محسن رستمی:
در یکی از میادین شهر بنری خودنمایی میکند با این مضمون که به افراد <کم برخوردار> در تهیه لوازم مدرسه کمک شود که عبارت بکار گرفته شده در نوع خود جالب و قابل تامل میباشد، که تحلیل طبقاتی جامعه همواره به صورت فقیر یا مستضعف و در نقطه مقابل سرمایه دارصورت میگرفت.. !
و البته بعدها شاهد بکار بردن طبقه متوسط هم بودیم که با این وضعیت تورم و گرانیها طبقه متوسط هم عملاً رنگ باخته و شاهد سقوط آن در دهکهای پایینی هستیم. اما ابداع واژگانی خلق الساعه در جهت نمودار وشناسه طبقاتی افراد در این حال وزمانه خود حکایتی دیگری است که حتی کلمات هم دیگر بار معنایی خود را ازدست دادهاند و معلوم نیست اطلاق لفظ' کم برخوردار' از کجا نشات گرفته! و چطور به این نتیجه رسیدهاند که افرادی هستند که کم برخوردار هستند! ویا در قیاس با ثروتمندان <برخورداران> ثروت کمتری دارند در صورتی که در آمیزههای دینی به صراحت هر چه تمامتر از لفظ فقر و مستضعف در مورد فرودستان و تهیدستان جامعه یاد شده است، ولی با رسوخاندیشههای شبه لیبرالیستی در سپهر جامعه که بر پایه منافع مادی و سود بنا گردیده و اصالت و هدف غایی در بازار ومناسبات اقتصادی بر محور سرمایه میباشد و این سرمایه است که جایگاه طبقاتی افراد را تعیین میکند و روند تأثیرپذیری از آن در تمامی وجوهات زیست جمعی ما به عینه قابل مشاهده است و بیشتر گفتمان انقلاب برپایه و محور پابرهنگان و مستضعفان و اصالت دادن به این واژگان بود که آنان صاحبان اصلی و راستین انقلاب هستند و همانا به توصیف قرآن، خداوند اراده کرده است که مستضعفین را وارثان زمین قرار دهد وحال در کلیت امر و حرکت جامعه شاهد جایگزینی عبارات و توصیفاتی هستیم که با واقعیتهای موجود و جاری در متن زندگی مردم هیچ گونه شباهت و همخوانی ندارد و از سیاستها و شعارهای محوری و راهبردی همانا مبارزه بیامان و هدفمند با پدیده فقر وزدودن آن از سیمای جامعه بود وحتی در این راستا ارگانها و نهادهایی تأسیس گردید که وظیفه ذاتی و رسالت آنها در جهت خدمات و توانمند کردن افراد مستضعف و ضعیف جامعه بود ولی متأسفانه سیاستهای اتخاذ شده در جهت توانمند نمودن اقشار ضعیف در عمل با مشکلات و سختیهای خاص مواجه بوده و بهرحال فقر در لایههای مختلف جامعه قابل رؤیت و ردگیری است و نمیتوان منکر فقر و فلاکت در حوزههای مختلف زندگی مردم بود و حتی به طور نمونه استان لرستان در شاخصهای طبقهبندی شده فلاکت در بیلان کشوری وضعیت خوب و مناسبی ندارد و بارها رکوردشکن در این زمینه بودهایم و پدید ههایی همچون زباله گردانی و کودکان کار در چهارراهها یا مشاغل کاذبی دیگر< شوتیها > خود در توصیف اوضاع اقتصادی مردم بسیار گویا و شفاف است که بخشی از جامعه برای تهیه قوت روزمره و لقمهای نان با چه مخاطرات و مشقاتی دست به گریبان هستند وحتی جان خود را نیز ازدست میدهند و حالا اگر بخواهیم صورت مسأله را پاک کنیم و یا برای رقیق نشان وضعیت فقر وفلاکت اقشاری از جامعه از عبارت کم برخوردار ویا آسیبپذیر استفاده نماییم، آیا وضعیت اقتصادی فقرا و مستمندان بهتر خواهد شد؟ و فقر به صورت مطلق در جامعه از بین خواهد رفت و نباید فریب این واژگان خنثی و جعلی را خورد که < فقر > و
<استضعاف> را امری عادی جلوه داده شود و از آن گریزی نیست در حالیکه وجود و پیدایش فقر به عوامل مختلفی بستگی دارد که همانا شبکههای رانتی و ثروت اندوز را میتوان ازعوامل تشدید فقر و فلاکت محرومان دانست که بیشک نقشی تعیینکننده در تشدید این وضعیت را بر عهده دارند و همین عبارتسازیهای مجهول یک نوع فرار به جلو است که اذهان را از توجه و ریشهیابی از فقر دور میکند و امری کاملاً طبیعی و عادی تلقی گردد در حالیکه فقر عریان و مطلق و وجود آن در بستر جامعه بر اثر روشها و سیاستهای غلط و تبعیضآمیزی و ضعیف بودن شاقول عدالت است که بخشی از مردم را به سمت فقر سوق میدهد و از طرفی عدهایی دیگر با داشتن رانتهای اقتصادی به ثروتهای افسانهای دست پیدا میکنند و فسادهایی که هر چند وقت یکبار در رسانهها منعکس میشود خود گواه روشنی است از نابرابریهای موجود که باعث فاصلهها و شکافهای عظیم اقتصادی میشود و حفره فقر را بیش از پیش عمیق مینماید که در کلیت جامعه شاهد شکاف طبقاتی میباشیم که در درازمدت میتواند تبعات مخرب و ویرانگری به دنبال داشته باشد.
دیدگاهها