شنبه ششم آبان ماه 96، ساعت 9 صبح درد نامهات با عنوان: " ناگهان چقدر زود دیر میشود" را خواندم. به این جمله تکاندهنده رسیدم که نوشته بودید: "هر چه هست، اکنون خیلی خسته و فرسودهام" و در آن یادداشت عاقبت کار را با جملهای از قیصر امین پور به پایان برده بودید." ناگهان چقدر زود دیر میشود. " این جمله پایانی را که خواندم بیاختیار اشکهایم جاری شدند. دست خودم نبود. نمیتوانستم چشمانم را در اختیار بگیرم. اشکهایم مثل نهری باریک بر گونههایم سرازیر میشدند. دلم حسابی گرفت از این زمانه بیرحم و پر قساوت که حتی رستم دستان را نیز بهزانو در میآورد.
ای بزرگمرد؛
در این سالها بسیار نوشتی، با دلسوزی معضلات را یادآور شدی، با درایت راهکار نشان دادی و مهمتر از همه با دولتمردان به گفتگو نشستی و با آنان سخن گفتی، مسائل و مشکلات را با حاکمیت در میان گذاشتی و از فرصتی بهره بردی که در زمان شاه اصلاً وجود نداشت. بیتردید، تعامل شما با حاکمیت قابلتحسین است و قدرت بیان مشکلات و معضلات در جامعه و بهرهبرداری از فرصتها و نقاط قوّت حاکمیت بسیار هوشمندانه و عقلانی است. نوشتنها، سخنرانیها، مشاورهها و نشستهای علمی شما، بدون شک، تصمیم درستی بود که تمامی آنها را نیز بهدرستی عملی ساختید. مگر مأموریت شما غیر از این بوده است؟
زمانی که پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) در نزد خدای خود گلایه میکنند و از هدایت جامعه عرب ناامید میشوند، وحی میرسد که ای پیامبر رسالت تو فقط ابلاغ دستورات الهی است، هدایت مردم را به ما واگذار (1) ...
دکتر رنانی عزیز؛
وظیفه پیامبرگونه شما و دلسوزان کشورمان فقط نوشتن، گفتن و نشان دادن راه است. اثربخشی و نتیجه آن به عهده مردم و مقامات کشورمان است. بیتردید تاکنون وظیفه و مأموریت زندگی خود را به نحو احسن انجام دادهاید و قطعاً ادامه خواهید داد؛ بنابراین، بجای «خستگی و فرسودگی» باید بسیار شاداب و پرنشاط باشید و از عملکرد خود لذّت ببرید و بدان افتخار کنید. شما لباس عافیت نپوشیدید و سکوت اختیار نکردید. رفاه و آسایش خود و خانواده دلبندتان را فدای گفتار، نوشتار و کردار نیکتان کردید. بزرگترین و زیباترین هنر شما در این کارزار پیچیده روش تعاملتان با حاکمیت بود که با درایت از عهده آن برآمدید و با دلسوزی و صمیمت با مقامات کشورمان سخن گفتید.
پس ای بزرگمرد؛
برخیز و باز هم بنویس، باز هم بگو و باز هم با غیرت و مردانگیات با ما و با دولتمردان سخن بگو و از این مأموریت زندگی پُر بارَت لذّت ببر، شادباش و افتخار کن ...
و من، برای قدردانی از بزرگیات تنها میتوانم اشکهایم را به تو هدیه کنم.
وَأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
سید محمد قاسمی
(1): نقل به مضمون
دیدگاهها
ای کاش بیشتر به سخنان دکتر رنانی توجه میشد
استفاده نکردن از راهکارهای اصولی و نظرات کسانی مثل ایشون مطمئن باشید که چیزی جز پشیمانی به جای نخواهد گذاشت
البته این خطاب به دلسوزان مملکت هست...