در آغاز نگاهی گذرابه اهمیت و جایگاه تپه باستانی ماسور از زبان دکتر "احمد پرویز" یکی از بهترين باستانشناسان استان مياندازيم: "محدودهی ظاهری تپههای دوگانه (شرقی و غربی) ماسور و محدودهای که در آن سفال و مواد فرهنگی پراکنده شده است بیش از 13.5 هکتار وسعت داردکه به صورت بالقوه یک مکان باستانشناختی با ارزش را در دورههای پیش از تاریخ، آغاز تاریخی، تاریخی و اسلامی را نشان ميدهد.
تپه ماسور به مدت بیش از 5 هزار سال مسکون بوده و به همین دلیل وسعت زیاد و ارتفاع قابل توجهی دارد. مجموعه تپههای ماسور در راس تمام محوطههای دره خرمآباد قرار میگیرد. وسعت این سکونتگاه، به همراه سفالهای اوروک جدید، تابلتهای نانوشته آغاز عیلامی، که خود دلیلی بر نوشته شدن این الواح در محل دارد، ماهیت معماری(پلان گرد با دیواره رنگآمیزی) و احتمالاً وجود کارگاه تخصصی کالا، همگی از این عقیده پشتیبانی میکنند که ماسور بستر نخستین مرکز شهری دره خرمآباد بوده و در اواخر دوره مس و سنگ جدید (5300 سال پیش) به یک جامعهی شهرنشین شباهت داشته است (پرویز، 138، گزارش بررسی دره خرمآباد).
در تکمیل بیان بالا باید این مطلب را نیز افزود که تپه ماسور متاسفانه به دلایلی چون عدم اهتمام مسئولان گذشته میراث فرهنگی تا به حال مورد کاوش تعیین حریم علمی و منسجمی قرار نگرفته است تا ابعاد عرصهی واقعی آن که قطعاً بیش از 13.5 هکتار است روشن شود.
در ماههای گذشته طی تفاهمنامهای مابین اداره کل میراث فرهنگی لرستان با شهرداری خرمآباد تصمیم گرفته شد تا سطح تپه بزرگ (غربی) ماسور در اختیار شهرداری گذاشته شود تا ضمن کاشت چمن به بوستان تبدیل شود! این تصمیم که متأسفانه اخیراً وارد فاز پایانی اجرا گردیده برخلاف قوانین حفاظت از مواریث فرهنگی است که نفس تشکیل سازمان عریض و طویل میراث فرهنگی به همین منظور بوده است.
نگارنده در همان زمان به همراه دوستان در انجمن های مردم نهاد میراث فرهنگی در جلسهای با حضور آقای مهاجرینژاد مدیرکل سابق میراث فرهنگی لرستان، دلایل علمی و مصداقی خود را در مخالفت با انجام این پروژه به ایشان گوشزد نموده و با ذکر مصادیقی ایشان را از نهایی نمودن تفاهمنامه و اجرای آن برحذر داشتیم. ولی متأسفانه ایشان با وجود متخصص بودن در رشته باستانشناسی به مخالفتهای ما وقعی ننهاده و با ذکر این جمله که "قرار بر این است که 3-2 سانتیمتر خاکریزی شود و روی آن چمنکاری صورت بگیرد و همین باعث حفاظت از تپه میشود" از ایده خود دفاع نمودند.
این شاهبیت غزل فراموشی تپه ماسور را اعضای سمنهای میراث فرهنگی از زبان آقای یحیی عیدیبیرانوند شهردار خرمآباد و در جواب اعتراض به این ایده و طرح نامیمون دریافت نمودند. در روند اجرای برنامه احداث بوستان و به گواه تصاویر، شهرداری خرمآباد با انواع ماشینآلات سنگین و ادوات مکانیکی از جمله کامیون و نیسان و گریدر این اثر فرهنگی باارزش را که شواهد عدیدهای از سکونت مردمان هزارههای گذشته را در دل خود نهفته دارد مورد بیمهری قرار دادند که در نگاه عاقلان این روند قابل پیشبینی نیز بود. در جریان این پروژه دوستداران میراث این دیار که درک درستی از ابعاد و اندازههای ریاضی و اندازهگیری نداشتیم، به حق فهمیدیم که 3 سانتی متر در بیان مسئولان و صاحبان میز و مقام چیزی به مراتب بیشتر از فهم ماست که حتی به متر و بیشتر میرسد.
با این حال تلاش این سطور باز داشتن شهرداری از اجرای پروژه ایجاد بوستان در تپهی غربی نیست چرا که مدیر وقت میراث را مقصر اصلی میداند و لاغیر. هر چند شهردار محترم میتوانست با بحثهای مفصل کارشناسان با ایشان و برشمردن اهمیت و جایگاه تپه ماسور، میتوانست به جای این که به فکر ایجاد فضای سبز برای شهر که امری قابل ستایش است در اجرای پروژه و صدماتی که این وضعیت میتواند به لایهای باستانی محوطه وارد کنند و خود ایشان نیز به این مهم اذعان داشتند، تأمل بیشتری مینمودند.
شهرداری خرمآباد که در اجرای تفاهمنامه مورد نظر تعهدات خود را به انجام نرسانده طي روزهای گذشته با یورش به تپه شرقی که بر اساس نقشه ضمیمه خارج از موضوعتفاهمنامه است، با انواع ادوات و ماشینآلات اقدام به خاکریزی در سطح تپه نمودند که با جلوگیری یگان حفاظت میراث فرهنگی و تعهد به برداشتن خاکها موضوع تمام شده به نظر میرسید.
تا دیروز بنا بر گفته شاهدان و نماینده یگان حفاظت، پیمانکار پروژه با گریدر اقدام به تسطیح خاکها نموده و در پی جلوگیری نیروهای یگان حفاظت قلدرمآبانه اصرار به انجام کار غیرقانونی خود داشته با این عنوان که من مأمورم و معذور و فقط مجری دستورات شهردار هستم. به راستی چه بر سرمان آمده است؟ وقتی تمام جهانیان در تخریب یادمانهای فرهنگی افغانستان و سوریه و عراق توسط اقوامی وحشی چون طالبان و داعش داد برمیآورند و سازمانهای بینالمللی برای جلوگیری از تخریب بیشتر بیانیه میدهند، چگونه ما خودمان بدون توجه به دغدغهی دلسوزان به جای حفظ و معرفی این اثر ارزشمند به ایران و جهان و بردن رشک از داشتن چنین پیشینهای و فرهنگی و تلاش برای ایجاد یک سایت موزه و حتی ثبت جهانی آن به مانند آنچه در شوش و شهر سوخته و هگمتانه شد، کمر به نابودی آن بستهایم؟
بیایید عزمتان را برای نابودی وضعیت نابهسامان و مشکلات شهری فراوانی چون وضعیت آسفالت اسفبار خیابانهایی چون شریعتی، درهگرم، شصت متری و ساحلی و هزاران کوچهای که گذر از آنان به سختی امکانپذیر است ببندید. بیایید همتتان را برای تدبیر در وضعیت سرعتگیرهای خاکریز مانند این شهر که هر روز در حال گسترش هستند و هزاران مشکل دیگر بهکار گیرید، نه خط کشیدن بر صفحات تاریخ پر افتخار این دیار.
محمد بهرامی
دانشجوی دکترای باستانشناسی و مدیر عامل انجمن مردمنهاد یاران سبز سیماشکی
دیدگاهها
متاسفانه شهرداری با بهانه زیباسازی شهر در حال تخریب مهمترین سایت تاریخی دره خرم آباد است این در حالی است که با تبدیل آن به سایت موزه در توسعه شهر و ارتقا محیط پیرامون از نظر فرهنگی و زیبایی تاثیر بیشتری بر جای خواهد گذاشت استاندار محترم تمام عزم خود را جهت سرمایه گذاری در بخش گردشگری جزم نموده که انتظار اینست با متوقف کردن پروژه در تبدیل آن به سایت موزه در راستای تلاش های این چند مدت خود اقدما نماید
متاسفانه در کل کشور آنچنان که باید به میراث فرهنگی اهمیت داده نمیشه کسی هم اگه بیاد کارکنه که...! شهرداری و میراث فرهنگی میتونن با هم اجرای مشترک بهتری در خصوص گردشگری داشته باشن .بیاییم همه به قوانین احترام بزاریم
هزار سال که به پارک تبدیل شد کاری اشتباه بود وقلعه ی باستانی که بنده در سایه اش بزرگ شده بودم دم از قدمت و بزرگی آن می زد توسط شهرداری و در جلو چشمان میراث فرهنگی خر مآباد. ریشه کن شد و این نهایت بی رحمی بود لااقل اگر آن تپه بازسازی می شد و به یک موزه مبدل می شد چه قدر خوب بود
بنده معتقدم هنوز هم دیر نشده .می شود با تلاشی دیگر آثار پی ریزی ان را کاوش نمود و باز سازی نمودتا خدمتی به تاریخ میهنمان کرده باشیم نه اینکه حتی از نگهداری عکسهای این قلعه دریغ نمود
با احترام علیرضا حکیم