زنگ تلفن مرکز پیام فوریت‌های پزشکی هوایی لرستان به صدا در می‌آید؛ صدا قطع و وصل می‌شود.

صدایی لرزان در پشت خط می‌گوید: به دادم برسید. زنم از دست رفت، بیچاره شدم. خلبان چرخ‌بال فوریت‌های پزشکی را  از زمین می‌کند؛ آسمان آبی روزهای پایان مرداد.

سوز گرما را  با بادی حزن‌انگیز به داخل کابین خلبان می‌کشاند.  رشید عرب زاده مسئول مرکز فوریت‌های پزشکی هوایی لرستان  با دو تکنسین دیگر  از شیشه  بیرون را نگاه می‌کنند؛ مقصد روستای  دره باغ « مرگ سر»  مرز میان سپیددشت و الیگودرز دو شهرستان از استان لرستان است.

«مرگ سر»  چه اسمی؟ گویی در این منطقه برای هرکس اتفاقی بیفتد مرگش سر آمده است.  نمی‌شود گفت آخر دنیا.  اما دنیایی که با تمام زیبایی‌های خدادادی‌اش  زندگی را سخت کرده است. 

مریم به خود می‌پیچد. با تمام گرمی هوا. می‌لرزد. دندان‌هایش از درد ... شوهر  سر آسیمه آسمان را نگاه می‌کند. صدای چرخ‌بال از دور به گوش می‌رسد.  فرزند دیگر مریم کنار مادر نشسته است. دست مادر را می‌فشارد. اضطراب تمام وجودش را گرفته است.  نگاهی به پدر، نگاهی به آسمان دوخته است. مریم را با هر مشقتی  که هست به بالاترین نقطه روستا برده‌اند  تا به‌محض رسیدن چرخ‌بال او را انتقال دهند.  منطقه صعب‌العبور‌ است و کار نشستن را برای چرخ‌بال  سخت‌تر  می‌کند.

 سخت‌تر از آن آتشی است که  شعله‌های آن  زبانه می‌کشد.  خلبان از عرب زاده می‌خواهد . ارتفاع را که کم کرد پایین بپرد و آتش را خاموش کند تا بتواند چرخ‌بال را به زمین بنشاند. باد شعله‌های آتش را به بالا می‌آورد. عرب زاده میان  آسمان و زمین‌مانده است.  ارتفاع بیش از سه متر را می‌پرد. آتش خاموش می‌شود. چرخ‌بال  بر زمین می‌نشیند.

مریم از درد بی‌هوش شده است. دو تکنسین  بالای سر او  اولین اقدامات پزشکی را انجام می‌دهند.مریم را به بیمارستان تأمین اجتماعی خرم‌آباد انتقال می‌دهند.   یکی دو ساعت بعد  دومین فرزند مریم متولد می‌شود. همان‌جا  نام «علی» را بر او می‌گذارند.
گریه‌های علی با لبخندهای گروه پزشکی و گریه‌های شوق آور مریم به هم گره می‌خورد. استاد پرواز محمد علوی، کاپیتان حسن امیری، مهندس علی بسک‌آبادی به همراه تیم فوریت‌های پزشکی هوایی فوریت‌های پزشکی لرستان. رشید عرب‌زاده، محمدرضا فتحی‌پور و حجت خوشگوار. خسته اما امیدوار از این که جان مادر و فرزندی را نجات داده‌اند بیمارستان تأمین اجتماعی خرم‌آباد را ترک می‌کنند تا رقص دوباره آتش، خطر و نجات جان انسان دیگری.

عبدالرضا شهبازی/ خرم‌آباد

دیدگاه‌ها