همان زمان به دعوت زندهياد "مرید ارشد" (بهداروند بختياري) مدیر و بازیکن تیم فوتبال شاهین دورود كه اولين باشگاه رسمي فوتبال لرستن محسوب ميشد، سالهاي 1337 تا 1339 مقابل تيمهاي مختلفي مثل اراك، انديمشك، دزفول و ... بازی کردم. مرحوم ارشد گاهي از بازيكنان بزرگ و مليپوش كشور نظير مرحوم ناظم گنجاپور، همايون بهزادي، محراب شاهرخي نيز براي بازي در اين تيم دعوت ميكرد. دوست خوبم مرحوم ارشد متاسفانه سال 1367 بر اثر حادثه سقوط هواپيماي كشورمان توسط اصابت موشك شليك شده از طرف ناو آمريكايي به شهادت رسيد.
آقای جایدری، آغازگران ورزش مدرن در خرمآباد و لرستان چه کسانی بودند؟
چون تا اوایل دهه 30 نبض ورزش خرمآباد و لرستان در اختیار نظامیان غيربومي لشكر پنجم ارتش بود، لذا اولین ورزشکاران رشتههای فوتبال، والیبال، بستکبال، ورزنهبرداری، دوچرخهسواری و رشتههاي ديگر را اغلب نظامیان يا فرهنگيان غیربومی تشكيل ميدادند. اصولا چگونگی تولد هر یک از رشتههای ورزشی در لرستان نیز از همین مسئله ناشی میشود. نظامیانی چون بهارلو (شیرازی)، حسین آبادنی، مرحوم سرهنگ عبدالله گودرزی(منوچهريقشقايي)، سروان فراهانچی و سروان محبی در فوتبال، وزیری، سررشته، قوام رازانی، باوندپور و رسولی در بستکبال و سروان اصغری و علی فولادی در وزنهبرداری از جمله نظامیان علاقهمند به ورزش در خرمآباد به شمار می رفتند.
اولین خرمآبادیهای فعال در فوتبال غلام ترابینژاد، غلامحسین برنجی، فیروز، مسعود وسیروس شجاع، برادران طولابی، جمشید و هوشنگ جباری و برادران رهبرینژاد و چند نفر ديگر بودند.
در دهه 40 شکوفایی فوتبال خرمآباد را با حضور افرادی چون مرحوم حاج توکل الماسیان، قاسم طبیبی، مرحوم سعید گودرزی، مرحوم اسماعیل بختی، اکبر و غلامرضا سلاحورزی، حمید و عبدالرضا عطاری، حاج قدرت کاوه، یدالله و نورالله حسامی، صحبتالله و کاظم ساکی، باقر و جعفر سپهوند، فتحالله(فتحي) کریمی، مرحوم عبدالرضا نصراللهی، موسی فرخنیا، مرحوم نصرتالله ميرزايي، محمدحسين نصيرمقدم، كريم و رحيم مرادي و چند نفر دیگر شاهد بودیم که اکنون حضور ذهن ندارم نام همه را بازگو كنم.
در وزنهبرداری و پرورش اندام نیز کسانی چون سیدمحمد خلفی، غلام(جهانشاه) اسدی، برادران مصطفیزاده، مرحوم پرویز شجاع، برادران جامآبادی، مرحوم مراد روزگرد، رفیعی، مرحوم نوبخت ضيايي، حیدرپناه و گلزردی خود را مطرح کردند.
نظام نظری، سید مصطفی کریمی، حنیفه گودرزی، خسرو دیناروند، عیدی علیخانی و مرحوم رضا پورفرخ نسل بعدی دو ومیدانی لرستان بودند که پس از افرادی چون شاهپور کریمی و بختیار کاظمی نام لرستان را بلند آوازه کردند.
بستکبال نوین نیز در لرستان با تلاشهای قدرتالله و مرحوم صحبتالله ستاری، علیمحمد خدارحمیان، جمشید جباری و سپس اریک هاکوپیان، مرحوم علی احمدیان، اخوان گودرزی، اخوان مرادی و احمد سلطانی پایهریزی شد.
