نهم ربیعالاول هر سال هجري قمري، مصادف با آغاز امامت خورشيد درخشانِ جهانِ بشريّت و مرواريدِ فروزانِ اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام احياگر معالمِ دين و نابود کنندهی ظلم و ستم و شوکتِ تجاوزکاران و برقرارکنندهی حکومت عدل در سرتاسر جهان و بزرگ منادي توحيد و عدالت و وارث راستين پيـامبر اعـظم صلیالله عليه و آله و ائمـه معصـومين علیهمالسلام حضرت حجت بن الحسن العسکري، مهدي موعود علیهالسلام است.
مختصري از زندگاني امام عصر (عج):
حضرت مهدي علیهالسلام در نیمهی ماه مبارک شعبان سال ۲۵۵ هـ. ق چشم به جهان گشودند. پدر بزرگوارشان حضرت امام حسن عسکري علیهالسلام و مادر گرامي آن حضرت، خانم نرجس [نرگس] خاتون میباشد.
شروع امامت:
امام حسن عسگري علیهالسلام پنج سال بعد از ولادت حضرت مهدي (عج) در سال 260 ه. ق توسط «معتمد» يکي از خلفاي بنیعباس مسموم و به شهادت رسيد و امامت به جانشين بعدي آن حضرت يعني امام مهدي (عج) منتقل شد و حضرتش رهبري جامعه اسلامي را به عهده گرفت. امامت حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف در شرايطي روي داد که امام يازدهم نيز مانند ديگر ائمه، زمينه ولايت را براي فرزند خود آماده کرده بود. شب پيش از شهادت، ايشان به دور از چشم مأموران خليفه، نامههای بسياري درباره اين مسئله مهم به شهرهاي گوناگون فرستاد.
نماز بر پدر:
پس از شهادت امام حسن عسگري علیهالسلام عدهای از دوستان آن حضرت به تصور اینکه جعفر بن علي برادر امام عسگري علیهالسلام امام و پيشواي مسلمانان است شهادت آن حضرت را به وي تسليت و پیشواییاش را تبريک گفتند؛ اما وقتي جعفر بن علي خواست به جنازه امام نماز بخواند ناگاه کودکي گندمگون و سياه موي بيرون آمد و لباس جعفر را گرفت و او را کنار کشيد و گفت: عمو کنار برو من بايد بر پدرم نماز بخوانم، جعفر در حالي که قیافهاش دگرگونشده بود کنار رفت و حضرت مهدي در سن 5 سالگي بر پدرش نماز خواند. آن حضرت را در کنار قبر پدرش امام هادي دفن کردند.
امامت و نبوت کودک از نگاه قرآن:
قرآن مجيد در آيه 12 سوره مريم، درباره نبوت حضرت عيسي میفرماید: «اي يحيي تو کتاب آسماني را به قوت فراگير و ما فرمان نبوت در کودکي به او داديم».
همچنین خداوند در همان سوره با اشاره به سخن گفتن حضرت عيسي در گاهواره، نبوت او را تأييد میکند.
فخر رازي در تفسير خود درباره حکمي که خداوند به حضرت يحيي داد میگوید: «مراد حکم، همان نبوت است؛ زيرا خداوند عقل او را در کودکي محکم و کامل کرد و به او وحي فرستاد و اين بدان جهت است که خداوند، حضرت يحيي و عيسي را در کودکي به رسالت مبعوث کرد، بر خلاف حضرت موسي و محمّد که در بزرگسالی مبعوث شدند؛ از اين رو چه مانعي دارد که خداوند اين دوران را بر عدهای کوتاه سازد و حضرت مهدي (عج) را در کودکي حکمت و امامت عنايت فرمايد.
غيبت صغري:
در دوران غيبت صغري، ارتباط امام با ياران خويش بهکلی قطع نبود و آنان بهگونهای خاص و محدود با امام در ارتباط بودند. در اين مدت، افراد مشخصي بهعنوان نائب خاص، به حضور ايشان میرسیدند و مردمان میتوانستند بهوسیله آنان، مسائل و مشکلات خويش را به حضور امام برسانند و حتي گاه به ديدار امام نائل شوند؛ از اين رو میتوان اين دوره را دوره آمادهسازی مردمان براي غيبت کبري دانست.
فلسفه غيبت:
همه اسرار غيبت براي ما روشن نيست؛ اما در روايات اسلامي، دلايلي چند براي غيبت بر شمردهاند ازجمله: حفظ جان امام، چه آنکه اگر امام در همان آغاز زندگي در ميان مردم ظاهر میشد او را شهيد میکردند و آن حضرت را مأموريت الهي و اهداف بلند اصلاحي خود موفق نمیگردید؛ از فلسفه غيبت امتحان و آزمايش مردم است؛ تا مؤمنان بر دين اسلام باقي بمانند و منافقان و مخالفان روشن و آشکار گردند؛ همچنین غيبت، فرصتي براي رشد عقلهاست تا آن که مسلمانان در اندیشهها، باورها و فقه اسلام به کمال خود نزديک شوند و براي هميشه آماده پذيرش کامل گردند.
غيبت کبري:
پس از غيبت صغري و با مرگ آخرين نائب خاص حضرت ولي عصر (عج)، غيبت کبري آغاز شد و مسلمانان موظف شدند در مسائل خود، به نائبان عام آن حضرت، يعني فقهاي واجد شرايط و آشنا به احکام اسلام مراجعه کنند. اگر غيبت کبري یکباره رخ داد ممکن بود موجب انحراف افکار مردم شود و ذهنها آماده پذيرش آن نباشد؛ اما با زمینهسازیهای مدبرانه امامان پيشين و تدابير نواب خاص در طول غيبت صغري، ذهنها آماده پذيرش غيبت کبري شد.
وجود امام در دوران غيبت:
درباره علت وجود امام در دوران غيبت، فوايد بسيار گفتهاند، از آن جمله رسول خدا صلیالله عليه و آله میفرمایند: سوگند به پروردگاري که مرا به پيامبري برانگيخت. در دوران غيبتش مردم از او نفع میبرند و از نور ولايتش بهره میبرند، همانگونه که از خورشيد پشت ابرها بهره میگیرند.
همچنین يکي ديگر از فوايد وجود امام در غيبت، پاسداري از آيين خداوند است، براي آن که اصالت آيين الهي حفظ شده و جلوي بسياري از تحريفات گرفته شود. هم چنين با وجود امام، مردمان خود را تنها نمیدانند و تأثير رواني اين عقيده در روش نگهداشتن چراغ اميد در دلها و وادار ساختن افراد به خودسازي و آمادگي براي آن قيام بزرگ جهاني، کاملاً قابلدرک است.