یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

سید میثم طاهری در بادداشتی نوشت: تایتانیک یادآور کشتی عظیم الجثه‌ای بود که در ۱۵‌آوریل ۱۹۱۲ در سفر خود از انگلستان به آمریکا به دلیل برخورد با کوه یخ با بیشتر سرنشینان و خدمه‌اش در آب‌های زیر صفر درجه غرق شد. تایتانیک نمادی ابدی برای سازمان‌هایی است که شاید در مسیر خود با وجود پیام‌های اخطار متعدد از دیده‌بانان عرشه کشتی و از سایر کشتی‌ها در مورد احتمال برخورد با کوه یخی، همچنان با حداکثر سرعت در حال حرکت بر روی ورقه شیشه‌ای دریا در زیر آسمان بدون ماه هستند.
سازمان تایتانیکی در سه کلاس در حال حرکت بر روی دریا است. کلاس یک: مدیران ارشد! کلاس دو: مدیران میانی و کارکنان ستاد و کلاس سه: کارگران.
وقتی سازمان تایتانیکی با کوه یخ برخورد می‌کند فقط مدیران ارشد خبر دارند که وضعیت قابل جبران است، یا اینکه زمان زیادی تا غرق شدن کشتی باقی نمانده. در کشاکش غرق شدن این کشتی، کارگران در کلاس سه با تمام توان و بی‌خبر از قایق‌های نجاتی که در حال به آب انداخته شدن می‌باشند در تلاش هستند تا از نفود آب به داخل کشتی جلوگیری کنند و دیگ بخار کشتی را با ریختن زغال سنگ زنده نگه دارند، غافل از اینکه شاید زمان زیادی تا پر شدن موتورخانه با آب و غرقاب شدن این بخش از کشتی نباشد.
در کلاس دو کشتی نیرو‌های ستاد و مدیران میانی هستند که خبر از نابسامان بودن اوضاع، توانایی کمک و جلوگری از فاجعه و خروج از بحران را دارند ولی بدلیل اینکه اطلاعات صحیح که مبنای تصمیم‌گیری و اثر‌گذاری است در اختیار‌ایشان قرار نمی‌گیرد، نمی‌توانند از کاهش خسارت و غرق شدن کشتی جلوگیری کنند.
کلاس یک نیز مدیران ارشد سازمان بوده که حتی اگر اطلاعات در اختیار‌ایشان نباشد به واسطه ارتباطات و تجربیات خویش به سرعت اوضاع را تحلیل و در خصوص سوار شدن یا نشدن در قایق‌های نجات، سرعت تصمیم‌گیری دارند.
خارج از تمامی این کلاس‌ها، نکته و حقیقت دردناک این سازمانِ تایتانیکی جایی است که تیم بازاریابی و فروش یا نوک پیکان سازمان یا بهتر بگوییم نفراتی که تأثیر بسیار حیاتی‌ای در خط مقدم سازمان دارند، جایی نقش ایفا می‌کنند که دقیقاً گروه نوازندگان موسیقی تایتانیک در زمان غرق شدن کشتی این نقش را ایفا کردند. نوازندگانی که بدون ترس از اتفاقاتی که در حال رخ دادن هست و با کمال آگاهی از سرنوشتی که در انتظار کشتی و‌ایشان است با همه وجود بهترین قطعه كلاسیكی را كه بلد هستند مینوازند.
ای کاش به این ماموران که بر حیات و ممات سازمان کاملاً تأثیر‌گذار هستند به موقع اطلاع‌رسانی می‌شد، چرا که این کارکنان تنها کسانی هستند که اولویت سوار شدن بر قایق‌های نجات را متعلق به کودکان و زنان دانسته و تا پای جان در خوب کردن حال سازمان و حال کارکنان فروگذار نخواهند بود. بازاریابی و فروش سازمان حکم دیده‌بان عرشه کشتی را داشته که مسیر کشتی و حرکت کوه‌های یخی را در همه لحظات پیام‌رسانی می‌کند.
سازمان تایتانیکی با همه عظمت، سرعت و اندوخته زغال سنگی که دیگ بخارش را پا بر جانگه می‌دارد در مقابل نفوذ آب، سرمای زیر صفر درجه و قطع شدن برق راهی جز در آغوش کشیدن کوه یخی ندارد.
 
 
 

دیدگاه‌ها  

#1 علیرضا مسلمی 1402-11-03 23:38
بسیار متن سنجیده ای بود. کاش سازمان های بزرگ نظرات و دیدگاه های تیم فروش را جدی تر بگیرند.
ممنون از نویسنده بزرگوار
نقل قول کردن
#2 فرحناز میراشه 1402-11-04 08:50
متنی فوق العاده بود ولی متاسفانه در شرکت ها هرگز اجرایی نمی‌شود چون همیشه شک وبدبینی وخودخواهی در مدیران رده بالا دیده می‌شود هیچکس وهیچ چیز برتر از ما نیست در حالیکه شاید بهترین ایده ها را بتوان از همکارانمان در یابیم متاسفانه در مشارکت گروهی واعتماد به همکارانمان ضعیف هستیم
نقل قول کردن
#3 قاسمي 1402-11-04 10:17
واقعيت تلخ كنوني…
نقل قول کردن

نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا