طی هفتههای اخیر به دلیل وقوع سیلهای سابقه در بخشهایی از زاگرس، بسیاری از مدیران ارشد کشوری و نمایندگان مجلس با اشتیاق وصفناشدنی به ستایش سدسازی در کشور پرداخته و برخی نیز پا را فراتر نهاده که اگر سدهای ساخته شده نبودند چه اتفاقهایی که نمیافتاد.
همه این مدیران حتماً از میزان فرسایش خاک در ایران و در منطقه کوهستانی زاگرس اطلاع دارند. طی چند دهه اخیر بهواسطه دخالتهای نابجای انسانی در عرصههای طبیعی، خاک بهعنوان بستر ارزشمند حیات در حداکثر حالت ممکن فقیر و بدون پوشش شده است بهگونهای که حتی با یک بارش فوق سبک هم بخش زیادی از خاک شسته و از دسترس خارج میشود.
در زاگرس طی چند دهه اخیر پوشش گیاهی بهواسطه حضور دام در عرصههای مرتعی در تمام طول سال تخریب میشود.
درصد قابلتوجهی از پوشش جنگلی بلوط زاگرس بهواسطه فعالیتهای انسانی، تنشهای رطوبتی و دیگر عوامل ثانویه تخریبشده و درنتیجه خاک عرصههای شیبدار در برابر بارش لخت و آسیبپذیرتر شده است.
هر چند که سازههای مکانیکی در برخی از مناطق ممکن است در مهار سیل عملکرد موفقیتآمیزی داشته باشند ولی باید از مسئولین ارشد کشور که معتقدند که در حق سدسازی جفا شده است پرسید که در کدام منطقه بدون توجه به پوشش گیاهی و درختی آن این سازهها میتوانند در کنترل سیل مؤثر باشند؟ یا کدامیک از سدهای بزرگ ایران با هدف مهار سیل ساخته شدهاند؟
در حالی که به دلیل فقر پوشش سطحی و نرخ بالای فرسایش خاک در سرشاخههای رودخانههای مهم زاگرس حتی یک سازه گابیونی در فاصله زمانی بسیار کوتاهی به دلیل حجم بالای آوردههای رسوبی کارآیی خود را از دست میدهد، بر اساس چه مستنداتی میتوان نسخه سدسازی را برای مهار سیلهای با دوره برگشت صدسال یا بیشتر را پیچید؟ بدون توجه به تقویت پوشش گیاهی و عدم توقف فعالیتهای انسانی که منجر به تخریب پوشش سطحی میشوند باید کماکان شاهد فرسایش خاک و حتی رسیدن به سنگبستر در منطقه زاگرس بود.
متأسفانه دولت نهتنها برنامههای مشخصی برای کاهش فشار معیشتی مردم بر زمین ندارد بلکه خود در قالب طرحهای مخرب و ناسازگار با اقلیم، برشدت ناپایداری خاک و به هم خوردن تعادل زیستبومها میافزاید. ایران در حال تجربه رخدادهای حدی اقلیمی ناشی از پدیده تغییر اقلیم هست که برخی از این رخدادها طی سدههای اخیر بیسابقه بوده است.
مدیریت محیطی در چنین شرایطی نیاز به مهارت ویژه و اجتناب از اجرایی کردن طرحهای سطحینگر دارد. جو احساسی که بهواسطه سیل اخیر در بین مدیران در راستای تأمین منافع سدسازان به راه افتاده فقط باعث وخیمتر شدن بحران مدیریت محیط در این کشور آسیبپذیر در برابر بلایای طبیعی میباشد.
مهار سیلهای با دوره برگشت صدساله و یا بیشتر باوجود سدهای متعدد هم قابلکنترل نیست بنابراین مطرح کردن سدسازی بهعنوان راهکار نهایی مهار چنین سیلهایی فاقد اعتبار هست چرا که بدون یک پوشش گیاهی غنی و عدم پایداری خاک بهویژه در سطوح شیبدار زاگرس، نهتنها مخزن سازه سد عمر مفیدی نخواهد داشت بلکه این دخالتها در سیستم هیدرولوژیک منطقه پیامدهای زیستمحیطی متعددی در پی خواهد داشت که برخی از آنها بهواسطه سدسازیها یا طرحهای مخرب انتقال آب از این منطقه قبلاً تجربه شده است.
دکتر محسن ارسلانی
دیرینه اقلیمشناس و فعال محیطزیست
دیدگاهها
مگر می شود استانی این همه تولید آب داشته باشد ولی به خودش اجازه بهره برداری ندهند؟مسئولین استان و نمایندگان باید در قالب طرح های کارشناسی و توجیه اقتصادی از حقوق حقه مردم در خصوص تخصیص سهم آب دفاع کنند.آیا اگر استان اصفهان به جای لرستان بود به همین راحتی از امتیاز آب گذشت می کرد؟یا به بهترین نحو آنرا مدیریت می کرد؟