فرهنگ زیربنای هر جامعه و مقولهای مهم و اساسی در رشد یک جامعه به حساب میآید که در تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نقشی موثر بازی میکند و در تمامی جنبهها نقش توسعه را بر عهده دارد.
واژه فرهنگ سیاسی که معادل «Political culture» در انگلیسی است، پس از جنگ جهانی دوم در ادبیات توسعه سیاسی به مفهوم امروزی آن مطرح شد. تعبیر فرهنگ سیاسی را هم چنین میتوان در نوشتههای جامعهشناختی و مردم شناختی و هم چنان کسانی که در زمینه فرهنگ و شخصیت کار کردهاند، دنبال کرد.
فرهنگ سیاسی هر جامعه ای انباشت تاریخی از ارزشها و سنتهایی است که جهتگیری مردم نسبت به اقتدار سیاسی و کارکرد نهاد دولت و آگاهی آنان از فرآیندهای تاثیر گذار بر تصمیمگیریهای سیاسی را تعیین میکند. در تعریف دیگری در مورد فرهنگ سیاسی گفته شده که جنبههای خاصی از فرهنگ عمومی جامعه که به زندگی سیاسی نظر دارد و به مسایلی چون چگونه حکومت کردن و چگونگی حکومت میپردازد، فرهنگ سیاسی مینامند.
فرهنگ سیاسی در هر جامعه، تابعی از فرهنگ عمومی آن است و این تابعیت در جوامع مختلف قابل مشاهده است. تمایز فرهنگ سیاسی از فرهنگ عمومی بدین جهت است که محور اصلی آن بیشتر بر شناخت مردم از نحوه کارکرد قدرت واقتدار، هم از لحاظ اصولی و هم در عمل قرار دارد.
در واقع، فرهنگ سیاسی است که قواعد بنیادین را برای به اجرا در آوردن سیاست وضع میکند و همین فرهنگ است که تصورات و اعتقادات مشترکی را که بنیادهای اصلی زندگی سیاسی یک کشور هستند، معین میکند. هر دولت و نظام سیاسی در بستر اجتماعی عمل میکند، به همین سبب است که در حفظ قدرت و استمرار حاکمیت و صیانت از آن نیازمند فرهنگ سیاسی خاصی است که با شکلدهی به این بستر، بقای آن را تضمین نماید. به عبارت دیگر، هماهنگی میان فرهنگ سیاسی و نظام سیاسی موجب ثبات سیاسی میگردد.
در مجموع میتوان گفت که فرهنگ سیاسی مبین ایستارها، بینشها، اطلاعات و مهارتهای سیاسی است. فرهنگ سیاسی بیانگر و نشاندهنده سطح دانش و آگاهی طبقات گوناگون، اقشار اجتماعی و افراد یک جامعه ازقدرت و سیاست است.
حال با نزدیک شدن به انتخابات، فرهنگ سیاسی جامعه بیشتر از پیش نمود پیدا مینماید. مردم جامعه بایستی با مشارکت فعال همراه با عقلانیت و با در نظر گرفتن مصالح نظام مقدس جمهوری اسلامی که حاصل خون مطهر هزاران شهید و مجاهدت مخلصانه امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب میباشد، آگاهانه در این مسیر قدم بردارند و با مشارکت فعال خود در انتخابات و انتخاب افرادی متعهد، متدین و متخصص به دور از تعصبات قومی و قبیلهای بتوانند وظیفه شرعی و اجتماعی خود را ادا نمایند.
حال باید پرسید جایگاه فرهنگ سیاسی در لرستان در کجا قرار دارد؟ آیا به راستی برای مردمی که مدتهاست در مشکلات خود از جمله محرومیت، فقر، بیکاری، گرانی و مشکلات دیگر دست و پنجه نرم میکنند جایی برای این مفهوم و تعبیر (فرهنگ سیاسی) باقی مانده است؟! یا متاسفانه باید منتظر ماند تا در کشاکش مشکلات این مردم ولایتمدار، صبور و مخلص دوباره منتظر افرادی باشیم که با شعارهایی زیبا و دلفریب از جمله ایجاد اشتغال، رفع مشکلات اقتصادی و یا حتی به بهانه طایفهگرایی و حزبگرایی نردبان خود را بر روی دوش این مردم بزرگوار بگذارند و به وسیله آن به کرسی نمایندگی مجلس برسند که پس از رسیدن به آن منصب نیز تمامی قولهایی که دادهاند را فراموش کنند و به فکر خود و اطرافیان و به اصطلاح همباندهای خود باشند؟!
همان گونه که گفته شد هر دولت و نظام سیاسی در بستر اجتماعی عمل مینماید و اگر در این فرصت به دست آمده مردم میتوانند با انتخابی صحیح، موجبات رشد و تعالی جامعه خود را فراهم نمایند؛ لذا تا مادامی که فرهنگ سیاسی جامعه ما و ساختارهای سیاسی حاکم بر آن نتوانند میکانیزمهای مناسبی برای حل معضلات اجتماعی و منازعات گروهی وطبقاتی فراهم آورند، فرایند سیاسی ناشی از آن منجر به قطبی شدن قدرت، کیش شخصیت، رواج خشونت و لغزیدن جامعه در دور باطل و قهقرایی میشود که رهایی از آن امکان ندارد.
در عین حال، عدم شکلگیری ایدیولوژی های رقیب و بسته بودن گفتمان سیاسی میان مردم، گروههای سامان یافته و نخبگان حکومتی، جو نفاق و تعارض را در جامعه دامن میزند و در نهایت مردم از سیاست و آنچه در چنبره آن است، مأیوس و سرخورده میشوند و فضای بحران بیاعتمادی سیاسی در جامعه شکل میگیرد.
در این راستا لازم است مسئولین امر شرایط را به گونهای جهت انتخابات آماده نمایند تا مردم بتوانند در این فضایی که برکت انقلاب اسلامی و خون شهدا مهیا شده یکبار دیگر بیعت خود را با نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبری معظم انقلاب نشان دهند و با حضور یکپارچه خود در انتخابات مشت محکمی بر دهان یاوهگویان و استکبار جهانی بزنند.
حسن مرادی / خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی
دیدگاهها