یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

استاد احمد حجتی شاعر بروجردی در سن ۸۶ سالگی دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
به گزارش یافته، استاد احمد حجتی که یکی از شعرای بلندآوازه ادبیات گویشی خطه‌ی لرستان (گویش بروجردی) است، جمعه دوم اردیبهشت 1401 به علت کهولت سن دعوت حق را لبیک گفت.
احمد حجتی، فرزند محمد حجتی که جد ایشان هم حاج مولا اسدالله بروجردی معروف به حجت‌الاسلام، از بزرگان شهر بروجرد بود، در سال ۱۳۱۵ در شهر زیبای بروجرد دیده به جهان گشود.
ایشان دوران ابتدایی را در مدرسه فردوسی بروجرد و دوران متوسطه را در بروجرد در سال ۱۳۳۴ سپری کرد و سرانجام برای ادامه تحصیل راهی تهران شده و در دانشگاه تهران موفق به اخذ مدرک لیسانس در سال ۱۳۳۸ در رشته علوم طبیعی شد. وی بعد از گذراندن دوران سربازی با گذراندن دوره‌ی تربیت دبیری در دانش‌سرای عالی در مهرماه ۱۳۴۲ با سمت دبیری به استخدام آموزش‌وپرورش بروجرد درآمد و پس از ۳۳ سال و چند ماه خدمت در سال ۱۳۷۳ بازنشسته شد. بعد از بازنشستگی به تهران نقل‌مکان کرده و حدود ۷ سال در مدارس غیردولتی تدریس کرد.
اشعار حجتی بروجردی به دو دسته تقسیم شده است. یکی به گویش و لهجه‌ی بروجردی و دومی به فارسی که در آن از غزل و رباعی گرفته تا مثنوی و دوبیتی وجود دارد.
کتابی از اشعار او با نام «گلدشت» توسط «سعید شیرین‌بیان» به چاپ رسیده است که منافع آن را به صندوق ایتام بروجرد تقدیم کرده‌اند.

 ▪️اعضای تحریریه پایگاه خبری یافته، درگذشت استاد احمد حجتی را به خانواده ایشان و تمام اهالی فرهنگ و ادب لرستان عرض نموده و از خداوند متعال برای آن مرحوم طلب مغفرت می‌نماید.
نمونه‌ای از اشعار گویشی استاد احمد حجتی:
 
پاکِ نازُک شد و چُمِس،چُمِس          کاسه ی صبری کِ تُمِس تُمِس
ترجمه پا وقتی نازک وضعیف شد به درد آمد دیگر آمده
 
چِشِتِه وا کُ سر یخ نَرَه پات             پا سر یخ اَیَ سُرِ س ،سُرِس
چشمت را باز کن که روی یخ پاهایت نرود چون پا اگر روی یخ لیز خورد  دیگر لیز خورده است
 
خواسگارانِ اَ سر وا نکُنیت               اَیه مُن دخدَرُ تُرشِس ، تُرشِس
خواستگارانت را رد مکن چراکه اگر دختر ماند وشوهر نکرد ترش می شود
 
عیو نرَه اَیَه بای تو گِیَه پوس           دوراَجو دل اَیَه بُرِس ، بُرِس
اشکالی ندارد اگر شکم توپاره بشود خدای ناکرده اگر شکمی پاره شد دیگر پاره شده است
 
خدا قسمت نکنَه بور بَشی        دَماغِ هرکسی سُخدِس ،سُخدِس
خدا وند نکند کاری که تو مکدر بشوی چرا که دماغ هرکسی که سوخت  دیگر سوخته  است
 
هیچ کجا خامِنِه وِش را نِمِیَن          مرد میدونی که پُخدِس ،پُخدِس
در هیچ کجا فرد نپخته را راه نمی دهند مرد میدانی که پخته شد دیگر پخته شده است
 
هر چی باید اَ بُنَش محکم با        دیوار سُسی که رُمس ، رُمس
هر چیزی باید از بنا وپایه محکم باشددیواری که سست  بود خراب شد دیگر خراب شده است
 
ول کُ کارا بدنِه تا که هِسِت      ستاره عُمری که جُرِِس ، جُرِس
کارهای بدن را رها کن تا زمانی که تو را هست وقتی ستاره عمر انسان گریخت واز بین رفت دیگر از بین رفته است
 
پِسرِ هرچی ماخا بَل بَخورَه         نَرینش وقتی که تُکس ، تُکس
 پسر هر چیزی که می خواهد به او بدهی  کهنکند او از نظر جسمی  ومردانگی لطمه ای بخورد
 
زنیی جنگ وِ نادونی ِ ننگ        مینِِِِ گِل هر خری چُکِس ، چُکِس
زندگی جنگ است ونادانی ننگ برای انسان درگل هر خری که گرفتار شد دیگر گرفتار شده است
 

دیدگاه‌ها  

#1 فریاد 1401-02-02 14:48
روحت شاد
نقل قول کردن
#2 حسین 1401-02-02 18:16
خداوند رحمتت کند
نقل قول کردن
#3 سالاروند 1401-02-02 20:11
روحش شاد
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا