برای ما که دنبال ستارههای آسمان فرهنگ و هنر شهرمان میگردیم، نامش از اولینهایی است که به ذهنمان متبادر میشود: "فاطمه گودرزی" را میگوییم، هنرمندی که برای نوشتن مقدمه مصاحبهاش فقط کافی است چشمت را ببندی تا انبوه فیلمها و شخصیتهایی را که بازی کرده عینهو یک فیلم از جلوی ذهنت رژه برود.
او که اصالتی بروجردی دارد، نزدیک سه دهه است در سینما و تلویزیون میدرخشد. این بازیگر ۵۲ ساله، مادر یک خانواده هنری است. جایی که همسر "عبدالرضا گنجی" کارگردان شناخته شده سینما و تئاتر و مادری مهربان برای پویان و آوا گنجی ميباشد.
فاطمه(گيتي) گودرزی که طرفدار بارسلونا است در جام جهانی ۲۰۱۴ به همراه جمعی دیگر از هنرمندان برای تشویق تیم ملی به برزیل رفته بود، این روزها مشغول بازی در سریال "دور دستها" برای شبکه اول سیما است.
گفتگوی اختصاصی نشریه "شهر ایما" با هنرمندی را بخوانید که کمتر اهل مصاحبه است:
شما به ندرت مصاحبه میکنید، چرا؟
هر کدام از ما با کاری که انجام میدهیم حرفهایمان را میزنیم. همه اطلاعات بنده در این ۲۸-۲۷ سالی که کار کردهام را مردم دارند و خیلی نیاز نیست که همان اطلاعات را تکرار کنم چون مردم کارها را میبینند و خوب هم میفهمند. من خیلی به مصاحبه کردن اعتقاد ندارم و تازه فکر میکنم خیلی زیاد هم مصاحبه کردهام که آن هم به خاطر خواست مردم بوده که مثلاً خبرنگاری مثل شما میگوید مردم دوست دارند با فاطمه گودرزی گفتگو کنید. البته گاهی هم در معذوریت قرار میگیرم ولی واقعا زیاد از حدش هم ضرورتی ندارد!
این معذوریت شامل ما که نشده؟!
نه، اختیار دارید. من همیشه دنبال فرصتی بودهام که ارادت خودم را به بروجردیها نشان بدهم.
شما چقدر خودتان را بروجردی میدانید؟
خیلی زیاد، همیشه هر جا که میروم میگویم که لر هستم و بروجردی. من بروجرد به دنیا نیامدهام و در این شهر زندگی نکردهام اما پدر و مادر من بروجردی هستند و قبل از ازدواجشان به تهران آمدهاند. شاید در کودکی دو بار به بروجرد آمده باشم، ولی متاسفانه بر خلاف میلم دیگر فرصت نشده به آنجا سفر کنم.
چرا؟ گذرتان هم به این منطقه نیفتاده؟
اخیراً به خاطر دعوتی که از طرف آموزش و پرورش خرمآباد صورت گرفت در جشنوارهای دانشآموزی اين شهر شرکت کردم (اينجا كليك كنيد)، اما متاسفانه باز هم فرصت این که به بروجرد بیایم میسر نشد. وقت این کار را نداشتم چون باید به سرعت برمیگشتم و مشغول بازی در کاری بودم. فشردگی و مشغله کار ما این اجازه را نمیدهد که برای چنین مسافرتهایی برنامهریزی کنم ولی منتظر فرصتی هستم که به بروجرد سفر کنم چون برایم خیلی خاصتر است. همیشه سفر به شهر آبا و اجدادیام برای من وسوسه برانگیز بوده و دوست دارم فرصتی پیش بیاید که با فراغ بال بیایم و اینطور نباشد که یکی دو روزه و با عجله بیایم و نتوانم جایی را ببینم. ترجیح میدهم یک فرصتی باشد که بتوانم تمام جاهای تاریخی و دیدنی بروجرد را ببینم.
پس تکلیف اقوامتان در بروجرد چه میشود؟!
اقوام دور ما در بروجرد هستند، ولی من حتی توی تهران به اقوام نزدیک هم کمتر میتوانم سر بزنم و تمام تلاشم این است روزهای تعطیل اگر فرصتی بشود آنها را ببینم. ما حتی جمعهها سر کار هستیم و خب این از مشکلات و سختیهای کار بازیگری است که اجازه نمیدهد برنامهریزی دقیقی برای این کارها داشته باشیم.
