محمدرضا کرمی فرد/ مقدمه: نگارنده بهتناوب و بر اساس دغدغه شخصی هراز چندگاهی مطالبی را درباره مشکلات و گرفتاریهای هم تباران گرانمایه و رنجدیدهام در لرستان قلمی میکنم که آخرین آن درباره نرخ تورم و فقر و فلاکت در لرستان بود (اینجا). دستمایه اصلی نوشته حاضر بررسی پدیده شوم و خانمانسوز فقر در لرستان و پیامدهای آن است.
فقر محصول سیاستگذاریهای تمرکزگرا و ایجاد قطبهای رشد در مناطق خاص و بهتبع آن شکلگیری نابرابریهای فضائی است. نابرابری فضائی باعث جابهجائی نیروی انسانی، سرمایه و مهاجرت و تعمیق شکاف اقتصادی میان استانهای برخوردار و محروم میگردد. ادامه این روند به تثبیت پدیده شمال و جنوب در روابط بین استانهای برخوردار و محروم کمک کرده است. قطبهای رشد که من از آنها بهعنوان گرداب سرمایه و امکانات نام میبرم بههیچعنوان اجازه توسعه به استانهای محروم نخواهد داد و مطلوب آنها این است که استانهای محروم همچنان به عنوان یک استان حاشیهای باقی بمانند.
شکلگیریهای منطقهای اقتصادی در چند نقطه کشور در سالهای گذشته تاکنون مؤید این ادعاست و تا زمانی که برنامهای قاطع، روشن، زمانمند و کارآمد برای رفع این نابرابریها صورت نگیرد همچنان شاهد بازتولید چرخه فقر و محرومیت مضاعف این استانها خواهیم بود. کسی که دچار فقر است توانائی لازم برای سرمایهگذاری ندارد و علیالدوام در سیکل فقر یا آنچه که اقتصاددانان آن را دام فقر میدانند گرفتار خواهند ماند. ادامه دام فقر و فلاکت و نبود چشمانداز روشنی برای مشکلگشائی موجب چیرگی و درونی شدن خشم و خشونت در فرد فقیر خواهد شد و نهتنها سیکل توسعه معیوب و ناکارآمد خواهد ماند و خطر آنجا مضاعف میشود که وقتی فرد فقیر احساس کند که دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و بایستی منتظر عواقب وخیم امنیتی و اجتماعی غیرقابلجبران آن بود. از نتایج ملموس و دمدستی فقر فرسایش تمدنی و پسرفت در امر فرهنگ، سیاست و اجتماع مناطق محروم است. ادامه درد فقر موجب تشدید تقدیر گرائی و خو گرفتن با این پدیده و در نتیجه عقیم ماندن تغییر و تحول درونی در تکتک افراد میشود. در تشخیص علیت مسئله فقر هم با کمال تأسف نوعی آشفتگی در بین سیاستگذاران ما در کشور وجود دارد. نمیشود بدون درک درست از واقعیات و پیامدهای فقر صرفاً در پایتخت نشت و نسخه کاهش فقر در مناطق فقیر را تجویز کرد. به نظر نگارنده یکی از مشکلات اساسی که بهنوعی در پسزمینه ذهنی تصمیم گیران و تصمیم سازان درباره چارهجوئی فقر وجود دارد این است که آنها معتقدند که فقر فقرا نتیجه تصمیمات بد خودشان بوده و طبعاً مسئولیت هم با خودشان است ولی در واقع نتایج پژوهشهای دانشگاهی خلاف این ذهنیت را نشان میدهد و فقرا چون بیشتر مواقع فقیر بودند تصمیمات بدی گرفتند؛ به تعبیری دیگر، علیت معکوس وجود دارد.
