این روزها اوضاع اقتصادی مملکت نا فرم کشمشی شده است و قیمتها از حالت نجومی و فضایی هم عبور کردهاند و بسیاری از ماشینحسابهای ده دوازدهرقمی قادر به محاسبه قیمت برخی املاک و اجناس و خودروها و ... نیستند. در واقع آن داستان میل به بینهایت که در ریاضی خوانده بودیم در حال تحقق است و در برخی معاملات از اعدادی استفاده میشود که قبلاً فقط برای اندازهگیری اجرام آسمانی استفاده میشد! مردم هم به دو قسمت نامساوی تقسیم شدهاند.
عدهای روزبهروز به ثروتشان افزوده میشود و عدهای کثیری هم روزبهروز از خط فقر فاصله میگیرند تا جایی دیگر خرید خانه و ماشین و سفر و... برایشان به یک رؤیا تبدیل شده است. البته در سایر کشورها این فاصله را با ملات مالیات شفاف و اساسی پر میکنند، ولی در ولایت ما سرنا را از سر گشادش مینوازند و حتی با پرداخت یارانههای پنهان و شوخی گرفتن مالیات، این شکاف در حال تبدیلشدن به دره است! دولت و مجلس هم این لابهلا بیشتر تماشاچی هستند! بههرحال از نمایندهای که از قیمت گوشت در بازار خبر ندارد و دولتی که وزیرش را در این اوضاع برکنار میکند، انتظاری بیشتر از این نیست. به قولی ما زیاران چشم یاری داشتیم، یاران هم متقابلاً از ما چشم یاری داشتند، ما منتظر آنها و آنها هم منتظر ما، الآن اوضاع اقتصادی مملکت این است که مشاهده می فرمانید!
اما عمو سیفی (سرایدار مفخم مدرسه ما) معتقد است همه انسانها در وجودشان از نبوغ مالی بهرهمند هستند ولی راه بیدار کردن این نبوغ فردی را نمیدانند. چرا که افراد عادی روی کسب درآمد تمرکز میکنند و افراد کارآفرین روی خودکار تمرکز میکنند و ممکن است تا چند سال هم به سود نرسند ولی در نهایت درخت پولی که کاشتهاند، ثمر میدهد!
شما ممکن است رئیس بزرگترین بانک کشور باشید ولی تمام هموغمتان کار و امورات مربوط به کارتان باشد و حتی ممکن است طلاهای جاری همسرتان که شوهرش یک کارمند دونپایه است، از همسر شما بیشتر و خانهشان هم از خانه شما بزرگتر باشد، چرا که شما روی کار و مدیریتتان تمرکز دارید. ولی وقتی موعدش که فرا برسد با یک کلیک 3000 میلیارد تومان از پول بیتالمال در کسری از ثانیه بهحساب شخصی شما در کانادا واریز میشود و شما میتوانید با یک پرواز فرست کلس به آنجا رفته و در کازینوهای بلاد کفر، با قمار و سایر تفریحات سالم به غنیسازی اوقات فراغتتان بپردازید!
عده دیگری هم نهالشان را در بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان کاشتند و بانک سرمایه را با صندوق خانوادگی عمهشان اشتباه گرفتند و چند هزار میلیارد از پول فرهنگیان را هاپولی کردند! جالب اینکه حالا هم که عدهای از آنها دستگیر شدند، یک عده سینما چی که پولهای بادآورده و یا مفت فرهنگیان به دهانشان مزه کرده است، با نوشتن نامه خواستار آزادی مفسدان اقتصادی این ماجرا هستند!
فقط یادتان باشد نهال این درختانی را که عمو سیفی از آنها یاد میکند، در هیچ نهالستانی پیدا نمیفروشند؛ ولی شما میتوانید با کمی زد و بند و وصل شدن به برخی آقازادهها و سلاطین، قلمههایی از آنها تهیه کنید و بارتان را ببندید و خرتان را دوسره کرایه بدهید! مثلاً با دلار 4200 تومان نخود و لوبیا و گوشت و موبایل وارد کنید و ولی با دلار 16000 هزار تومان بفروشید! با پرداخت چند میلیون تومانی در سایتهای ایرانخودرو و سایپا ثبتنام کنید، با داشتن درآمد میلیاردی مالیات نپردازید، بازیکن درجه سه وارد کنید و به اسم بازیکن همطراز تیمهای درجهیک اروپایی به تیمهای لیگ برتری قالب کنید و قس علی هذا ...
هر چند درختان پولی زیادی در مملکت کاشته شده است ولی باز هم خدا پدر رئیسی را بیامرزد که فعلاً تبر را برای باغبانان این باغ، از رو بسته وگرنه چند سال قبل که فقط با حروف الفبا مبارزه میکردیم! فقط این لابهلا ما متوجه نشدیم این درخت پولی که خود سیفالله کاشته کی ثمر میدهد و ایشان روی چهکاری تمرکز کردهاند که با 50 سال سن و دو شیفت کار، هنوز مستأجر هستند، حقوقشان تا نیمه برج تمام میشود و همیشه خدا هشتشان گرو نه شان است؟!
دیدگاهها