با توجه به این که هیچ وقت بروجرد نبوده اید چطور میشود که مثلا در تله فیلم “ماه منیر” اینقدر با تسلط دیالوگها را با گویش بروجردی ادا میکنید؟
با این که در بروجرد زندگی نکردهام اما همیشه به لهجه و گویش اقوام و آشنایانی که بعضا میدیدم، توجه می کردم. ولی چیزی که در این خصوص یعنی یادگیری لهجه و گویشها وجود دارد، علاقه خود آدم است. من با توجه به علاقهای که به گویشهای مختلف به ویژه بروجردی داشتم تا جایی که توانستم یاد گرفتهام. البته در این کار که شما اشاره کردید خانم "شهره سلطانی" که پدر و مادری بروجردی و خرمآبادی دارد به بنده بسیار کمک کردند تا دیالوگها را بهتر ادا کنم.
مگر در منزل، پدر و مادرتان با شما بروجردی صحبت نمیکردند؟
نه، اصلاً! این علاقه شدید خودم بود که باعث شد یاد بگیرم. حتی خواهر و برادرهایم نمیتوانند مثل من بروجردی صحبت کنند ولی من چون خیلی دوست داشتم در نهایت یاد هم گرفتم.
از فضای بروجرد فاصله بگیریم، فاطمه گودرزی بازیگری را قبل از ازدواج با عبدالرضا گنجی تجربه کرده بود یا بعد از آن؟
بعد از ازدواج
پس میشود اینطور نتیجه گرفت که ازدواج با یک کارگردان باعث تشویق بیشتر شما به بازیگری شد، درست است؟
بله، کاملا. چون ایشان در آن دوره هم مینوشتند و هم برنامهریز و دستیار کارگردان بودند. تشویقهای ایشان تاثیر زیادی در این داشت که وارد کار بازیگری بشوم.
و همین تشویقها باعث شد که "پویان" هم بازیگر شود؟
نه، به هیچ عنوان! چیزی که ما میخواستیم این بود که بچهها وارد این مقوله نشوند. با این که پسرم در خارج از ایران بود و رشته دیگری خوانده بود و به رغم تمام صحبتهای ما مبنی بر سختیهای این حرفه، به اصرار خودش ترجیح داد برگردد و در این رشته درس بخواند تا در نهایت در این جنگ ما را شکست بدهد!
اولین کارتان را به یاد دارید؟
اگر اشتباه نکنم سال ۶۷، "گالشهای مادربزرگ" اولین تجربهام جلوی دوربین و بازی مقابل زندهیاد حسین پناهی بود.
و بعد همینطور ادامه دادید تا این که برای فیلم غزال، از جشنواره فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را کسب کردید.
اصلا تاریخش یادم نیست، فکر کنم سال ۷۴ بود.
چرا بعد از غزال کمتر مورد توجه بودید، یا بهتر بگویم چرا کمتر جایزه گرفتید؟
البته در بخشهای استانی جوایزی گرفتم ولی کلا در کارهایی که جایزه گرفت یا من زیاد نقش پررنگی نداشتم و یا کار آنقدر قوی نبود که بخواهد جایزه بگیرد. در هر صورت، داوری همواره سلیقهای بوده و من همیشه به نظرشان احترام گذاشتهام.
همین "ندیدنها" باعث شد در سال ۸۸ داوری جشنواره فیلم فجر را رد کنید؟!
نه اصلا چنین دلیلی نداشت. شاید بتوان گفت یکی از دلایل اصلیاش این بود که سال پرالتهاب و شلوغی را پشت سر میگذاشتیم و من اصلاً حوصله جشنواره را نداشتم!
مردم در میان سریالهایی که کار کردهاید، "ترانه مادری" بیشتر در یادشان مانده.
چون موضوعش خانوادگی بود و به هر حال برخی از مردم با مشکلاتی که در آن قصه وجود داشت دست و پنجه نرم میکردند. البته نباید از این غافل شد که حضور کارگردانی مثل آقای سهیلیزاده در خوش ساخت بودن آن سریال نقش زیادی داشت. به علاوه این که قصه بسیار خوبی هم داشت و من حتی یادم میآید برای مردم در پارکها روی تلویزیون شهری سریال را پخش میکردند. استقبال خیلی خوبی از ترانه مادری شد و این باعث خوشحالی ما میشد و خستگی را از تن اعضای گروه بیرون میکرد.
شما یک فیلم سینمایی بازی کردید با نام “فوتبالیستها”، که آقای علی پروین، حمید استیلی هم در آن حضور داشتند. اسپانسر این فیلم یکی از کارخانجات بروجرد بود، آیا این موضوع دلیل حضور شما در آن فیلم بود؟
من در جریان این موضوع نیستم. بازی من ربطی به شهر بروجرد نداشت و آقای ثقفی (کارگردان) خیلی دوست داشتند که من آن نقش را بازی کنم.