از نظر شما شکوفایی ورزش خرمآباد چه زمانی آغاز شد؟
عمده رشد و توسعه ورزش در لرستان و به خصوص در خرمآباد به اوخر دهه 40 باز میگردد که با افزایش دبیران ورزش خرمآباد شاهد رشد و اشاعه ورزش در مدارس بودیم. مرحوم حاج محمد کریمی، شهاب اسماعیلیلشکری، سید حمید جزایری، مرحوم احمد رضایی (به خصوص در کشتی)، ولی گودرزی، نصرتالله کاشانه، سید نورالله سیف و سیدغلامحسین سیدین تلاش چشمگیری به عنوان دبير ورزش داشتند.
با هدايت اين نفرات بود كه امثال ميرزاييها (نصرت، ناصر، فضلالله)، الياسيها (هدايت، عنايت، عماد)، سپهوندها (باقر و جعفر)، حاج حسن حسينبيگي، حسن رستمي، اردشير نعمتالهي، فضلالله حيدري، تورج پدارم، بهمن ضيا، دكتر سليمان جافريان، برادران اسماعيلي و ديگر بازيكنان فوتبال خرمآباد در دهه 50 رشد كردند.
اولین مربیان و داوران استان در رشتههای مختلف ورزشی چه کسانی بودند؟
بیش از پاسخ به این سوال باید توضیح دهم که تا سال 1350 تمام ورزش كشور در آموزشگاهها خلاصه میشد و از این سال با تصویب مجلس سازمان تربیت بدنی شکل گرفت که شماری از دبیران ورزش از آموزش پرورش به سازمان رفتند و اكثر اماکن ورزشی آموزش و پرورش به سازمان تربیتبدنی واگذار شد.
در آن سالها، مانند امروز مربیان و داوران دورهدیده وجود نداشت چون اصولا رقابتهای ورزشی زیادی در کشور برگزار نمیشد. دهه 30 فقط معدودی مربی و داور آموزشدیده در لرستان وجود داشت. از آنجا که شهرستان بروجرد نسبت به خرمآباد به تهران نزدیکتر بود، اولین مربیان ورزش و تربیتبدنی که مدرک آنها دیپلم بود، اما احکام ورزشی داشتند، از این شهر به خرمآباد آمدند. نظیر مرحوم عبدالحسین فطرس، علی یزدانفر، سهرابی، حبیبالله حریری، مرحوم رضا کاروان، مرحوم عبدالمحمد مطهری و مرحوم رضا مهربان که برخی از آنها از اولین کسانی در لرستان هستند که موفق به اخذ لیسانس تربیتبدنی در سال 1339 شدند.
رفته رفته در دهه 40 ،به تعداد مربیان و داوران رسمي استان افزوده شد. اولین دبیر ورزش خرمآباد كه ليسانس تربيتبدني گرفت مرحوم حاج محمد کریمی بود که حدود سال 1350 لیسانس گرفت. من هم اولین مربی رسمی فوتبال خرم آباد بودم که دوره مربیگری فوتبال را سال 1343 در تهران زیر نظر مرحوم حسین فکری مدرس دانشسرای عالی تربیتبدنی با موفقیت گذراندم. در رامسر زیر نظر آقایان داود نصیری، اصغر تهرانی و جعفر نامدار در کلاس داوری فوتبال به اتفاق مرحوم کاروان از بروجرد شرکت کردم و دوره را با موفقیت گذراندم، لذا اولین داوران رسمی فوتبال لرستان نیز ما دو نفر بودیم. فروردین 1348 به عنوان تنها داور لرستانی به کلاس توجیهی داوری بينالمللي در تهران اعزام شدیم که مدرس دوره آقای "کن استون" رئیس وقت کمیته داوران فیفا و مبتکر کارتهای زرد و قرمز در فوتبال بود. در آن سالها شاید شمار داوران دوره دیده کشور به 100 نفر نمیرسید. از آن تاریخ تا سال 1355، من مسئول کمیته داوران هیات فوتبال لرستان بودم و در مقاطعی نیز به عنوان دبیر هیات فوتبال لرستان و در مقاطعی نیز به عنوان دبیر هیات فعالیت داشتم. در این سالها مربیگری تیم فوتبال آموزشگاههای لرستان از سال 1345 به مدت یک دهه بر عهده من بود و چند سالی نیز مربی تیم جوانان لرستان و باشگاه پاس خرمآباد در لیگ منطقهای فوتبال کشور و زیرگروه جام تخت جمشید بودم.
