ایمنی همهجانبه بدن انسانها با عوامل درونی و برونی ژنتیکی و محیطی مانند تغذیه و میزان سوختوساز (آنابولیزم و کاتابولیزم) و نوع فعالیتهای روزشمار و سن و جنس و شرایط اقلیمی و... ارتباط مستقیم دارد.
در ارتباط با فعالیت بدنی بهویژه در بخش تمرینها و مسابقههای قهرمانی کلیهی رشتههای ورزشی، هرگاه کوچکترین ناهماهنگی میان این عوامل درونی و بیرونی جسمانی و روانی به وجود آید، در فرآیند کارکرد بدنی اختلال به وجود میآید.
در آسیبشناسی موضوع آمادگی همهجانبهی جسمانی، مهارتی و روانی ورزشکاران حرفهای و غیرحرفهای، پژوهشگران علم فیزیولوژی ورزشی و حرکتی، نشان دادهاند، در فرآیند برنامههای تمرینی و مسابقهای، پرتگاههای مخوف و دستاندازهای دردسرسازی مانند خستگیهای جسمانی و روانی، بیش تمرینی، بیش مسابقهای و... فراروی ورزشکاران تمام رشتههای ورزشی انفرادی و گروهی قرار دارد.
این پژوهشگران، اثبات کردهاند که بهموازات سمتگیری آمادگیهای همهجانبهی جسمانی، مهارتی و روانی ورزشکاران از اندازههای متوسط بهسوی اوج این آمادگیها، با توجه به اصل تفاوتهای فردی، بدن ورزشکار، مستعد گرفتار شدن به انواع آسیبدیدگیهای جسمانی و روانی و دیگر بیماریها مانند بیماریهای سیستم تنفسی میشود.
بسیاری از ورزشکاران و قهرمانان بزرگ و حرفهای، دارای این تجربهی تلخ و ناخوش آیند هستند که همزمان با رسیدن به دامنهی اوج آمادگی در هفتهها و روزهای نزدیک مسابقهی هدف، دچار ناراحتیهای مختلف بهویژه در سیستم تنفسی فوقانی مانند التهاب و عفونتهای دهان و گلو، بینی، گوشها، سینوسها و حتا برونشها میشوند.
این علائم بالینی بهویژه هنگامی تشدید میشوند که نشانههای پرشمار آسیبها (سندروم) بیش تمرینی و بیش مسابقهای در بدن ورزشکاران نمود پیدا کنند.
یعنی در «شرایط معمول و متعارف زندگی» بدنهای به اوج رسیده یا نزدیک اوج آمادگی، مستعد گرفتار شدن به انواع بیماریهای ویروسی یا باکتریایی هستند...!
در شرایط نامتعارف فراگیری جهانی (پاندومی) ویروس مهلک کووید 19 و دیگر مولکولهای جهشیافتهی آنکه تاکنون ناشناخته و مرموز مانده است، عقل و منطق علمی حکم میکند که با قرینهسازی و تحلیل محتوای پژوهشهای شرایط متعارف مورداشاره، ورزشکاران نهتنها بهشدت از ورود به دامنه اوج آمادگی و بیش تمرینی پرهیز نمایند، بلکه از رسیدن به اوج آمادگی معمول هم خودداری فرمایند.
در شرایط فاجعهبار کنونی جهان، بهویژه در کشور ما، باوجود تمام تلاشهای مدافعان سلامت مردم در برابر کاسبان کرونا، سیاستهای تا امروز در وجه غالب سردرگم و ناموفق دولت در این زمینه، شتاب و گسترش فاجعه را دم افزون ساخته است، مهمترین وظیفه مدیران ورزش، مربیان و ورزشکاران این است که به دور از هر گونه تصمیم سازیهای احساسی، ضد علمی و شاید ضد انسانی! اولویت اندیشه و کار خود را حفظ سلامت و ایمنی و جان و مال خود و دیگر افراد جامعه بدانند.
عزیزان! آگاهی دارید که ویروس کووید 19، ویروس سرماخوردگی و ویروس آنفلوانزای معمول نیست که پس از چند روز یا هفته، نشانهها و خطر اصلی آن، برطرف شود... .
