یادش به خیر قدیمترها که ابنیه و اماکن کمی محکمتر بودند با هر باد و بودی کن فیکن و ویران نمیشدند، تنها چیزی که میتوانست ادارات بیمه آن دوران را ورشکست کند «سیل غم» بود و لاغیر ... به قول شاعر: «ما چو دادیم دل و دیده به طوفان بلا/ گو بیا سیل غم و خانه ز بنیاد ببر ...» اما الان اوضاع پشت و رو شده و تا تقی به توقی میخورد ساختمان با چهل سال تاریخ و خاطره بازی عین بچهها قهر میکند و روی زمین ولو میشود یا بهمحض اینکه دو تا سیم به هم میخورند و جرقه میزنند برق ز رخسار ساختمان جستن میکند و باقی ماجرا!
مسئولان هم در این اوقات، بیشتر نظارهگر هستند تا چارهاندیش! در حقیقت به نظر میرسد مسئولان ما اصلاً بنا ندارند در مقابله با بلایا و حوادث طبیعی و غیرطبیعی و حتی غیر غیرطبیعی، با استفاده از تجارب حوادث گذشته، راه را بر حوادث دهشتناک آتی ببندند و هر بار سعی میکنند همینطور اللهبختکی با ادبیات فرادما و مارمالاد شده، ماجرا را فیالفور ماستمالی کنند و خیلی زیرپوستی طوق مسئولیت را بر گردن دیگران و در مواقع عدیدهای گردنشکسته خلقالله بیاندازند!
فیالمثل بعد از ماجرای غمانگیز ساختمان پلاسکو قرار بود برای 33 هزار ساختمان فرسوده که کل عمله، بنا، معمار و مهندسان سازنده این ساختمانها ریق رحمت را با همه مخلفاتش سر کشیدهاند، چارهای بیاندیشند ولی این ماجرا فقط در حد شعار و بخشنامه و دادار دودور باقی ماند تا اینکه دوباره فاجعه سینای اطهر رخ داد و روز از نو و روزی از نو...
علیایحال امروز با توجه به گرمای هوا و حوصله نداشته شما در این روزهای کرونایی از اطاله مقدمه پرهیز میکنیم و اگر ریا نباشد، بهمنظور پیشگیری از بروز حوادث ناگوار اینچنینی و آن چنینی به شیوه مالوف و رسم معهود چند پیشنهاد گرما دیده و هوادهی شده ارائه میشود علی برکت الله:
الف) توجه به شاخص دربرگیری: پیشنهاد میشود مسئولان زین پس بهجای اینکه اعلام کنند تهران پلاسکو ها یا سینای اطهرهای متعددی دارد که آبستن حادثه هستند یبارکی اعلام کنند تهران دارای کلی ساختمان کاربراتوری و زهوار در رفته است که هر آن احتمال بروز حادثه در آنها محتمل است؛ و از آنجایی که مالکان این ساختمانها همگی گردنکلفت هستند و بخشنامههای ایمنی و اخطارها برایشان در حد اخطار پارکبانها هم نیست، توصیه میشود خلقالله خودشان در هنگام ورود به این اماکن غیر مستحکمه موارد ایمنی را شخصاً و راساً رعایت کنند: مثلاً دستشان را روی سرشان بگیرند، با خود کپسول آتشنشانی و جعبه کمکهای اولیه حمل کنند، از کلاه ایمنی استفاده کنند، احیای قلبی – تنفسی یاد بگیرند و ... الآن یک قطعه تولیدشده به قیمت 2000 هزار تومان که بطری آبمعدنی را تبدیل به آفتابه میکند! چه ایرادی دارد از این تکنولوژی برای تبدیل بطری آبمعدنی به آبپاش و اطفا کننده حریق استفاده کنیم و هر کس در جیبش یکی از این قطعات داشته باشد؟!
ب) پخش زنده حوادث غیرمترقبه: بعد از افزایش ضریب نفوذ گوشیهای هوشمند و تبدیلشدن هر ایرانی به یک شهروند خبرنگار، تصویربرداری از حوادث غیرمترقبه و انتشار این تصاویر در فضای مجازی به یک شیوه مرضیه بدل شده است؛ بنابراین در مواجهه با هر حادثهای ملت در گام اول دستبهجیب شده و وارد فاز تصویربرداری میشوند. از آنجایی که در این مواقع نیروهای امدادی زیر دست و پا هستند و مانع از تصویربرداری دقیق شهروندان میشوند، توصیه میشود حالا که به گفته معاون رسانه ملی 90 درصد مردم به این رسانه اعتماد دارند و 80 درصد هم راضی هستند، تلویزیون همانند حادثه پلاسکو با نصب چند دوربین از زوایای مختلف این حوادث را به صورت پخش زنده تا چند روز پوشش دهد و از زحمت مردم را بکاهد!
پ) عدم استفاده از رویکرد بیمحلی: نکته آخر اینکه مسئولان عنایت داشته باشند که در هنگام مواجهه با بروز چنین حوادثی، رویکرد بیمحلی استاد کلانتری رئیس سازمان حفاظت از محیطزیست را بیخیال شوند! در جریان هستید که ایشان در آتشسوزیهای سریالی جنگلها افاضه کرده بودند اتفاق خاصی نیفتاده و طبیعت خودش آتش را کنترل میکند! پیش خودمان بماند ساختمان هوش و حواس و چابکی درخت را ندارد که بتواند خودش را کنترل کند و غائله را بخواباند! ساختمان آتشگرفته، جوگیر شود کل شهر را به نابودی میکشد. از ما گفتن بود!