سال 1341 همراه با شماري از لرستانيها در كلاس داوري واليبال كه به مدرسي سردار نصراللهخان از پاكستان برگزار شد همراه با نفراتي چون آقاي حشمت شادابي شركت كرديم و علاوه بر گرفتن مدرك داوري، تا سالها به عنوان داور ممتاز واليبال بازيهاي مختلف استان را قضاوت ميكردم.
آقاي جایدری فقط مدرک داوری اخذ کردید یا به قضاوت مستمر هم پرداختید؟
با توجه به علاقه وافر، همواره در کلاسهای مربیگری و داوری شرکت میکردم. برخی فقط مدرک اخذ میکردند و عملا به قضاوت یا مربیگری به صورت رسمي در مسابقات نمیپرداختند. بین سالهای 1339 تا 1355 در دورههای مختلف داوری و مربیگری رشتههای والیبال، بستکبال، تنیس روی میز، وزنهبرداری، دو و میدانی، فوتبال و ... حضور یافتم. در والیبال و دو و میدانی قضاوت مستمر داشتم، اما عمده فعالیت من در رشته فوتبال بود که تا سال 1355 در مسابقات و لیگهای مختلف کشور قضاوت كردم. علاوه بر مسئولیت دبیری هیات فوتبال لرستان و رئیس کمیته داوران استان، در ردههای باشگاهی، آموزشگایی و جوانان استان نیز مربی تمام تیمهای آموزشگاهي و جوانان لرستان بودم. از این سال به بعد فرصت را در اختیار جوانترها نهادم تا در این زمینه فعاليت كنند. از اواسط دهه 50 آقايان كريمي، مرادي، شعله، فهيمي در داوري و آقايان كاوه و محمديسپهوند در مربيگري فعال شدند.
از استخدام و فعالیت در آموزش و پرورش در کنار ورزش هم صحبت کنید.
از 11 مهر 1339 وارد آموزش و پرورش شدم و سال 1373 بازنشست شدم. سالهای ابتدایی در بخش سلسله (روستاهای امیر و تملیه) و از سال 1343 در بخش چگنی (سراب دوره و سراب نیلوفر) مشغول خدمت بودم. پس از آن سال 1345 به اتفاق آقای ولی گودرزی به عنوان اولین مربیان ورزشی بومی شهر خرمآباد کارمان را آغاز کردیم.
دهه 40 مسئول کمیته مسابقات آموزش و پرورش فرمانداری کل لرستان بودم و در سال 1353 يك سال پس از اين كه لرستان استان شد، این افتخار را داشتم که در دو مقطع به عنوان مسوول انجمن تربیتبدنی اداره کل تا سال 1356 به دانشآموزان استان خدمت کنم. دهه 60 تا زمان بازنشستگی نیز مسئول انجمن فوتبال آموزش و پرورش خرمآباد و در مقطعی استان لرستان بودم.
چارت اداری ورزش شهر و آموزشگاههای به چه صورت بود؟
همان طور كه گفتم قبل از دهه 50 همه چيز زير نظر تربيت بدني آموزش و پرورش بود. روسای این سازمان در لرستان از بود تاسیس تا سال 1350 به ترتیب عبارت بودند از آقایان عابدين ولدبيگي، عبدالحسین فطرس، هوشنگ وفی، حبیبالله حریری و نیکولای علیین. هیاتهاي ورزشی فوتبال و والیبال در دهه 40 تاسیس شدند. از مهرماه 1351 اداره كل تربیتبدنی لرستان به سرپرستي آقاي محمود مؤمني كه اهل ملاير بود به فعالیت مستقل پرداخت که هیات ورزشی زیر مجموعه آن شدند و سپس آقايان رضا مهربان، غلامرضا كوشا و حاج محمد كريمي مديركل تربيت بدني لرستان تا سال 57 بودند.
آن زمان وضعیت ورزش شهر و آموزشگاههای خرمآباد نسبت به کشور چه طور بود؟
ما کمبود امکانات را با عشق، تعصب و تا حدودی ابتکار جبران میکردیم. گفتهاند که «خلاقیت در محرومیت است». از آهن و سنگ وزنه درست میکردیم یا تکه پارچهها را درون هم قرار میدادیم و دور آن را میدوختیم تا در دستههای کوچک و بزرگ به فوتبال بپردازیم.
