وظیفه اصلی شورای اسلامی هر شهری این نیست که در انتصابات شهردار آن شهر، مداخله نماید.
شورای اسلامی هر شهری، پارلمان منتخب مردم آن شهر است و رسالت دارد در جهت افزایش کیفیت زیست اجتماعی شهروندان آن شهر، سیاستگذاری کرده و بر اجرای سیاستگذاریهای صورت گرفته، نظارت مستمر داشته باشد.
هر مدیری از جمله شهردار، استاندار، فرماندار یا مدیرکل هر ادارهای، این حق قانونی و اداری را داراست که معاونان و نیروهایش را خودش بر اساس استقلال نظر خودش، منصوب کند.
پس هر مدیر یا مقامی برای اینکه کارهایش پیش برود و نیروهایش با وی هماهنگ باشند و دارای اقتدار مدیریتی باشد تا بتواند کارآمدی را محقق سازد میبایست این حق طبیعی و بدیهی را داشته باشد که نیروهای مدنظر خودش را منصوب کند تا اجرای امور با انسجام، هماهنگی و اثرگذاری درون و برونسازمانی، پیش برود.
همچنین، شورای اسلامی هر شهری بایستی در اتخاذ تصمیمات خویش در هر زمینهای، استقلال نظر داشته باشد و تابع منفعل متغیرهای حقیقی یا حقوقی بیرون از نهاد شورا، نباشد.
اما شورا بایستی سیستم کارآمد بازخورد اجتماعی در سطح شهر داشته باشد و بداند مهمترین مطالبات و نیازها و خواستهای شهروندان هر محلهای چیست.
به همین منظور، وجود سیستم خبرنگاران و اصحاب رسانه، سازمانهای مردمنهاد، گروههای جهادی، گروههای مدنی، دانشگاهها و ... همگی از جمله مهمترین گروههای اجتماعی هستند که میبایست در شورای اسلامی هر شهری، مبنای بازخورد تصمیمات اتخاذ شده و پایه انعکاس مشکلات شهر قرار گیرند.
همچنین، ضرورت دارد شورای اسلامی هر شهری، از ظرفیت معتمدان هر محله و شوراهای محله نیز استفاده کرده و ارتباطگیری بیشتری با آنها داشته باشد تا بر اساس توجه به سیستم بازخورد اجتماعی، اثرگذاری سیاستگذاریهای خویش را موردسنجش قرار داده و مهمترین اولویتهای مورد مطالبه مردم محلههای مختلف را شناسایی و رصد کرده و نسبت به برآورد کردن آن بر اساس تصمیمات کارشناسی شده، اقدام نماید.
برای تحقق این مهم، ضرورت دارد کمیسیونهای ذیل شورای شهر، هرچه بیشتر، کارشناسیتر شده که میتوان در این زمینه از محققان و پژوهشگران دانشگاههای استان و شهر برای قویتر کردن کارکرد کمیسیونهای تخصصی وابسته به شورای شهر، استفاده کرد.
دیدگاهها