یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

"بهروز وثوقی‌راد" با آن کلاه شاپو، کفش پاشنه تخم‌‌مرغی، پیراهن یقه خرگوشی و کت و شلوار کمر چسبان پاچه‌گشاد در میان اهالی ورزش به عنوان یکی از لیدرهای فوتبال، چهره‌ای شناخته شده است. اما حالا دیگر او برای اغلب مردم ایران چهره و نامی آشناست و ثبت نام او در انتخابات ریاست جمهوری هم بر این آشنایی مزید علت شده است.

خودش می‌گوید ظاهرش را به شکل جاهلان تهران قدیم درآورده تا راه را به سوی هدف نهایی‌اش که حضور در سینما است هموار کند اما در گفت‌وگویی که با او داشتیم معلوم شد برای پیوستن به حرفه‌ای‌های عالم سینما فقط متکی به ظاهر متفاوتش نیست و چیزهای دیگری نیز در چنته دارد.

وثوقی‌راد يا براي خرم‌آبادي‌ها همان "خدارحم دالوند" سابق، ساده و بی‌ریا و به لهجه جاهلان حرف می‌زند، لذا مجبور شدیم برای قرار گرفتن حرف‌های او در قالب مصاحبه، ادبیاتش را مقداری دستکاری کنیم! این گفت‌وگوی جذاب تقدیم می‌شود به تمام علاقه‌مندان فوتبال و سینما و به تمام آنها که درد مردم را درک می‌کنند.

 

*   آقای وثوقی‌راد چه شد که تصمیم گرفتید در انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کنید؟

-  من مشکلات جامعه رو دیدم و گرفتاریا و بدبختیای مردمو دیدم. مگه میشه آدم این دردا رو ببینه و هیچی به روش نیاره. با خودم گفتم بهروز تو هم باید یا علی بگی و وارد این گود بشی، شاید بتونی گره‌ای از خلق‌الله باز کنی. اینو از قول من بنویسید که نگاه من به ماجرای رییس جمهور شدن یه نگاه جهانی بود. من دوست داشتم ایرانو سربلند کنم تو همه عالم.

 

*  شما که دردهای جامعه را دیدید به ما بگویید آنها چه بودند؟

-  والله چه عرض کنیم. درد مردم گرونیه که داره بیداد میکنه. قیمت همه چی سر به فلک کشیده. کی باورش میشه در عرض یه مدت کوتاه این همه گرونی بشه؟ مردم عاجز شدن دیگه از این فشار تورم و گرونی. قیمتا دقیقه‌ای شده، ثانیه‌ای شده. درد مردم گرفتاری و بیکاری جووناس. درد مردم این دختربچه‌هایی هستن که سرچارراها با التماس کبریت و دستمال کاغذی می‌فروشن. درد مردم این پیرمردایی هست که تو مترو دست‌فروشی می‌کنن. این پیرمردایی که حتی نمی‌تونن خودشون رو تو مترو سر پا نگه دارن و هی تلو تلو می‌خورن، تو اون شلوغی به خاطر جبر زندگی مجبورن دست‌فروشی کنن. درد مردم این‌همه بیکاره. این همه مسافرکشه که همش سر مسافر دعوا می‌کنن. درد مردم ایناس دیگه که دل آدم خون میشه با دیدن دردا. به خدا گاه‌گداری با دیدن این چیزا بغض می‌کنم. این همه آدمو می‌بینم که افسرده و دل‌مرده سوار اتوبوس و مترو عین آدم آهنی صبح‌ها دارن میرن سرکاراشون یا شب‌ها دارن برمی‌گردن خونه‌هاشون ... همه تو فکر دربه دری و مشکلات‌شون هستن ... خب درد همین چیزاس دیگه.

 

* شما برای درمان همین دردا وارد صحنه انتخابات شده بودید؟

-  بله قربون، ما هم خواستیم یه کاری بکنیم. خواستیم پا بذاریم جای پای بزرگون. حالا ما تو قد و قواره اونا که نیستیم امثال آقا تختی و پهلوونای دیگه. اما به هر حال غیرتمون قبول نمی کنه دست رو دست بذاریم. حتی ناصرخان حجازی هم یادمه یه سال تو این گود وارد شدن که بتونن برای مردم یه اقدامی بکنن. ما هم خواستیم انجام وظیفه کنیم.

 

*  وقتی اسامی کاندیداهای تایید صلاحیت شده اعلام شد و اسم شما در میان آنها نبود، چه احساسی به شما دست داد؟

-  ما سیاست به خرج دادیم و سکوت کردیم مثل خیلی‌ها! اما اینم دوست داریم بگیم که ... چطور بگیم... ولله به نظر ما رسید که از خیلیاشون بهتر بودیم! البته ما قبلش زرنگی کردیم و انصراف خودمونو اعلام کردیم! اما وقتی اسامی اینا که تایید صلاحیت شدن را دیدیم با خودمون گفتیم درسته که ما سواد سیاسی نداشتیم اما درد مردمو از اینا بهتر می‌فهمیدیم.