به نظر من پایه و اساس ورزش از آموزش و پرورش شکل میگیرد چون نيروي انساني فوقالعادهاي در اختيار دارد. تا توجه ویژه به این بخش نداشته باشیم و استعدادیابی را به صورت فراگیر از این نقطه آغاز نکنیم، موفقیت چندانی کسب نمیکنیم و فقط به صورت تصادفی قادر به کشف استعدادها خواهیم بود.
فوتبال لرستان اویل دهه 50 قدرت مطلق غرب کشور بود و سال 1353 بود با نایب قهرمانی در مسابقات جوانان کشور به ميزباني اصفهان خود را به کشور شناساند. ما همواره از استانهای غرب كشور یک سر و گردن بالاتر بودیم و در تمام ردهها حتی تا حدود سال 80 با اختلاف چند گل تیمهای کرمانشاه و همدان را شکست میدادیم. اما همدان و کرمانشاه تيمهاي پاس و شيرين فراز را مطرح كردهاند و در داوری فوتبال نیز داوران آنها در لیگ برتر و دسته اول سوت میزنند اما لرستان حتی در لیگ دسته دوم کشور نيز داور وسط ندارد! نباید بگذاریم این فاصلهها بیشتر شود و مسئولين بايد به كمك ورزش استان بيانيد و پاي بخش خصوصي را به اين كار باز كنند.
ورزش بانوان استان را در آن زمان فعال بود؟
سال 1346 اولین حضور دختران لرستانی در مسابقات قهرمانی آموزشگاههای کشور در تبریز بود که در رشته دو ومیدانی بین تمام فرمانداریهای کل مقام اول را کسب کردیم. خانمها الماسيان، آهوقلندري و ... در دووميداني و واليبال از چهرههاي شاخص استان بودند.
چه کسانی حامی ورزش در شهر یا ورزش آموزشگاهها بودند؟
همان طور كه عرض كردم تا سال 1350 تمام امکانات ورزشی اعم از اماکن و وسائل در اختیار آموزش و پرورش بود و مسئول تربیت بدنی آموزش و پرورش هر استان یا فرمانداری کل، مسئول تربیتبدنی استان محسوب میشد. پس از تفکیک، اکثر اماکن در اختیار سازمان قرار گرفت، اما بیشتر نیروها در اختیار آموزش و پرورش بود. ما هر وقت مسابقات قهرمانی آموزشگاهها را برگزار میکردیم، شاید دست کمی از مسابقات قهرمانی کشور نداشت. چون علاوه بر حضور تماشاچیان مدیران مدارس نیز جهت تشویق تیمهای خود حضور داشتند. لازم به یادآوری است برخی مسئولین نیز که علاقمند به ورزش بودند، در پیشرفت آن سهم بهسزایی داشتند که از آن جمله استاندار وقت دکتر ابراهیم فرحبخشیان و شهردار مرحوم علیمحمد ساکی را میتوان نام برد. انسان باید همیشه از کسانی که به دیگران خدمت کردهاند به نیکی یاد کند.
استاد جایدری، با توجه به سالیان طولانی که در ورزش بودهاید و به عنوان ورزشکار، داور و مربی فعالیت داشتهاید، خاطرهاي جالب، شيرين يا تلخ براي ما بازگو كنيد.
دو موضوع را خوب به خاطر دارم یکی ظهور پدیدهای به نام غلامرضا زینیوند در فوتبال لرستان بود . سال 1351 که مربی تیم آموزشگاههای استان بودم، محل تمرین تیم زمین شماره 2 ورزشگاه تختی بود. یک روز هنگام تمرین در محوطه کنار زمین، استیل و بازی نوجوانی نحیف و ریزاندام توجهم را جلب کرد که با دوستانش مشغول بازی كنار ورزشگاه بود. او را صدا زدم و نامش را پرسیدم. سپس سؤال كردم دانشآموز هستی؟ پاسخ مثبت داد و گفت که در سیکل اول درس میخواند. و از او سوال کردم چرا در مسابقات انتخابی آموزشگاهها بازی نکردی؟ پاسخ داد: تیم مدرسه ما را کاپیتان تیم رفاقتی انتخاب و ارنج میکند و مرا از تيم کنار گذاشت. همان جا او را به تمرینات دعوت کردم و کمتر از دو سال بعد یکی از ستارگان فوتبال لرستان و ایران شد. با همان سن کم در ترکیب اصلی تیمهای نوجوانان و جوانانی قرار گرفت که 3-4 سال از او بزرگتر بودند.
