نمیخواهم وارد مباحث مهم و بنیادی تحزب در ایران و اصول و قواعد فعالیتهای حزبی شوم چراکه معتقدم اصلاحطلبان لرستان بیش از آنکه در پی کادر سازی و گسترش تفکر اصلاحطلبی باشند درگیر کلمات و واژهها شدهاند وگرنه با دقت نظر در رفتارها و تصمیمات گذشته شورا در مییابیم حتی اعضای شورای مرکزی خودشان به مرامنامه و فلسفه فعالیت حزبی و تشکیلاتی خودشان احترام نگذاشته و به آن پایبند نبودهاند.
برخی از این افراد حتی گاها برخلاف سیره و خط مشی سیاسی تعیین شده حزبی خود در مسیری کاملا متضاد با آنچه که مرام اصلاح طلبی نام برده میشود گام برداشته اند.
به جرات میتوانم بگویم در استان لرستان 50 نفر پیدا نخواهند شد که حتی اسامی برخی اعضای این شورای اصلاحطلبان را بدانند چه رسد به اینکه از برنامهها و فعالیتهای آنها مطلع باشند!
شورایی که به عقیده خیلی از فعالان سیاسی تاکنون نمود خارجی نداشته و در نظر خیلی از مردم خلقالساعه مینماید و لذا طبیعی و بدیهی است که مردم و حتی جامعه اصلاحطلبی استان کارکرد این شورا را انتخاباتی بخوانند و تفسیر کنند و به تصمیمات آن وقعی ننهند.
این بدتدبیری در سنوات گذشته تا بدان جا رسید که برخی از دوستان درصدد برآمده که آنها هم برای خود شوراهای موازی اصلاحطلب را ایجاد نمایند!
این در حالی است که اگر به دور هم نشستن و برای بقیه تعیین تکلیف کردن باشد که میتوان چندین شورای مختلف با عناوینی همچون شورای جوانان اصلاحطلب، شورای بانوان اصلاحطلب، شورای کشاورزان اصلاحطلب، شورای شصتوپنج درجه شمالی اصلاحطلب و... تشکیل داد.
در سالهای گذشته این شورا چنان بیبرنامه و بیهدف وارد انتخابات مجلس و شورا شد که حتی نتوانسته بود سوابقی از کسانی که از آنها حمایت کرده بود بهصورت رسمی منتشر کند و یا حتی نشریه، بولتن، گردهمایی، سخنرانی و... برای حمایت از آنها داشته باشد. این کمترین کاری است که حتی در کوچکترین شهرستانهای ایران هم انجام میشود ولی در لرستان فقط نامزدی معرفی شد و تمام.
شرط رهبری هر جنبش اجتماعی یا جریان سیاسی، اعتقاد رهبران آن جنبش یا جریان به اهداف و ارزشهای آن جنبش است چطور میشود شما خود را صاحب جریان سیاسی اصلاحات در استان بنامید و حتی به سادهترین حقوق افراد عضو این جریان یا جنبش که همانا برابری نظر در انتخاب رهبران این جریان است بیاعتنا باشید چگونه معتقد به کار حزبی هستید ولی به انتقال قدرت از پایین به بالا بیاعتنا و شاید بدون باور هستید.
چگونه حزبی نقش در انتخاب سرنوشت یک استان دارد که حتی بهاندازه انگشتان یک دست عضو ندارد چرا رهبران جریان اصلاحات در استان جوابگو عملکردشان نیستند مگر حق مردم و اعضا نیست که در صورت شکست، خواستار تغییرات مدیریتی در این جبهه باشند, مگر نه این است که شکست جریان اصلاحات در انتخاب مجلس 95 لرستان و انتخابات شوراهای شهر تیر خلاصی بود بر تمامیتخواهی رهبران جریان اصلاحات در لرستان و با این روش تکرار سناریو باخت در 98 محتملتر از قبل است.
شک نداریم شورایی که فقط سر بزنگاهها بیانیه صادر میکند و هیچ طرح و برنامه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ارائه نمیدهد حتی اعضای مرکزی آن شورا به تصمیمات گرفتهشده در آن تمکین نمیکنند اعتماد و جایگاه خود را نزد افکار عمومی از دست داده و عملاً به معضلات دیگری دچار میشود.
به قلم:آرش کاظمی
توضیح: مطالب ارسالی، لزوماً دیدگاه پایگاه خبری یافته نیستند اما مطابق فلسفهي رسانههای بیطرف، آمادگي داريم نوشتهها و دیدگاههای دیگران را نیز در خصوص این موضوع و موضوعات مختلف بهشرط رعایت قوانین مطبوعات، منتشر نماییم.
به قلم:آرش کاظمی
توضیح: مطالب ارسالی، لزوماً دیدگاه پایگاه خبری یافته نیستند اما مطابق فلسفهي رسانههای بیطرف، آمادگي داريم نوشتهها و دیدگاههای دیگران را نیز در خصوص این موضوع و موضوعات مختلف بهشرط رعایت قوانین مطبوعات، منتشر نماییم.
دیدگاهها
و دقیقا حزب و احزاب بازی با واژها و کلمات هستند در لرستان
--------------
یافته: پیام قبلی مربوط به آقای غلامرضا است و هیچ ارتباطی به آقای غلامرضایی مشاور قبلی استاندار ندارد. گویا اشتباه متوجه شده اید..