از آغاز دهه 30 تا زمستان 1340 لرستان در تقسیمات کشوری جزئي از استان ششم (خوزستان) بود، اما بر اساس تصویبنامه شماره 3140/12 در 24 ديماه 1340 از خوزستان منتزع و "فرمانداري كل لرستان" تشكيل شد. هادي ضياءبرنيا نيز به عنوان اولين فرماندار كل لرستان انتخاب گردید.
پس از او 6 نفر ديگر به اسامي علياصغر اديبمحمدي، علياصغر طاهريتفرشي، ابوالحسن معيني، جواد تبريزي، علي سجادي و هوشنگ ناظمي تا سال 1352 فرماندار كل لرستان بودند و از اين سال استانداري لرستان تآسيس شد.
زماني كه لرستان فرمانداری کل محسوب میشد، تقریباً هیچ واحد صنعتی غیر از سیمان دورود در این دیار وجود نداشت. سوم مردادماه 1351 اميرعباس هويدا نخست وزیر وقت به خرمآباد سفر كرد.
طبق عرف معمول، مقامات و مسوولین شهر و اكثر آنهایی که از آخور بیتالمال گاو شده و موقعیت مالی، بزرگِ شهرشان کرده بود، خود را آمادهی پذیرایی از نفر به ظاهر دوم حکومت پهلوي كردند تا از بهرهی نمد این سفر، کلاهی برای خود دوخته و امتیاز و اندوختهای بر اندوختههای قبلیشان اضافه نمايند.
شماري از مردم محروم نیز نامهها و عریضههايی برای هزاران درد بیدرمانشان از بیکاری جوانان گرفته تا مشکل درمان و فقر، خیابانها و امکان شهر محروممان را بزک كرده بودند. قرار بود چند پروژه از جمله زمین چمن فوتبال شماره یک منوچهرآباد(ورزشگاه تختي كنوني) و لونا پارک را با حضور نخست وزير افتتاح نمايند.
در این میان، زندهیاد ابراهیم(جهاندار) شرفيسلاحورزی شهروند شریفی که از محل کسب خود در میدان بزرگ پشتبازار روزی حلال براي خانوادهاش تامین میکرد، تصمیم گرفت بر خلاف جريان آب شنا کند و علیرغم این که تعدای از همکاران، همصنفان و دیگر ناصحین سعی كردند وی را از بیان مشکلات و کمبودهای خرمآباد در حضور نخست وزیر منصرف کنند، اما اين انسان شريف به عنوان یک شهروند مستقل در فرودگاه خرمآباد از فرصت استفاده کرده و با جسارت خاصی از هویدا پرسيد که چرا ما باید هنوز فرمانداری کل باشیم؟
چرا جوانان ما باید بیکار باشند؟
چرا ما نباید کارخانه و صنعتي نداشته باشیم؟
مگر ما ايراني نيستيم و جزئي از مردم اين كشور؟! سلاحورزي به نوعي يقهي نخستوزير را در بدو ورود به خرمآباد ميگيرد و از او درباره حق و حقوق مردم شهرش توضيح ميخواهد.
در این میان، زندهیاد ابراهیم(جهاندار) شرفيسلاحورزی شهروند شریفی که از محل کسب خود در میدان بزرگ پشتبازار روزی حلال براي خانوادهاش تامین میکرد، تصمیم گرفت بر خلاف جريان آب شنا کند و علیرغم این که تعدای از همکاران، همصنفان و دیگر ناصحین سعی كردند وی را از بیان مشکلات و کمبودهای خرمآباد در حضور نخست وزیر منصرف کنند، اما اين انسان شريف به عنوان یک شهروند مستقل در فرودگاه خرمآباد از فرصت استفاده کرده و با جسارت خاصی از هویدا پرسيد که چرا ما باید هنوز فرمانداری کل باشیم؟
چرا جوانان ما باید بیکار باشند؟
چرا ما نباید کارخانه و صنعتي نداشته باشیم؟
مگر ما ايراني نيستيم و جزئي از مردم اين كشور؟! سلاحورزي به نوعي يقهي نخستوزير را در بدو ورود به خرمآباد ميگيرد و از او درباره حق و حقوق مردم شهرش توضيح ميخواهد.
نخستوزیر نيز در حضور سایر استقبالکنندگان دست او را میگيرد و در خصوص وضعيت واقعي مردم لرستان و خرمآباد سؤالاتي ميپرسد(نه آنچه كه مسوولان فرمانداري كل لرستان در مورد وضعيت اين ديار به تهران گزارش ميكردهاند) وي پس از شنيدن صحبتهاي مرحوم سلاحورزي قول میدهد که در اولین فرصت لرستان را از فرمانداری کل به استانداری ارتقا بخشد و احداث کارخانه و سایر مراکز تولیدی و بهداشتی خرمآباد را در دستور کار دولت قرار دهد.
البته چنين نيز ميشود و بالاخره در تاريخ 9 مهر 1352 بر اساس تصويبنامه شماره 23/2400/م هيأت دولت، فرمانداري كل لرستان به استانداري لرستان با مركزيت خرمآباد ارتقا مييابد.
