آوردهاند شخصی نزد عریضهنویسی رفت تا نامهای برای دوستش که در شهر دیگر زندگی میکرد بفرستد و در آن نامه داستان مشکلات زندگیاش را بازگو کرد، وقتی نامه به پایان رسید از عریضهنویس خواست تا نامه را برایش بخواند تا اگر نکتهای باقیمانده بیان کند، وقتی عریضهنویس نامه زندگی آن شخص را خواند فرد بر سروصورت خود زد و به گریه افتاد.
عریضهنویس با تعجب پرسید اینان که همان چیزهایی بودند که خود گفتی سبب اینهمه بیتابی و گریهات چیست؟!
شخص گفت: من میدانستم که بیچارهام اما نمیدانستم عمق بیچارگی و بدبختیام تا این حد است.
حالا حکایت مرکز آمار از فلاکت لرستان است.
شاید همه ما چه آنان که در استان ساکن هستیم و چه لرستانیهای مقیم خارج از استان میدانستیم که لرستان بدبخت است اما تا قبل از آمار عمق فلاکت و فلکزدگیمان را حس نکرده بودیم و از این روی چنین همه برآشفته شدهایم.
اما واقعیت این است که مرکز آمار خیلی بیکار نیست که آمار بیکاریمان را با تورم جمع ببندد و چوب فلکزدگی را بر سرمان چماق کند؛ مگر آنکه بخواهد تلنگری به تمام کسانی که این روزها در استان در خواب خوش توسعه و مسیر بیپایانش سیر میکنند را آشفته کند و بیدارباشی بدهد از جنس تغییر.
تغییر در مدیریت و شیوههای نخنما شدهای که تاکنون جز تیرگی و سیاهبختی ثمری برای استان در پی نداشته است.
تعارف چرا بکنیم تا زمانی که منتخبین ملت که قویترین بازوان همین مردم در قدرترین دستگاه نظارتی کشور یعنی مجلس شورای اسلامی هستند بخشی نگری و جزء خوان باشند و تنها خواسته و طلبشان از دولت جابجایی یک بخشدار و دهیار و آبدارچی باشد و برای دست یافتن به آن با فلان نماینده قدر ناکجاآباد عهد اخوت ببندند و نیروهای دسته چندمی را در رأس هرم مدیریتی استانی محروم چون لرستان قرار دهند آش همین آش است و کاسه همین کاسه و باید منتظر فلاکتی بیشتر و بالاتر از آمارها بود.
اگر تنها خواسته منتخبین ملت یک دیار ناف اش گره بخورد به لجبازی با جابجاییها و انتصابات؛ نتیجهاش میشود فرار نیروهای کار بلد استان و جایگزین شدن یکمشت افراد بیتفاوت که بود و نبود استان در ردههای اول و آخر برایشان یکسان است و زنهار اگر صد آمار فلاکت و دریوزگی و بدبختی از جایشان تکان بدهد و دریغ از دیدن اندکی تکاپوی برای توسعه.
حالا بگو هزار نمودار بدبختیمان را جار بزنند و صد فلش منفیهایمان را صعود کنند و توسعهمان را نزول.
اگر قرار باشد در بر همین پاشنه بیتفاوتی بچرخد و منتخبین هم همان ایدئالهای پشیز مآب را هدف نمایندگی بدانند که باید برای همیشه فاتحه استان را خواند و جامه فلاکت را رخت ابدیمان کرد.
اگر معاون اقتصادی لرستان به دلیل آنچه بومی ستیزی خوانده میشود و لحظهای از سمت خود بیهیچ اطلاعی کنار گذاشته میشود و نیروی غیرتخصصی استانی بدبختتر از خودمان جایگزین میشود و استانهای توسعهیافته بر سر جذب همان معاون بومی ما سر و دست میشکنند، اگر معاون سیاسی ما مورد غضب جمع شدگان یک هتل خاص مجبور به عزیمت میشود و عطای ماندن و خدمت کردن در استان خودش را تحت همین فشارهای جهل به لقایش میبخشد و حالا سکاندار استانی همجوار است که نرخ بیکاری و تورم تنها یه گام تا سبز شدن دارد نتیجهاش میشود همین نمودار.
