وحید حاج سعیدی: در طول سالهای اخیر کاربرد، تعریف و حتی ساختار برخی واژهها دچار یک دگردیسی اساسی شده و چه بسا معنا و مفهوم آنها نیز در سطح وسیعی تغییر پیدا کرده است. واژه نخبه یکی از این واژگان است که به سان بسیاری از واژهها و عبارات دارای تعاریف و ویژگیهای متعددی شده است و اساتید حوزههای مختلف با لنزها و نگرشهای گوناگون، نخبگان را تفسیر میکنند.
به عنوان مثال نخبگان اقتصادی در آمریکا به گروه اقلیتی اطلاق میشود که از امتیازات خاصی در سطوح و لایههای مختلف جامعه برخوردار هستند و در یک مدیوم مستقل از انتخابات دموکراتیک دارای قدرت اقتصادی ویژه هستند.
این گروه شامل نخبگان بوروکراتیک، شرکتی، فکری، نظامی، رسانهای و دولتی میشوند که نهادهای اصلی حاکمیتی را در ایالات متحده کنترل میکنند و نظرات و اقدامات آنها بر تصمیمات سیاستگذاران تأثیر مستقیم میگذارد.
در کشور ما هم طبیعتاً نخبگان اقتصادی دارای شمایل و مختصات متفاوتی هستند که بعضی از آنها به واسطه ارتباطات گوناگون با صاحبان قدرت، دسترسی آسان به منابع مالی ( رانت اقتصادی) یا شیوههای غیر متعارف به ثروتهای آنچنانی دست یافتهاند که هر از گاهی از آنها به عنوان کارآفرینان برتر هم تجلیل میشود!
اما منظور راقم این سطور از «نخبگان اقتصادی» افرادی است که با کمترین اتکای مالی، سیاسی یا حتیفامیلی به حکومت و منابع دولتی، منشأء تحول شده و با تلاش و کوشش، به کارگیری مشاوران اقتصادی کاربلد و پیروی از آموزههای علم اقتصاد، در اقتصاد شهر و استانشان یا حتی کشور تأثیرات شگرفی را رقم زدهاند.
همانهایی که هر از گاهی علی رضوانی گزارشگر صدا و سیما در برنامه بیتعارف سراغشان میرود و از صبر، پیگیری، فداکاری، پشتکار و انسان دوستیشان گزارش تهیه میکند.
یادمان باشد همانگونه که برای ایجاد تحول در سایر علوم، از افراد متخصص و به اصطلاح اهل فن استفاده میشود، اقتصاد نیز علمی پیچیده و چند لایه است که برای ایجاد تحول در آن باید از ظرفیت نخبگانی کشور بهره جست و حتی آنهایی را که اقتصاد را غیر آکادمیک آموختهاند، قدر نهاد.
اقتصاد علمی است که هم بیشترین بهره و هم بیشترین آسیب را از مناسبتها و حوادث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و... میبیند و اگر در مسیر صحیح کنترل ساماندهی نشود، تبعات آن دامنگیر همه افراد جامعه خواهد شد.
سپردن بخشی از اقتصاد جامعه به این نخبگان، چشم انداز روشنی را برای آینده اقتصاد رقم خواهد زد. کارخانه داری که با همت و تلاش خود تعداد کارگران خود را به بیش از ۴ هزار نفر رسانده است، اگر کمی قدر بیند و به گفته خودش چوب لای چرخ تولیدش نگذاریم و سنگ جلوی پایش نیندازیم، دستکم کارگرانش به دو برابر افزایش خواهند یافت! حال اگر حمایتی جدی صورت پذیرد و این حمایت با وامهای کم بهره و یارانههای اساسی غنیسازی شود، آینده اقتصاد را تصور کنید. نخبگان اقتصادی را قدر بنهیم و به وجودشان ببالیم.
دیدگاهها
نعمت هر دو جهان ، قسمت پر رویان است / خون دل میخورد هر کس که حیایی دارد