صحبت از فوتبال شد، دلم نمیآید از جام جهانی عبور کنیم! شما به همراه جمعی از هنرمندان در برزیل حضور داشتید که حواشی و شایعات زیادی در رسانهها بر سر این موضوع ایجاد شد. اخبارش در برزیل به شما میرسید؟
ببینید، شغل شما نیاز به خبرهای زیادی دارد اما متاسفانه برخی از مجلات زرد برای هنرمندان شایعهسازی میکنند تا تیراژشان را بالا ببرند و مخاطب پیدا کنند. من حتی وقتی در برزیل بودم کوچکترین اهمیتی به این اخبار کذب نمیدادم و تنها چیزی که برایم اهمیت داشت این بود که ما برای حمایت به برزیل آمدهایم. این اتفاقی است که در همه جای دنیا که بویی از فرهنگ بردهاند میافتد و هنرمندان کشورهای مختلف برای تشویق تیم های کشورشان در برزیل بودند و این چیز خیلی عجیبی نبود. در این جا یک شرکت خصوصی از هنرمندان دعوت کرد تا در برزیل مشوق تیم ملی فوتبال باشند و خب کسانی که توانستند پاسخ مثبت بدهند و برنامه کاریشان این اجازه را میداد، در این سفر حاضر شدند که کار شایستهای هم بود و از این سفر لذت هم بردیم.
در حال حاضر مشغول بازی در کاری هستید؟
بله در حال بازی در سریالی به نام "دور دستها" به کارگردانی آقای ارشاد برای شبکه یک هستم. هنوز دو هفتهای از فیلمبرداری باقی مانده ولی گفته میشود به زودی پخش آن شروع میشود.
از میان این همه آثاری که بازی کردهاید خودتان قدیمیترها را بیشتر میپسندید یا نقشهایی که سالهای اخیر بازی کردهاید؟
اکثر فیلمهایی که من بازی کردهام پروژههای سخت و سنگینی بودهاند و ممکن است کاری که خودم دوستش داشته باشم با آن که مردم میپسندند متفاوت باشد. “میخواهم زنده بمانم” به کارگردانی مرحوم ایرج قادری در زمان خودش با استقبال خیلی زیادی روبهرو شد، یا همان غزال که شما اشاره کردید و یا افسانه “مه پلنگ” که آن هم کار دشواری بود. میخواهم این را بگویم که در آن دهه، بازی کردن بسیار سختتر از زمان حاضر بود و کارها بسیار دشوارتر از کارهای امروزی بود.
قبول دارید همین دشواری باعث شده که نقشهای قدیمیتر شما در ذهن مخاطب، بهتر از نقشی باشد که مثلا در “آنچه مردان در باره زنان نمیدانند” بازی کردهاید؟!
بله، کاملا درست است. خب قصههای بهتر و کارگردانی بهتری داشتند. الان تعداد فیلمسازان خوب ما خیلی زیاد نیستند و خیلی از کارها هم برای گیشه ساخته میشود. من تا جایی که توانستهام سعی کردهام کار ضعیف را انتخاب نکنم و حتی چند سال هم کار نکردم چون حس میکردم کاری که پیشنهاد میشود، خوب نیست. ولی خب از آنجا که شغلم بازیگری است ممکن است در کارنامهام چند کار متوسط هم به چشم بخورد!
از فیلمها که بگذریم، وضعیت و حال و روز سینمای ما را چگونه ارزیابی میکنید؟
سینما نیاز به حمایت دارد، هم از طرف مردم و هم بخش خصوصی. و البته باید کمی از محدودیتها کاسته شود تا قصههای متنوعتری داشته باشیم تا جایی که با فرهنگ ما تناقض نداشته باشد. در تمام شهرهای کشور از جمله بروجرد عزیزمان نیاز به تولید آثار سینمایی هست و امیدواریم با حمایت متولیان امر، این اتفاق در کشور رخ دهد.
ما هم امیدواریم. از بروجرد شروع کردیم و با شهرمان هم تمامش کنیم، این مصاحبه شما را بیشتر وسوسه نکرد برای سفر به شهر آبا و اجدادیتان؟!
حتماً اگر شرایطی به وجود بیاید، میتوانم برای این کار برنامهریزی کنم ولی اگر بخواهم خودم بیایم، کسی متوجه نمیشود چون خانوادگی میآیم برای تفریح و فرصت ارتباط با مردم فراهم نمیشود. ولی اگر با برنامهریزی قبلی باشد میتوانم زمان بیشتری حضور داشته باشم و از حضور در بروجرد لذت ببرم!
دیدگاهها
( درود بر تو شیر زن لر زبان )