در نتیجه، دوستانی که بدون توجه به ژرفای خطر و بدون آگاهی و تسلط به علم برنامهریزی و طراحی و اجرای تمرین و مسابقه، در اینجا و آنجا، با نمایش تصویری و کلیپی در رسانههای گروهی رسمی و مجازی با شور و علاقه و نیت خیر! گروهی از نوجوانان، جوانان و بزرگسالان را با پتک به جان انواع لاستیکهای بزرگ اندازه و سنگین میاندازند یا با انجام تمرینهای با حجم و شدت بالای پلایومتریک و ... در سیستم انرژی بیهوازی بالاکتیک با فشار بیش از اندازه، بیموقع و غیرضروری آنها را تا واماندگی عضلانی و تنفسی و توانی پیش میبرند، با حسن نیت قهرمان شدن، هم شاگردان و هم بخشی از جامعه و افراد بیگناه را به استقبال فاجعه کرونا میبرند! ...؟
در چنین شرایطی که بدون پذیرش هر توجیه فردی و صنفی و ... اولویت حفظ سلامت و جان و مال مردم است و از طرفی، هیچ تاریخی برای هدفگذاری مشخصی در جغرافیای ملی و بینالمللی فدراسیونهای ملی و جهانی از اعتبار اجرایی برخوردار نیست، پیشنهاد میشود، برای دستیابی به متوسطی از نیازهای آمادگی جسمانی، مهارتی و روانی با حفظ اصول علم بهداشت و رعایت کنش و واکنشهای فردی و اجتماعی، سقف حجم و شدت تمرینها به شکل عمده و غالب، 70 تا 80 درصد هوازی تا «آستانه لاکتیک» تعیین شوند. از اجرای «تمرینهای توانی بیهوازی با لاکتیک» بپرهیزیم. بسته به اهداف و شرایط برنامه اجرایی، «تمرینهای سرعتی و توانی» بیهوازی بی لاکتیک زیر ده ثانیه، 20 تا 30 درصد حجم تمرین را میتوانیم موردتوجه قرار دهیم ...
هدفهای این تمرینها، کنترل وزن، بهبود نسبی قابلیتها و ظرفیتهای قلبی – عروقی و تنفسی و زیرساختهای عضلانی مانند تاندونها و رباطها و بهطور کلی، استقامت عمومی بدن، رفع اشکالهای آموزشی و مهارتی و آمادگی نسبی سلامت جسمانی و روانی است... در وجه غالب، مکان اصلی اجرای تمرینها، خانهی ورزشکار است؛ یعنی تا ریشهکن شدن این بیماری شوم، منحوس و دشمن بشر، «خانهی ما ورزشگاه ما است»!
در تمرینهای با حجم و شدت پرفشار و درازمدت، به دلیل کاهش توده و درصد چربی بدن تا زیر شاخصهای نرمال (20 درصد برای مردان و تا 25 درصد برای زنان) و زیر فشار بودن دیگر دستگاهها و اندامهای فیزیولوژیکی، ایمنی چنین ورزشکارانی در دامنهی تهدید و خطر بیماریهای ویروسی و... قرار میگیرد؛ یعنی هراندازه بدن آمادهتر شود، از آمادگی متوسط به بالا، ضریب ایمنی آن پایینتر میرود!... درنتیجه، رابطهی ایمنی و آمادگی در نقطهای دچار گسست و شکست شده و وارونه میشود!
این موضوع، یکی از خم و چمهای بسیار مهم، بغرنج و پیچیدهی علم طراحی و مدیریت برنامهریزی، اجرا، پایش و مانیتورینگ تمرینها و مسابقههای ورزشی است ...!
* به یاد بسپاریم: از دیدگاه علمی، هرگاه زیرساختهای آمادگی و استقامت عمومی بدنی با برنامهای درازمدت و کامل توسعهیافته و تثبیت شوند، فصلها (سیکلها)، دورهها و فازهای بعدی هرم آمادگیهای ویژه و مسابقهای هم به شکل نسبی، در زمانهای کوتاهتری به هدفهای پیشبینیشده دسترسی پیدا خواهند کرد.
... پس «تا آستانه لاکتیک، خانه ما ورزشگاه ما است ...!».
عسکر موسوی/ کارشناس ورزش
پایگاه خبری یافته
پایگاه خبری یافته
دیدگاهها