بی‌تعارف بگویم: کسی غیر از خودمان دلش برای‌مان نمی‌سوزد! پس بیاییم همه با هم در جهت حفظ و رشد و تعالی فرهنگ‌مان تلاش کنیم.
عزیزانی که نوشته کسی غیر از خودمان دلش برای لرستان نمی‌سوزد (‌این‌جا كليك كنيد) را در ارتباط با وضعیت تیم خیبر پس از حادثه‌ای که در ورزشگاه تختی خرم‌آباد و در بازی مقابل تیم آلومینیم هرمزگان اتفاق افتاد را خوانده‌اند، حتمن با پاراگرافی که در پیشانی این نوشته آمده آشنا هستند.
آن‌جا گفته بودم اگر قرار است فرزندانی خلف برای اجدادمان باشیم و به گونه‌ای عقلانی و منطقی به نیاکان‌مان ببالیم راهی غیر از بالا زدن آستین همت و تلاش در جهت رشد و تعالی فرهنگ دیارمان نداریم.
شاید تحمل این نکته که امروزه و خارج از حوزه جغرافیایی خودمان چنان که باید به خوبی از ما یاد نمی‌شود برای گروهی از مخاطبان عزیز زیاد خوش‌آیند نباشد، اما بخواهیم یا نه نگاه از بیرون به ما چنین است. امری غیر منصفانه که تا کنون چون بسیاری موارد دیگر از جمله، نرخ لرستاني‌ها جريمه خيبر را مي‌پردازند!بالای بیکاری و پایین بودن بسیاری امکانات چون امکانات بهداشتی درمانی‌، فرهنگی هنری‌، آموزشی ورزشی و ... نتوانسته‌ایم تلخی و زشتی‌اش را از چهره دیار و مردم شریف و نجیب‌مان بزادییم.
گر چه بخش بزرگی از دردی چنین بر می‌گردد به ضعف مدیران و کارگزارانی که طی چند دهه گذشته نه توانستند و نه بلد بودند حق لرستان را آن‌گونه که شایسته است را از پایتخت‌نشینان و تصمیم‌گیرندگان اصلی بگیرند. با این همه نمی‌توان سهم خودمان را ولو نا چیز از وضعیتی که امروزه از آن رنج می‌بریم را انکار کنیم.
ما چنان که باید نه اهل مشارکت و کارهای گروهی و منافع عمومی هستیم و نه در ساده‌ترین شکل روابط اجتماعی اهل مطالبه‌گری. متاسفانه این روحیه چنان در بین‌مان نهادینه شده که حتا نخبگان و خرد‌ورزان‌مان نیز (‌علی‌رغم آن که در بسیاری جاها مورد بی‌مهری قرار گرفته‌اند‌) بدان مبتلا می‌باشند. مشکلی چنین که در صورت تداوم نه تنها گامی به پیش امان نخواهد برد که خود سبب سقوط بیش از پیش نیز خواهد شد نیاز به مشارکت و توجه جدی به منافع عمومی دارد.
اگر بپذیریم مفهوم مشارکت چیزی در حد سهیم شدن در اقدام و امری جمعی است که در شکل و قالبی منطقی سبب  دخالت شهر‌وندان در امور عمومی واجتماعی است، آن‌گاه به راحتی می‌توانیم نقاط ضعف و قوت خود را به بررسی بنشینیم. قبل از این اما بهتر است به این مهم توجه و دقت کنیم که اندیشمندان جامعه‌شناس در این ارتباط چه باوری دارند.
 علمای این علم معتقدند:
هدف از مشارکت‌، توانمند‌سازی افراد برای مشارکت خود‌جوش است در واقع مشارکت فرایندی است که موجب تحرک‌بخشی منابع محلی، به کارگیری گروه‌های متنوع اجتماعی در تصمیم‌گیری‌، درگیری مردم محلی در تعریف مشکلات‌، جمع‌آوری و تحصیل اطلاعات و اجرای پروژه‌ها می‌شود.
اگر همین تعریف محدود را به موضوع جریمه مالی تیم خیبر خرم‌آباد که بی هیچ تعارفی امروزه به اصلی‌ترین سرگرمی جوانان لر تبدیل گردیده بسط و توسعه دهیم، در نگاهی ساده و معمول متوجه خواهیم شد خیبر تیمی فقیر و بدون امکانات است‌. نبود توان مالی و فقر امکانات به سادگی می‌تواند شیرازه ساختارهای اجتماعی را در هم ریخته و مانع تعالی و پیشرفت گردد.