 

*  باز هم اخبار انتخابات را پی‌گیری می‌کنید؟

-  بله که پی‌گیری می‌کنیم. حالا ما رد صلاحیت شدیم اما دلیل نمیشه پی‌گیر نباشیم. همین مناظره‌هاشونم دیدیم که انصافاً خیلی بی‌مزه بود! باید عادل فردوسی‌پور رو می‌گذاشتن بین اینا گپ راه بندازه. اگه اون مجری می‌شد معلوم می‌کرد حقانیت کدوم کاندیدا بیشتره!

 

*  شما که می‌خواستید رییس جمهور بشوید بفرمایید مشکل ورزش ما در حال حاضر چیست؟

-  مشکل اصلی ورزش ما مرام و معرفته که کیمیا شده و گیر نمیاد. مشکل ورزش ما اینه که همه چی پولکی شده. امام خمینی می‌گفت: من ورزشکار نیستم اما ورزشکارا رو دوست دارم. اما این ورزشکارای امروزی خیلیاشون دیگه دوست داشتنی نیستن. مرام و معرفت ندارن. تو همین فوتبال شما نگاه کنید ببینید چه خبره. یارو امروز دست یا علی میده با یه تیم فرداش سر از یه تیم دیگه درمیاره. هر کی بیشتر پول بده آقایون سر می‌خورن سمت اون.

 

*  یعنی به نظر شما پول باعث افت ورزش ما شده؟

-  پول باعث افت ورزش ما نشده، پول‌پرستی باعث افت ورزش ما شده. فوتبال ما پر بود از تعصب و غیرت. فوتبال ما پر بود از مردونگی و صفا. امثال آقا پروین و ناصرخان حجازی و دهداری و خیلیای دیگه این فوتبالو پر از صداقت و مردونگی کرده بودن. حالا چی؟ البته الانشم فوتبالیستای باغیرت هستنا. همین مهدی مهدوی کیا، یا علی دایی یا علی کریمی. اینا یه کارای جوونمردونه ای هم پنهان از چشما می کنن که بیا و ببین. دست ضعفا رو میگیرن. اما اینا تعدادشون نسبت به بی‌معرفتا خیلی کم شده.

 

*   آقای وثوقی‌راد شما جزو لیدرهای شناخته شده فوتبال هستید. این که می‌گویند برخی افراد صاحب نفوذ به لیدرها پول می‌دهند تا فلان مربی یا فلان بازیکن را روی سکوها خراب کنند حقیقت دارد؟

-  خب این چیزا رو میگن و تا حدودی هم حقیقت داره. یعنی تا نباشه که حرفش پخش نمیشه. اما اینم بگم که لیدرایی که این کارارو می‌کنن انگشت شمارن. خیلی کمن. لیدر اگه انسان باشه که نمیاد یه مربی یا بازیکن رو بفروشه به یه مشت اسکناس. به مولا علی قسم ما دور و بر این کارا نیستیم. ما از سالای نوجوونیمون که هوادار تیمای استان لرستان مثل خیبر خرم‌آباد بودیم تا حالا فحش و بد و بیراه گفتن رو سکوها تو کارمون نبوده و نیست. وظیفه لیدر اینه که روی سکوها شور و هیجان به پا کنه، نه این که آدم این و اون بشه و مردمو تحریک کنه به فحاشی و حرفای زشت. یه پیشنهادایی هم به ما شده برای همین کارای ناجور روی سکوها اما ما هیچ وقت قبول نکردیم.

 

*  خود شما اهل ورزش هستید؟ رشته ورزشی شما چیست؟

-  من ورزش باستانی می‌کنم. من شاگرد مکتب زورخونه و آیین پهلوونی هستم. وقتی اومدم تهران به هوای فوتبال اومدم اما خب روزگار یه جورایی چرخ خورد که نشد ما فوتبالیست بشیم. اما باستانی رو عاشقونه دوست دارم. گود زورخونه اگه لایقش باشم و منو قبول کنه یه دنیا معرفت و مردونگی یاد آدم میده. همه چی تو این گود یاد می‌گیره آدم. حیف از این ورزش که زیاد بش رسیدگی نمیشه.

 

*  چه شد که فوتبال را ادامه ندادید؟

-  سال ۱۳۷۶ بود که ما فوتبال بازی می‌کردیم. همون سال سعی کردیم وارد نوجوانان پرسپولیس بشیم اما خب نشد. پول می‌خواست و یه سری چیزا هست که نمی‌خوام بگم.

