مردم درد ماندهاند !
از نظر یکی از اساتید، انجمن آنقدر که باید و شاید، قدرت مانور ندارد. من در پاسخ ه نظر ایشان عرض ميكنم: پس دعوت از سیاسون و کنگرههای مختلف و یا برگزاری کنسرتهاي مختلف موسیقی محلی توسط اين انجمن به چه دلیل است؟ آیا نميتوانيم از خروجی اینگونه مجالس به نفع مردم دیارمان استفاده کنیم؟ آیا نمیشود دردهای کهنهمان را به گوش این عزیزان برسانیم؟ وقتی قدرت این را داریم که فلان کس را که در مسوولیت کلان قرار دارد، در ایام عزاداری سرور و سالار شهیدان در جمع عزاداران حسینی مقیم مرکز دعوت کنیم، نمیتوانیم از او در امر خدمت به دیارمان کمک بگیریم؟
متاسفانه بايد گفت خروجی اینگونه مراسم فقط به نفع عدهاي خاص است. هدف اصلي اكثر مراسمها نيز تقدیر و سپاس اعضاي انجمن از يكديگر يا به وسيلهي همان مدعوين رده بالاست! تقدیر و سپاسی که حق مسلم جوانان و فرهیختگان این دیار است. همانها که عاشقانه وقت و زندگی خود را صرف اعتلاي نام و بزرگی لرستان کردهاند و در سایتها و جراید مختلف به توانمنديهاي ديارشان ميپردازندو لرستان را آنگونه كه ست به ديگران نشان ميدهند نه آنگونه كه ديگران ميپندارند. آيا بهتر نيست توسط انجمن قبيل افراد تقدیر شود؟
به خون ریخته جوانان ایران در 8 سال دفاع مقدس قسم، این ره که میرویم جز ضربه زدن به نام و تاریخ لرستان منتهي نميشود. مقام معظم رهبری فرمودند: «رشادت مردان لر قبل از این که شنیدنی باشد دیدنی است.» مسوولان محترم انجمن بفرمايند كه از رشادتمان چه مانده؟ ما همه در قبال هم مسوولیم چه اصیل باشیم و چه رعیتزاده! مهم این است كه امروز کجای کار قرار داریم و چه كاري براي وطنمان انجام دادهايم؟
خوشبختانه فقر مشاهیر و بزرگان نداریم، اگر سر خود را كه چون کبک در زیر برف فرو بردهایم بیرون بکشیم، خواهیم دید در مسوولیتهای مهم افراد صاحب نفوذ و قدرتمند در كشور داریم که اگر راضی به خانهتکانی اساسی فکری و مکانی باشیم، میتوانیم در تمام امور از اینگونه افراد استفاده کنیم.
شاید اين نوشتهها به مذاق برخی خوش نیاید و اتهاماتی هم به بنده نسبت دهند، ولی هدف تخریب كسي نیست و بحثم را به انجمن کشاندم بلكه برخی از دوستان که در انتخابات دم از وعدههاي آنچناني میزدند به خود بیایند و فکر چاره باشند. چارهای که اگر دیر درمان شود به نابودی مطلق در مورد نسل غیرتمند و توانای جوانان لر ختم میشود.
آرزو داریم همچون انجمن دیگر شهرهای ایران از قدرت توانایی خدمت بر خورددار باشیم و نمایندگان شهرمان در صلح و صفا و به دور از دو دستگی در فکر آبادانی دیارمان باشند چرا که نبايد فراموش كنند مردم آنها را به این جایگاه رساندهاند .
اي كاش با یک نگرش جدید گرد هم آييم و دست به دست هم دهیم تا سرزمین خود را آباد کنیم. هستند افرادی که در انجمن تلاشهایی مثبت انجام دادهاند و یا نمایندگانی که در طول دوره نمایندگیشان، به دليل فعال بودن، اعضاي خانوادهشان به اندازه انگشتان دست آنها را نمیبینند.
يقين بدانيد مردم ما با چشمانی تیزبین نگارهگر امور هستند و تفاوتها را به خوبي حس میکنند. به امید روزی که ما هم جز استانهای مدرن و اقتصادی كشور باشیم .
رضا ملكمحمدي