سال 1353 که تیم جوانان لرستان را برای حضور در رقابت های قهرمانی کشور در اصفهان آماده میکردم. با مدیر کل وقت تربیت بدنی لرستان بر سر اهدا گرمکن ورزشی بازیکنان اختلاف نظر پیدا کردم. ایشان معتقد بود که باید لباسهای گرم ورزشی بازیکنان را پس از مسابقات از آنها گرفت و سال بعد به وزشكاران تيمهاي بعدي داد! بنده به نشانه اعتراض، سه هفته مانده به شروع مسابقات از مربیگری تیم استعفا دادم و خاطرم هست که یک روز مرحوم ناصر میرزائی و مرحوم عبدالرضا خدامیان لباسها را درون گونی گذاشته و نزد من آورند و گفتند: آقا لباسها را آوردیم به اداره تربيت بدني پس بدهیم تا شما سر تمرینات حاضر شوید و اگر شما نياييد ديگر تمرين نميكنيم. گفتم: چه من مربی شما باشم چه هر کس دیگر وظیفه شما بازی کردن است. سپس خودم با مرکز مکاتبه و درخواست یک مربی غیربومی کردم که آقای عباس گیشویی (سروری) را از خرمشهر فرستادند (البته ایشان بوشهری بودند) آقاي گيشويي را به بچهها معرفی کردم. تیم به اصفهان رفت تا در مسابقات جوانان کشور مرداد 1353 شرکت کند. به گیشویی توصيه کردم که مواظب غلامرضا زینیوند باشد چرا که با داور زیاد صحبت و اعتراض میکند. متاسفانه اعتراض زینیوند در بازی نیمه نهایی باعث گرفتن كارت زرد دوم و اخراج و محروم ماندن او از شرکت در فینال شد و دلیل اصلی قهرمان نشدن لرستان به همین مسئله مربوط میشد. آنها 2-4 به خوزستان باختند و نايبقهرمان شدند.
خاطره تلخ من هم يكي مربوط به مرگ يكي از دچرخهسواران تيم لرستان در مسابقات آموزشگاههاي كشور در اصفهان بود كه متاسفانه مرحوم عيدي حسنوند به دليل تصادف با ماشين حين مسابقات جان سپرد و ديگري نيز مرگ آرش زرينقدم ديگر دوچرخهسوار لرستاني هنگام تمرينات در جاده بدرآباد بود كه باعث مرگ وي در سال 1363 شد.
راستي آقاي جايدري آیا به پاس این همه فعالیت ورزشی تا کنون از شما تقدیر شایستهای شده است؟
در قالب تقدیرنامه که بسیار، دو بار به عنوان دبیر نمونه تربیتبدنی در لرستان و کشور انتخاب شدم. سال 82 نیز به اتفاق آقای عبدالحمید مطهری از بروجرد کسانی بودیم که کارت رسمی پیشکسوتی را توسط معاونت ورزشی دریافت کردیم. اردیبهشت 1390 توسط آقای مجتبی کلانتریفرد رئیس تربیت بدنی آموزش وپرورش استان از پیشکسوتان استان تقدیر و در خردادماه امسال (1395) هم توسط مدیر کل آموزش وپرورش لرستان دکتر کریمی و معون ايشان آقاي فريد بهرامي، و در جریان مسابقات لیگ دسته اول فوتبال ایران نیز توسط اداره كل ورزش و جوانان و هیات فوتبال استان از من و چند پيشكوست ديگر استان تقير شد که جا دارد از همه عزیزان تقدیر و تشکر کنم.