این علیت معکوس به سیاستگذار کمک میکند تا تصمیم بگیرد که کجا را هدفگذاری کند. اگر اشتباه از فقیر بود باید او ملامت میشد، اما اگر اشتباه از فقیر نباشد و علیت معکوس اتفاق افتاده باشد، داستان متفاوت خواهد بود و سیاستگذار باید هدفگذاری متفاوتی داشته باشد؛ بنابراین تشخیص جهت علیت مساله بسیار مهمی در حوزه تصمیمات سیاستگذار است و میتواند زندگی فقرا را به میزان قابلتوجهی تحت تأثیر قرار دهد. فقر و بداقبالی امری ذاتی در مناطق کمتر توسعهیافته و محروم همانند لرستان نیست و سیاستگذاران دولت جمهوری اسلامی بایستی چشمانداز روشنی برای پایان دادن به فقر در برابر مردم این مناطق قرار دهند. در عجبم که چرا مدیران عالی استانی و کشوری نسبت به اینهمه پژوهشهای دانشگاهی که با پیمایشهای میدانی دقیق آثار زیانبار پدیده فقر را مورد کنکاش قرار دادهاند بیاعتنا هستند البته طبیعی است آنچه که از دل این پژوهشها بیرون میآید آن چیزی نیست که مطلوب سیاستمداران باشد چرا که آنها اغلب دنبال عوامگرایی و طرحهای جذاب و عامهپسند و صدالبته بینتیجه هستند. مردم رنجدیده استانهای محروم برای رهایی از وضع فلاکتبار نیازمند ترحم و دلسوزیهای بیجا نیستند بلکه انتظار حداقلی از دولتها این است که زیرساختهای لازم را برای توسعه در این مناطق و رفع بیعدالتیها و تبعیضها فراهم سازند آنگاه خواهند دید که فرهنگ کار و توسعه در این مناطق چگونه شکوفا خواهد شد. بیتردید فقر نه یک ناکامی شخصی بلکه محصول شکست ساختارهاست.
در واقع، فرد هر چقدر که واجد شایستگی باشد و اراده تغییر شرایط را نیز داشته باشد، ساختار اجازه نمیدهد که چنین تغییری به وقوع بپیوندد. جداول منتشرشده از طرف مرکز آمار ایران در ماههای گذشته نشان میدهد که لرستان به رویه مألوف سالها و ماههای گذشته از نظر نرخ تورم، فقر و فلاکت همچنان در بالای جدول قرار دارد و با تأسف و تأثر عمیقاً این احساس عمومی وجود دارد که ظاهراً چشمانداز روشنی برای تعدیل جایگاه لرستان و بهتر شدن اوضاع حداقل در کوتاهمدت و میانمدت وجود ندارد. روزمرگی مدیران عالی استان و همچنین ضعف مفرط در تحرک بخشی به فعالیتهای اقتصادی استان از سوی نهادهای متولی استانی و کشوری به این بدبینی دامن زده است.
معتقدم برخی مدیران عالی استان به خاطر ناکارآمدی در وجدان جمعی مردم لرستان استیضاح و برکنار شدهاند و چه خوب بود که آنها به احترام افکار عمومی استان که بهشدت از عملکرد آنها گلایه دارند اولا" عذرخواهی میکردند و ثانیاً استعفا میدادند و میدان را برای افراد توانمند و دلسوز خالی میکردند. آیا این توقع حداقلی نیست؟
لرستان بیش از این سزاوار کمتوجهیها نیست. مطالبه اصلی تکتک مردم عزیز، متنفذین و فعالان سیاسی و اجتماعی و اقتصادی استان بایستی خروج از این وضعیت دردناک و ترسیم افقی روشن در دوره زمانی قابلدسترس باشد. به امید آن روز
دیدگاهها
فرهنگی هرگز نمیتواند از فلاکت اقتصادی
رهایی یابد اصلا بحث سیاست کلی کشور اشتباه
است که بگوییم مارادر فلاکت اقتصادی قرار
داده اند لرستان استانی است که هیچ سنخیتی
بین شهرهای آن وهم گرایی بین نمایندگان در مجلس نیست وصد البته تمام قشر پیشرو وروشنفکر این دیار
کوچ کردن را به ماندن در این سرزمین فلاکت
زده ترجیح داده اند.
علی مهرزاد از دیار خورماوه.
باتشکر از سایت یافته به خاطر پرداختن به
مشکلات اقتصادی وزیر ساختی استان.
در پایان فشار افکار عمومی برای خارج کردن مدیران ناکارامد از چرخه مدیریت را کافی نمی دانم و باید فکری بحال افزایش فشار افکار عمومی کرد
بغرید بر من که عقلت کجاست؟
چو دانی و پرسی سوالت خطاست