چراغهای روا به خانه را اگر یک به یک خاموش کردیم و میکنیم گام آن است که این رویه نا ثواب را برای همیشه خاتمه دهیم و برای رضای خدا هم که شده یکبار برای همیشه نمایندهای باشیم از جنس عباس گودرزیها و خدابخشیها که برای مردم دیارشان از هیچ تلاشی دریغ نکردند و مزد این کلینگری و مردم محوری را هم با تکرارشان گرفتند. منتخبین محترم شما ۹ بازوی توانمند استان در قدرترین دستگاه نظارتی کشور محسوب میشوید که تنها و تنها با همراه کردن یک نفر دیگر میتوانید هر وزیر بیتدبیر و نا عادل را به استیضاح بکشانید.
مجلس یازدهم را به میدان محاکمه کسانی تبدیل کنید که چنین فلاکت لرستان محروم را رقم زدند.
🔻چرا خاک لرستان را باید غیربومیهای نا بلد چنین به توبره بکشند و خاکبرسرمان کنند.
🔻چرا اعتبارات این دیار باید کمترین تخصیصها را بخورند.
🔻چرا پروژههای لرستان باید در ردیف بودجههای ملی یا نباشند یا اگر هستند ریالشان چنین تحقیرآمیز و تمسخرآمیز باشند.
🔻چرا تخصیص آب پرآبترین استان غرب کشور باید در سایه بیتدبیری و بیبرنامگی متولیان کشوری با همدستی خوشخیالان استانی کاممان را تشنه نگه دارد
🔻چرا باید سوت قطار استان همسایه داغ بر دل نشسته استانی باشد که نقشههای متروی شهری آن توسط مهندسان آلمانی قبل از انقلاب موجود باشد آیا این است مزد استانی که دومین استان شهیدپرور و دومین استان خسارتدیده از جنگ تحمیلی در کشور است؟
🔻چرا باید جوانان دیاری با چنین ظرفیتها و پتانسیلهای خدادادی و انسانی برای یافتن حداقلها آواره این شهر و آن شهر باشند و کوس رسوایی بیکاریمان دستاویز کارگردانان سریالهایی باشد که تنها لهجه لری بهکاررفته در آن برای شخصیتهای حمال و باربر فیلم هاست.
🔻چرا باید برای خرید سریالهای تخیلی و فاقد پیشینه کرهای هزینههای هنگفت پرداخت شود و برای ساخت زندگینامه مسیح کردستان این دیار "شهید بروجردی" ریالی هزینه نشود و حتی جوانان دیار و زادگاه خودش هم با نام نامی چون وی که نگذاشت ذرهای از خاک کردستان به دست دشمن بیافتد غریبه باشند.
🔻چرا به جای سد در استان به قول آن بزرگ فقط بشکه درست کردیم و شبکههای پایابی که میتوانست رونق اقتصادی صنعت کشاورزی این دیار باشد پیشرفتشان هنوز در پیچوخم آمارهای کاغذی طی طریق میکند و دشتهای سرزمین آبهای روان و چشمههای جوشان تشنه و دیماند؟
🔻چرا از داشتههای صنعتمان از پارسیلون گرفته تا چرم و پوست ، یخچالسازی، شیشهسازی،لاستیکسازی ،ماشینسازی و ... فقط تابلویی مانده و هزاران افسوس؟
🔻چرا و چرا و هزاران چرایی که اکنون مرکز آمار با فلاکت یادمان آورد که چرا ؟؟!