گفتوگو: محمود داودینژاد
این مصاحبه در نشریه «ورزش و اقتصاد لرستان» نيز منتشر شد
دیدگاهها
افتخار ورزش بروجرد و لرستان می باشد
بزرگ ترین افتخارات زندگیم، نسبت فامیلی است که ،با ایشان دارم که ایشان پسرعمه پدرم،و خواهر زاده پدر بز گم می باشد.....آدم وقتی کودک است بزرگی و عظمت آدم های بزرگ را درک نمی کند ،ولی در طول زمان متوجه این مسائل می شود.....آری، ......زمانی را بیاد می آورم ،پدرم که بیست سال از ایشان،کوچکتر بود به وی زنگ می زد که،آقا مهدی فلان مدرسه را دوست دارد که ثبت،نامش نمی کنند و ایشان من را می برود مثل بچه خودش ثبت نام می کرد،خلاصه از بزرگ وای ایشان هر چه بگوئیم کم است ،....دست بوس حاج پرویز جایدری مهدی غیبی....
دیده ای و می بینی، من فقط می گویم..
در منش کردار، ورفتار *حاج پرویز جایدری*
دست بوس ایشان *مهدی غیبی*
....را دوست دارم که هر وقت در خانه زیا
در بین فامیل نام ایشان به میان میآید به درگاه
خداوند دعا می کنم که از عمر من بکاهد....
به عمر ایشان بیفزاید.....بزر گ مردی که پسر ...
مرحوم حاج محمد علی جایدری ست که یکی از
ثروتمندان خرم آباد ی بوده ولی ایشان
چنان متواضع مردمی هستند که جز به
انسانیت و مردم داری به چیزی بها نمی دهند....
دست بوس ایشان *مهدی،غیبی*
می کنم به استاد حاج پرویز جایدری.........
*جلوه نما ومی بده تا که زخود رها شوم*
*در عالم مستی دل ز بند تن رها شوم*
*می که به حد خود رسد ،لایق پیمانه شود*
*دل که به درد خود رسد ،خراب و پیرانه شود*
شعر از سروده های بنده ،مهدی غیبی تقدیم به می ناب معرفت و اخلاق حاج پرویز جایدری.
شب عید حاج پرویز می آمد با چند کت و
شلوار نو بعد می گفت -پسر دایی اینها را......
دادم برام دوختن ولی بهم کوچیک شده ،واست
آوردم ،درصورتی که نو نو بود و به این ،بهانه...
که قبلأ خریدم برایم،می خرید......
باید بگوئیم ایشان خصایل پهلوانی زیادی.
دارند ،که خدا نگهدارتان باشد.
جمله خیلی جالب بود و سال هاست در خاطرم
مانده....نوشته بود آدم های پست و حقیر مانند سراب هستند که هرچه به آنها نزدیک تر می شوی
به پوچی حقارت آنها بیشتر پی می بر ی و
آدم های بزرگ به مانند کوه هستند که هر چه به
آنها نزدیکتر می شوی بیشتر به عظمت و بزرگی
آنها پی می بر ی و براستی که حاج پرویز جایدری
به مانند کوهی استوار ،سرافراز است که از
مفاخر ،فاخر لر و لرستان می باشد،
دست بوس حاج پرویز-مهدی غیبی-
وقتی صدای رسا و سلامت ایشان را شنیدم.
انگار خداوند غالب بزرگترین هدایای آسمانی را
به بنده از آسمان نازل کرد بسیار خوشحال شدم
و همیشه از خدای متعال برای این بزرگ وار طول
عمری همراه سلامت و شادی خواهانم...
از راه دور کرج دست حاج پرویز جایدری
را می بوسم.......مهدی غیبی.....
کز رخ عاشق بود نور منیرهش عیان-
از خرد و علم دین عشق ندارد نشان-
مسئله عشق نیست ،در خور شرح وبیان-
به که به یک سو نهند،لفظ و عبارات را-....
بنده هم واقعأ قادر نیستم بزرگواری این
مرد حاج پرویز جایدری را با کلمات
توصیف کنم-دست بو س وی مهدی غیبی.
هم در اخلاق هم در ورزش هم سواد .وهم
یادگیری یک افلاطون است خداوند
صد و بیست سال عمر با عزت به ایشان عطا
کند.....خداوند حاج محمد علی جایدری
بزرگ هیئت پشت بازار را بیامرزد.