 

*  چه چیزایی آقای وثوقی‌راد؟

-  باشه میگم. گفتن این چیزا ما رو ناراحت می‌کنه اما بذار بگم که مردم بدونن. تو این فوتبال تا پول و پله نداشته باشی تحویلت نمی‌گیرن. من اومدم تهران و در نوجوانان پرسپولیس ثبت نام کردم اما کس و کاری نداشتم که منو حمایت کنه. پشتوانه‌ای نداشتم که هوامو داشته باشه. این بود که موفق نشدم وارد فوتبال بشم. همون اول کار پروبالم قیچی شد.

 

*   چه شد که این ظاهر را برای خودتان انتخاب کردید؟

- همین کلاه شاپو و موی فرفری و سبیل و ... رو می‌فرمایید؟

 

*  بله همین ظاهر جاهلی ...

-  خدمت شما عرض کنم ماجرای این تیپ ما از تماشای فیلم قیصر آقای علی‌اکبر ثقفی شروع شد. فیلم ایشون یه جور بازسازی فیلم قیصر آقای کیمیاییه و ما از زمانی که این فیلمو دیدیم زندگی‌مون زیر و رو شد. افتاد تو سرمون که سینمای ایران یه قیصر کم داره. یکی که با همون شکل و شمایل و تیپ و با همون مرام و شخصیت تو سینما نقش بازی کنه. مردم این تیپو دوست دارن. باش ارتباط برقرار میکنن چون از جنس خودشونه. اولش یه تیپ لی زدیم که از این شلوارای پاچه گشاد بود و پیرهن یقه خرگوشی و موی کوتاه مثل رلی که بهروز وثوقی تو فیلم ممل آمریکایی بازی کرد. بعد یواش یواش اومدیم به سمت این تیپ فعلی‌مون. تمرین کردیم که راه رفتن و حرف زدن و حرکات‌مون شبیه قیصر بشه. ۱۰ – ۱۲ کیلو هم وزن اضافه کردیم برای این کار!

 

*  نترسیدی با این شکل و شمایل متفاوت دوستان و آشنایانت رو از دست بدی؟

-  نه از هیچی نترسیدم. عشق به این تیپ هر چی ترسه از دل ما پاک کرد و برد.

 

*  خانواده و آشنایان شما را بخاطر این تیپ طرد نکردن؟

-  اوایلش خانواده و آشناهامون یه کم ناراحت بودن ولی وقتی دیدن ما ول کن این تیپ نیستیم اونا هم عادت کردن. بزرگ‌ترین کسی که ما رو طرد کرد نامزد سابق‌مون بود. خب ما هم به قسمت و تقدیر رضایت دادیم.

 

*  شما الان مجرد هستید آقای وثوقی‌راد؟

-  فعلاً مجرد هستم اما یه اقداماتی کردم برای ازدواج و ان‌شاءالله به زودی ازدواج می‌کنم. البته الان نمی‌خوام در موردش حرفی بزنم تا به موقع خودش اتفاق بیفته.

 

*   آقای وثوقی‌راد شما که این طور از مهدی مهدوی‌کیا طرفداری می‌کنید چرا اون روز که خداحافظی کرد تو ورزشگاه تشویقش نکردین؟

-  این کم‌کاری از طرف ما نبود. اشتباه سردار رویانیان و آقای گل‌محمدی بود که بازی خداحافظی مهدوی‌کیا رو انداختن به همچین بازی حساسی. به خدا قسم ما از دیدن خداحافظی غریبونه مهدوی‌کیا بغض‌مون ترکید ولی کاری ازمون ساخته نبود. هوادارا دلشون از باخت شکسته بود. اصلاً نمی‌شد کاری کرد. این بی‌تدبیری از طرف مدیرعامل و سرمربی تیم بود که مهدوی‌کیا با اون وضع خداحافظی کرد.

 

*   فکر می‌کنید روزی بتوانید به مقام ریاست جمهوری برسید؟

-  روزگار بازیای زیادی داره. اگه اوسا کریم بخواد چرا نرسیم، همه چی دست اون بالاییه. خدا رو چی دیدی شاید روزگار چرخید و چرخید و یه روزم وثوقی‌راد شد رییس جمهور ایران.

 

*   به عنوان سخن پایانی بفرمایید چه صحبتی با کاندیداهای ریاست جمهوری دارید؟

-  من حرفم برا اونایی که الان تو صحنه انتخابات باقی موندن اینه که هر کدومتون به ریاست جمهوری رسیدین شعارای خودتونو فراموش نکنین. درد مردمو فراموش نکنین. جوونا رو فراموش نکنین. آدمای متخصص رو بذارین بالا سر کارا. صلح و مهربونی مردم ایرانو به گوش دنیا برسونین. قدرت خرید مردمو افزایش بدین. مشکل اقتصادو که کمر مردمو شکونده حل کنین.

 

 

گفت‌وگو: مجتبی کاوه

 

 

 

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا