یافته، اولین پایگاه خبری دارای مجوز در لرستان

«کسانی که در قلبشان نیت می کنند، تشخیص و درمان هم به آنها الهام می شود»
همه پزشکان خاطرات تلخ و شیرینی دارند، اما تعدادی از آنها ماندگارتر است. از بین صدها خاطرات پزشکی که برای دانشجویان پزشکی تعریف نموده ام، یکی از آنها را بارها تکرار کرده ام. وقتی که به عنوان پزشک عمومی در شیفت شب کشیک اتفاقات در یک شهرستان مشغول خدمت بودم، رئیس اورژانس آن شهرستان تماس گرفت که همکارانش با پذیرش از بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان ... در شیراز، در حال انتقال دختری ۱۷ ساله هستند که بعلت ضربه مغزی در اغماست، اما به دلیل آنکه اختلال شدید تنفسی دچار شده است ،می بایستی در نای او، لوله تنفسی گذاشته شود ... قبول کردم و دقایقی بعد هم این بیمار را به اتفاقات بیمارستان رساندند. کاملاً بیهوش بود و اختلال تنفسی شدید داشت. نبض کند و فشارخون هم نوسان داشت. با آمادگی قبلی و تدارک ابزارهای ضروری، تلاش کردم لارنگوسکوپ (دستگاه ویژه دیدن حلق و حنجره جهت قراردادن لوله تراشه) را عبور بدهم، اما به دلیل وجود ترشحات شدید در دهان و حلق، با کمک همکاران پرستار، مکرراً ساکشن انجام گردید و خیلی سریع لوله تنفسی در نای قرار داده شد و تنفس بیمار به شکل قابل قبول بهتر گردید. بعد هم بیمار را تحویل تکنسین های اورژانس دادیم تا بقیه راه را از جنوب استان تا شیراز ادامه دهند...
بیمار رفته بود، اما حس خاصی سراسر وجودم را گرفته بود !!!؟. قدری بی تاب شده بودم. دلشوره داشتم. انگار که راضی نشده بودم. از خودم سؤالات زیادی می کردم؛ آیا بدلیل خونریزی مغز به اغما رفته است؟ خوب مسئول اورژانس گفته بود که با اصابت ضربه ...، بیهوش شده است! ولی چرا این قدر ترشح آب دهانش زیاد بود؟! از دوران دانشجویی همیشه در ذهنم بود که در بیمار دچار اغما باید مردمک ها را دید و پاسخ آنها را به نور ارزیابی کرد و حالا یادم می آمد که پس از لوله گذاری تنفسی، در مورد این بیمار هم کنترل کردم؛ مردمک ها به شدت تنگ شده بود، اما دو طرف به صورت مساوی به نور رفلکس نشان می دادند؛ وای خدای من، «مسمومیت با حشره کش ها.» بیمار اهل یک روستا بود و فصل هم فصل سمپاشی. به سرعت به سمت تلفن بیمارستان دویدم و با مسئول اورژانس تماس گرفتم. پرسیدم آقای... بیماری که خواستید لوله گذاری کنیم در دسترس هستند؟ آیا می توانید با تیم اورژانس ارتباط برقرار کنید؟ پس از چند لحظه و ارتباط با بی سیم، پاسخ دادند که بیست دقیقه ای می شود از شهرستان دور شده اند. سریع گفتم به آنها بگویید برگردند. با تعجب پرسید: برگردند؟! گفتم: بله، حتماً باید برگردند...
تسلیم شد و دستور برگشت به تیم اورژانس که در حال انتقال بیمار بودند، داده شد. من هم برگشتم و با پرستارهای کشیک اتفاقات صحبت کردم و خواستم آماده تزریق سرم باشند و حداقل بیست آمپول آتروپین تهیه کنند.
بیمار برگشت و از تکنسین های وظیفه شناس هم تشکر کردیم و عملیات درمانی آغاز گردید. ساعت یک نیمه شب بود. تزریق ساعت به ساعت آتروپین و کنترل علایم حیاتی و ساکشن راه تنفسی مرتب انجام می شد. بیمار ساعت ۶ صبح چشمانش را گشود و ساعت ۸ صبح اصرار به بیرون آوردن لوله تنفسی نمود. ساعت ۱۰ صبح نشسته بود و درخواست صبحانه می کرد. قدری تب داشت. در عکس ریه، آسپیره نمودن ترشحات دهان به ریه دیده می شد. آنتی بیوتیک مناسب داده شد و دو روز بعد هم با حال خوب مرخص گردید.
در این فاصله معلوم شد که فصل سمپاشی محصولات جالیزی بوده است و بیمار قرار بوده عصرانه چای و پنیر پدر و برادرانش را به مزرعه ببرد که به دلیل بازیگوشی تأخیر کرده بود و مادرش هم جهت تنبیه بدنی، «دمپایی» به سمت او پرت کرده که تنها به پشتش اصابت کرده بود و نه به سرش و بعد هم به زمین کشاورزی رفته بود و ساعتی در محیط قرار گرفته بود که در برگشت به منزل دچار بیهوشی و کما گردیده بود. و اصلا ضربه مغزی در کار نبود... و با لطف خداوند نجات پیدا کرد ... و من باورم هست که
تنها وقتی به پزشک «الهام» می شود، که او با اعتماد به نفس بالا تصمیم می گیرد و وقتی پزشک «پلی» باشد بین خدا و مردم، دیگر اشتباه رخ نمی دهد و من آن شب درک کردم که پزشکی تنها به خواندن و داشتن محفوظات نیست بلکه باید نیت بکنی، باید با خدای خودت خلوت کنی و آن وقت دستور بالاتر از مغز و تجربه به تو داده می شود که کار درست کدام است !!!!و حالا تردیدی نیست که تمام پزشکانی که اراده کرده اند با خلوص نیت طبابت کنند، «الهام» می شود و بر همین اساس است که زحماتمان با استقبال مردم مواجه می شود و با طیب خاطر، این بار سنگین و مسوولیت طاقت فرسای آن را سالیان متمادی به دوش می کشیم ... و شیرینی و حلاوت شغل مان آنچنان است که اگر ده ها بار هم بخواهیم از نو آغاز کنیم باز هم با شوق وافر، پزشک خواهیم شد... اعتقاد دارم که روز پزشک از ایام مقدس است وبه ویژه امسال بسیار خاص است و بنده بر حسب وظیفه در برابر هزاران پزشک صدیق و وظیفه شناس این سرزمین سر تعظیم فرود می آورم و به روان پاک صد ها پزشک از جان گذشته که برای درمان بیماران مبتلا به کرونا آسمانی شدند درود می فرستم ...

روز پزشک مبارک...

دکتر بابایی- فوق تخصص قلب و عروق

کسانی که در قلبشان نیت می کنند...


نوشتن دیدگاه

تذكر: نظرات حاوي توهين يا افترا به ديگران، مطابق قوانين مطبوعات منتشر نمي‌شوند

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

بازگشت به بالا