"لوریس چکناواریان" موسیقیدان برجسته جهان در سفر به بروجرد در جمع هنرمندان زادگاهش حضور یافت.
به گزارش روابط عمومی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی بروجرد، روز شنبه 20 اردیبهشتماه 1393 استاد اين موسیقیدان برجسته و فرهیخته کشور و جهان در جمع هنرمندان زادگاهش بروجرد حضور یافت و در نشستی صمیمی از تجربیات خود در حوزه هنر موسیقی سخن گفت.
چکناواریان با اشاره به زندگی هنری خود و خاطرات متعدد و تجربیاتی شبانهروزی که منجر به ساخت آثاری ماندگار گردید، از زادگاهش بروجرد با شوق و شعفی بینظیر سخن می گفت و از این که در جمع هنرمندان بروجرد حضور یافته و در شهر خود و در جمع هنرمندان زادگاهش است ابراز خرسندی کرد و بیان داشت: افتخار من این است که زادگاهم بروجرد است و امروز یک برگ تاریخی و مهم برای من خواهد بود و این روز همواره در ذهنم خواهد ماند.
وی در قسمتی دیگر از سخنان خود با تواضع گفت: من کسی نیستم و تنها قطرهای هستم در یک اقیانوس عظیم که در درون این اقیانوس مجموعهای از اقیانوس ها قرار دارد و لذا من کوچکتر از آنم که شما فکر میکنید، من در زندگی خودم را هیچگاه جدی نگرفتم و این کارم بود که جدی میگرفتم چون من کسی نیستم که اصلاً خودم را جدی بگیرم.
وي بيان داشت: همهی ما هر چه داریم از خداوند است و هر چه هست و داریم از او داریم خودمان چیزی نیستم و هیچی نداریم. ما در هر مقامی که باشیم و هر سمتی که داشته باشیم همه مثل هم هستیم و یکی و مساوی هستیم و ما همه برای خدمت در پیشگاه خداوند و خدمت به بندگان خداوند هستیم و اهمیت ما یا گذران است و یا ماندگار و این آیندگان هستند که با کاری که در زندگی کردیم، تصمیم میگیرند یادمان زنده بماند و یا فراموش شود.
در پایان این نشست صمیمی و خودمانی تابلو نقاشی که توسط "سارا مفید" از چهره استاد ترسیم شده بود به دست استاد رونمایی شد.
"لوریس چکناواریان" از آهنگسازان معاصر ایران زادهي ۱۳۱۶ هجري خورشيدي (۱۹۳۷ میلادی) در بروجرد است. وی تحصیلات موسیقی خود را از سال ۱۳۳۲ در هنرستان عالی موسیقی آغاز کرد.
مدتی بعد به وین عزیمت نموده و تا سال ۱۳۴۰ در فرهنگستان موسیقی این شهر به تحصیل آهنگسازی و رهبری ارکستر اشتغال داشت. سپس به ایران بازگشت و ضمن تدریس در هنرستان عالی موسیقی و ترتیب دادن نمایشگاهی از سازهای ملی در انستیتو گوته تهران، تصدی صداخانه ملی هنرهای زیبای کشور را عهده دار شد.
چکناواریان در اواخر سال ۱۳۴۲ رهسپار اتریش شد و در سالزبورگ کار آهنگسازی را ادامه داد. دو سال بعد به آمریکا رفت و چندین سال در دانشگاه میشیگان به ادامه تحصیل در رشتههای آهنگسازی و رهبری ارکستر پرداخت.
وی در سال ۱۳۴۹ به ایران بازگشت و علاوه بر کنسرتهایی با ارکستر سمفونیک تهران، ارکستر مجلسی و تلویزیونی ملی ایران و ... (به عنوان رهبر میهمان)، آثار متعددی آفرید که اکثر آنها در تالار رودکی اجرا گشت.
چکناواریان در سال ۱۳۵۱ به رهبری ارکستر اپرای تهران منصوب گردید. چکناواریان پس از انقلاب در ارمنستان اقامت گزید و در ایروان به فعالیتهای هنری خود ادامه داد.
او طی سالها عمر هنری خود و با آشنایی با فرهنگ غنی ایران زمین با علاقهمندی بسیار آثار متعددی را به مردم عزیز ایران اهدا نمود و همواره در خدمت و در جهت اعتلای فرهنگ موسیقی کلاسیک و اپرایی ایران تلاش فراوانی کرده است که از جمله میتوان سوگواره حضرت علی(ع) و (شب قبل از عاشورا )جهت برنامه «رسول عشق و امید» در سال 1387 ، نوشتن (سیمرغ ) بر اساس داستان عطار، (پردیس و پریسا) و چهار اپرای ماندگار "رستم و سهراب"، "سیاوش "، "رستم و اسفندیار"، داستان "ضحاک" بر اساس اشعار"فردوسی "زندگی حضرت مسیح از تولد تا عروج" و ... نام برد .
این استاد فرهیخته و برجسته ایران و جهان دارای بیش از 75 اثر از جمله 5 اپرا، 5 سمفونی، 5 کنسرتو و تعداد زیادی آثار مجلسی آهنگ متن فیلم سینمایی و آثار پیانو میباشد.
وي در جمع هنرمندان بروجردي از اين پدرش روزي پزشك و حكيم آيتاللهالعظمي بروجردي بوده است با افتخار ياد كرد.
از راست: استاد" رازمیک اوهانیان" رهبر گروه کُر تالار وحدت، "فرهاد داودوندی" وبلاگنویس و روزنامهنگار بروجردی، استاد "لوریس چکناواریان" رهبر ارکستر سمفونیک تهران و استاد پارسا از هنرمندان بروجردی