ماشا اکبری:
مدتهاست که مطمئن شدهام دیگر تحولی در ساختارهای موجود رخ نخواهد داد. اغلب مدیران گوشهای خود را با پنبه پر کردهاند و دیگر صدای هیچ مطالبهای را نمیشنوند. اگر هم احیانا بشنوند یک گوششان در است و گوش دیگر دروازه. فریادهای مطالبهگری از در وارد و از دروازه خارج میشوند و شتر دیدی ندیدی!
من هم مثل بسیاری از شهروندان این شهر ناامیدم از تغییر و تحول در امور عمرانی و خدماتی و فرهنگی. مایوسانه به خودم میگویم که من چه کاره حسن هستم. حتماً هر پروژهای صاحب دارد، مدیر دارد، مسئول اجرایی دارد، مسئول ناظر دارد، حتماً هستند کسانی که متر و معیار دارند و کیفیت انجام امور را با دقت میسنجند اما شوربختانه بر خلاف گمان و گفته من گاهی بدجوری دُم خروس بیرون میزند و گند و گیر کار بالا میزند به طوری که دیگر نمیشود سکوت کرد و حتماً بایدهای و هواری کرد نه برای بهتر شدن اوضاع و سرعت گرفتن کارها بلکه برای تخلیه بغض و هیجان و حرصی که وجود آدم را به آتش میکشد.
انگار که در این شهر رسم شده است که هر ساخت وسازی هر چند کوچک و کم اثر سالها طول بکشد و هرگز کار ساخت و ساز در این شهر پایان نگیرد. نمونههای زیادی را میتوان برشمرد. برجستهترینشان هتل صخرهای و برجهای دو قلو. بعضی پروژههای عمرانی و فرهنگی چندین بار ساخته میشوند و تخریب میشوند و باز هم ساخته و تخریب میشوند!
![](/images/1403/1403-03/kahri.jpg)
شما همین بوستان کاسیت در ورودی شمالی خرمآباد را ببینید. سال ۹۴ عملیات ساخت آن شروع شده است. در طی این نُه سال چندین بار لاین کندرو ورودی را از سمت بروجرد میسازند و دوباره بعد از مدتی تخریب میکنند. مگر این پروژهها نباید طبق نقشه و برآورد نتیجه و نهایت کار باشد؟ چطور است که درست بعد از اتمام کار مجری یا کارفرما یا ناظر کیفی یادش میافتد که کار اینگونه نباید اجرا میشد و آنگونه باید اجرا شود؟ ابتدا اطراف ورودی را بصورت پلکانی ساختند و حتا درختکاری هم کردند. بعد بولدوزر گذاشتند و درختها را درآوردند و سیستم پلکانی را تسطیح کردند. لاین کندرو ورودی را تسطیح و آسفالت کردند. هنوز سه ماه از آن آسفالت نگذشته است که مثل ژله جلوی آفتاب راه افتاده و تغییر شکل داده است انگار که لایه زیرینش حرکت کرده. امروز که از سمت کمالوند میآمدم دیدم که کارگر گذاشتهاند و قسمتهای خراب را کنده و دوباره قصد دارند که آسفالت کنند. من نمیدانم متولی و مسئول این آسفالت کردن بیکیفیت چه کسی است و چه استانداردهایی را باید برای آسفالت کردن یک ورودی پر تردد رعایت کرد اما میدانم که اگر من میخواستم پیاده روی جلوی خانهام را آسفالت کنم هرگز اجازه نمیدادم بدون زیرسازی مناسب فرغونی آسفالت روی زمین ریخته شود. ضرر و زیان این دوباره کاریهای قابل پیشگیری را چه کسی پرداخت میکند بجز من و همشهریانم. نه سال است که ما مشغول ساختن یک ورودی کوچک و بدون استانداردهای محیط شهری هستیم اما هنوز کار پایان نیافته است. آدم پیش خودش گمان میکند در این شهر پروژهها شروع میشوند تا هیچ وقت پایان نیابند!
برج خلیفه با آن عظمت و استحکام طی ده سال ساخته شده و تمام شده است. برج میلاد با آن بلندا و تأسیسات عظیم جانبی در مدت یازده سال ساخته شده است. کانالمانش که فرانسه و انگلستان را به هم وصل میکند و پنجاه کیلومتر طول دارد و یکصد متر از کف دریا پایینتر است طی شش سال ساخته و تمام شده و دفترش بسته شده است.
خودتان قضاوت کنید بوستان کاسیت چه تأسیسات و تجملاتی دارد که نُه سال است ساختش طول کشیده و چندین بار است گرفتار دوباره کاری و چند بارهسازی میشود؟!
دیدگاهها