اگر قرارمان این است که خیبر سال آینده در همین دسته و در وضعیتی مشابه آن‌چه که هم اکنون هست باقی بماند، بهتر است نه من این نوشته را ادامه دهم و نه عزیزانی که زحمت خوانش چند پارگراف بالا را متحمل شده‌اند کارشان را ادامه دهند. اما اگر قرار است کاری انجام دهیم و شاهد اتفاقی متفاوت و باشکوه باشیم باید برگردیم به همان جمله که در پیشانی این نوشته و در انتهای نوشته قبلی آورده‌ام. لطفن به این گفته سر‌مربی تیم خیبر در پایان بازی با تیم اراک توجه کنید: علي نيكبخت سرمربي خيبر كه فصل قبل هدايت تيم آلومينيوم  اراک را بر عهده داشت، در پايان بازي گفت كه كل بودجه اين فصل تيم خيبر خرم‌آباد به اندازه 4-5 بازيكن تيم آلومينيوم اراك است‌.
حرف نیکبخت نه تنها درد دل او که در نهایت می‌تواند زنگ خطری باشد برای مسئولین استان و مهم‌تر از همه دوست‌داران این تیم.
 فرض را این بدانیم که مسئولین یا نمی‌خواهند و یا در عمل به خاطر چم و خم‌ها و گردنه‌های نفس‌گیر بورکراسی اداری واقعن نمی‌توانند برای خیبر کاری انجام دهند‌. حالا ما می‌مانیم و این نکته که اگر قرار است خود‌ما‌ن دل‌مان برای خودمان بسوزد چه باید بکنیم و در کل چه کاری از دست‌مان ساخته است؟
هر چند ترسیم و تبیین چنین نقشه‌ای در حوزه تخصصی درس آموخته‌های علم جامعه‌شناسی است، با این همه و با توجه به جریمه بیست میلیون تومانی تیم خیبر، نگارنده راهکاری حد‌اقلی را جهت جلب مشارکت عمومی و حمایت از تیمی که این روزها توانمند‌تر از هر تریبونی نام لرستان را به گوش دیگر هم‌وطنان می‌رساند پیشنهاد می‌نماید:
با افتتاح حسابی بانکی توسط  یک یا چند نفر از پیشکسوتان ورزش که خدا را شکر مورد وثوق مردم و افتخار شهرمان می‌باشند در یکی از شعب بانک‌های سطح شهر و دعوت عامه مردم به ویژه فرهنگیان، پزشکان‌، مهندسان‌، صنعتگران‌، بازرگانان و بازاریان‌، لرستانی‌های مقیم تهران و دوست‌داران و علاقه‌مندان ورزش، خاصه هوادران خیبر و ... به راحتی و در زمانی کوتاه می‌شود نه تنها نسبت به تامین مبلغ فوق که مبالغ بیش‌تر جهت تقویت بنیه مالی تیم خیبر اقدام نمود.
آن گونه که آمار می‌گویند در حال حاضر جمعیتی حدود پانصد هزار نفر در شهرستان خرم‌آباد زندگی می‌کنند. جدا از افرادی که دارای تمکن بالای مالی بوده و هر یک به تنهایی قادر به پرداخت چنین مبلغی می‌باشند، در صورت جلب مشارکت عامه مردم به حضور در چنین حرکتی نه تنها موفق به تامین مبلغ مورد بحث می‌شویم که در واقع بنای برداشتن گامی مهم در جهت تقویت روحیه همکاری و مشارکت در بین مردم نیز برداشته خواهد شد.
 اگر چنین کنیم عملاً به همه‌ی آنان که نگاهی منفی نسبت به لر و لرستان دارند نشان می‌دهیم که نیاکان ما در مواقع سخت زندگی به تعاون و همکاری معتقد و پای‌بند بوده‌اند‌. آن‌ها به مشارکت می‌گفته‌اند "گل" و در قالب همین واژه بسیاری از کارهای سخت را با همکاری هم انجام می‌داده‌اند‌. پس ما نیز بر همین اساس و با پیروی از فرهنگ دیر‌پای‌مان امروز با همه توان در کنار ورزشکاران شهرمان می‌ایستیم و جریمه‌ای را که نسبت به ورزش و فوتبال بازهای جوانمرد و بی‌توقع‌مان اعمال شده است را با هم خواهیم پرداخت.
بهرام سلاح ورزيما می‌خواهیم نشان دهیم که در فضای مشارکتی تو‌ام با تفاهم و همکاری خواهان رشد و توسعه سرزمینم هستیم.
کلام آخر‌:
امید آن که رسانه‌های محلی خاصه صدا و سیما در جهت تشویق مردم به حضور در چنین "گلی" که می‌تواند زمینه‌ساز مشارکت بیش‌تر همشهریان در انجام کارهای گروهی  بیش‌ترباشد، تحرکی جدی و بایسته از خود نشان دهند.
چنین باد!
 
بهرام سلاح‌ورزي/ خرم‌آباد