البته چنين نيز ميشود و بالاخره در تاريخ 9 مهر 1352 بر اساس تصويبنامه شماره 23/2400/م هيأت دولت، فرمانداري كل لرستان به استانداري لرستان با مركزيت خرمآباد ارتقا مييابد.
شخصي توانمند به نام مهندس ابراهيم فرحبخشيان كه ميگويند اصالتاً لرستاني بوده 12 خرداد 1353 استاندار لرستان ميشود.
بين سالهاي 53 تا 55 کارخانههای پارسیلون، چرم و پوست، مجتمع گوشت، كشت و صنعت، يخچالسازي و ... به عنوان مراکز تولیدی مطرح کشور در خرمآباد افتتاح ميشوند. همچنين بيمارستان نوساز شهداي عشاير كنوني(150 تختخوابي سابق) نيز تجهيز و تكميل ميگردد و در بخش درمان نيز قدمهايي كه پايههاي آن را شهروندي دلسوزي به نام ابراهيم سلاحورزي بنا مينهد، برداشته ميشود.
بين سالهاي 53 تا 55 کارخانههای پارسیلون، چرم و پوست، مجتمع گوشت، كشت و صنعت، يخچالسازي و ... به عنوان مراکز تولیدی مطرح کشور در خرمآباد افتتاح ميشوند. همچنين بيمارستان نوساز شهداي عشاير كنوني(150 تختخوابي سابق) نيز تجهيز و تكميل ميگردد و در بخش درمان نيز قدمهايي كه پايههاي آن را شهروندي دلسوزي به نام ابراهيم سلاحورزي بنا مينهد، برداشته ميشود.
وجود شهروندان دلسوز براي هر شهر و مردمش غنيمتي بزرگ به شمار ميرود. در حالي كه در اين شهرها ممكن است چندين وكيل مجلس و عضو شوراي شهر و ... وجود داشته باشد كه براي مردم شهر هيچ كاري نكنند و حتي با پيشبرد منافع شخصي نظير استخدام بستگان و نيز تحميل آنها به ادارات باعث خسارت به شهر و شهروندان نيز شوند، اهميت كار يك شهروند عادي از اينجا نمايان ميشود.
از طرفي، گرفتن مسووليت در استانهاي محروم نيز ميتواند پلكان ترقي بزرگي محسوب شود و نمونهي آن همين ابراهيم فرحبخشيان استاندار لرستان كه ظرف 2 سال و 8 ماه حضور در اين ديار، چنان انقلابي در صنعت، اقتصاد و ورزش خرمآباد ايجاد كرد كه در ديماه 1355 وي را مستقيماً از استانداري لرستان به عنوان وزير راه و ترابري كشور برگزيدند.
اينها را نوشتيم تا بگوييم يك شهروند عادي نيز ميتواند در سرنوشت شهرش تأثيرگذار باشد و براي خدمت كردن، حتماً نبايد داراي پست و مقام بود.
قابل ذكر است مرحوم سلاحورزي دو هفته قبل، پس از 97 سال عمر باعزت، به رحمت ايزدي پيوست، اما اين كار نيكش در ياد و خاطرهي خرمآباديها تا ابد باقي ماند. روحش شاد باد
قابل ذكر است مرحوم سلاحورزي دو هفته قبل، پس از 97 سال عمر باعزت، به رحمت ايزدي پيوست، اما اين كار نيكش در ياد و خاطرهي خرمآباديها تا ابد باقي ماند. روحش شاد باد
بهروز - ب/ خرمآباد
سفر اميرعباس هويدا به خرمآباد در سوم مرداد 1351
نفر دوم نشسته از راست: هوشنگ ناظمي آخرين فرماندار كل لرستان
دیدگاهها
نکنه آقای سلاحورزی از بانیان اصل چهار ترومن بوده ؟؟؟؟
واقعا متاسفم که شما یه خبر تاریخی رو برابر با کل تاریخ یک شهر میبینید.
دقت کنید این مطلب فقط یک خبر بود که از آقای سلاحورزی مغفور هم درش نام برده بود.
خوب این اتفاقی بوده که افتاده و در تاریخ هم ثبت شده دیگه چه ربطی به مصادره تاریخ به نفع مرحوم سلاحورزی داره
نکنه عکس هم تقلبیه
خوب (علم)جان عزیزم زمان زیادی که نگذشته خیلی ها هنوزم این موضوع رو روایت میکنن
اقلا کمی میدانی تاریخ رو میدیدی
نکنه ته دلتون دارید به این خبر و مرحوم سلاحورزی حسادت می کنید؟
دهه توسعه در ايران دهه پنجاه بوده است و لذا لرستان هم مستثنا نبوده !
حال اگر مايليد بفرماييد كداميك از كارخانجاتي كه نام برديد الان در حال كار يا فعاليتند !
بستر زمان آنها را نابود كرده است بدنبال علت باشيد!
سوال ديگر اينست كه آيا در سالهاي اخير در همين خرم آباد خودمان كارخانه يا سرمايه گذاري كه بتواند جوابگوي نيروي جوياي كار باشد ديده ايم يا اصلا اكسير يقه گيري اگر كارآمد بوده است هم اكنون هم كارايي دارد ؟!
اگر درست است باني آن كيست ؟