🔸و اما سخنی با جامعه خبری استان:
اگر امروز بدبختی و فلاکت لرستان جار زده شده بخش عمدهای از آن به عملکرد من، شما و همه اهالی رسانهای که دیدیم، شنیدیم، خواندیم و لب باز نکردیم و یا اگر نوشتیم و گفتیم پیگیری نکردیم برمیگردد. اکنون شاید زمان مناسبی برای بازجویی و استنطاق خودمان و یا مسوولان گذشته و حال نباشد اما دیگر نباید از کنار این آمار بهصرف خبری گذشت.
نباید سایه امنی برای مسوولان بیکار و بیتفاوت ایجاد کرد، شاید برای شروع خیلی دیر شده باشد اما تا پایان همچنان فرصت هست، میتوان رسانههایی قوی در کنار نمایندگان قوی تشکیل داد تا خدابخشیها و گودرزیهای بیشتری در سنوات بعد تکرار شوند.
میتوان یک من واحد شد و در طی ۴ سال پیش روی و مرکز آمار را شگفتزده کرد و نمودارهای منفی را مجبور به نزول و مثبتها را صعودی کرد اگر و تنها اگر مطالبه گر باشیم و بیتفاوت از کنار آمارها عبور نکنیم و نمایندگان ملت در این ید واحده توسعه همهجانبه استان را تنها نگذارند و برای تغییر در استان لحظهای درنگ نکنند و زمان را طلاییتر از هر زمان دیگر بدانند و بدانند که لرستان خیلی وقت است که فرصت آزمونوخطا ندارد و آزموده را آزمودن خطایی بزرگ خواهد بود.
محدثه مقدم/ صدای رسا
دیدگاهها
اگر اجتماع اعتراضي داشته باشيم ميگويند ضد نظام است
اگر به نمايندگانمان تكيه مي كنيم مي بينيم آنها در اوج نا هماهنگي و درگيري و غرض ورزي هاي شخصي خوشان آنچنان گرفتار شده اند كه راه را گم كرده اند
ما مانده ايم از سر ناتواني گاه گاههي به نموداري هاي بلند از فلاكت چشم مي دوزيم و تنها آهي ميكشيم و بس . همين و همين
در وضعیت بدتری نسبت به شهرهای شرقی
هستند وچون بنده دوستان وآشنایانی در الیگودرز
وازنا داریم آنجا نسبت به حتی مرکز استان
وضعیت اشتغال ورفاه بهتر است چرا که به
دلیل داشتن راه آهن ونزدیکی به اراک که قطب
اصلی صنعتی کشور است کارخانجات زیادی
در این دو شهر قرار دارد.
علت اصلی مشکلات را باید در خودمان جستجو
کنیم.
با تشکر.
تا زمانیکه کارمندان و مدیران طایفهگرا در ادارات مرکز استان باشند وضع همین است الان در اداره ... یکی از مسئولین که از شهرهای غربی لرستان است 20 نفر از فامیلهایش را سر کار آورده اکثراً هم دیپلم و فوق دیپلم هستند
هفتاد درصد سنگ ایران را همین لرستان تامین میکند اما بهدلیل نداشتن کارخانجات مجهز سنگ لرستان را بصورت خام و کیلویی و فله به قم و اصفهان میفروشند
نه بابا!!!!!!!!!!! !!
والا من برای کاری چندباری اومدم ادارات خرمآباد و دیدم که اکثر ادارات خرمآباد در دست یک طایفه خاص است که اتفاقاً هیچ عرقی و تعصبی هم روی خرمآباد ندارند و قدرت مدیریتی ضعیفی دارند
متأسفانه چوپانان همهجا رو مرتع میبینند و گلههای گوسفند را به پارک زیباکنار خرمآباد و پارک کاسیت در ورودی شهر میآورند و خیال میکنند شهرداری، این چمن ها را برای دامهای آنان کاشتهاست! در تبریز وجود هرگونه دام در 50 کیلومتری شهر ممنوع است! خواهش میکنم ماموران شهرداری، بهداشت و مردم با آنان برخورد کنند. مردم روی این چمن ها مینشینند بعد چوپانان گله گوسفند را به حریم شهری میآورند! آیا سلامت مردم ملاک نیست؟