اعظم روانشاد-دکتری جامعهشناسی:
سرمایه اجتماعی همچون آب میماند، اگر این آب روان و زلال باشد موجودات که در آن زیست میکنند رشد خواهند کرد، اما اگر آب کدر، گلآلود و ناپاک باشد موجب مریضی و مرگ آنها میشود. به همین ترتیب است که جامعهشناسان میان سویه روشن و تاریک سرمایه اجتماعی تفکیک قائل میشوند. دو عنصر اساسی سرمایه اجتماعی روابط اجتماعی و اعتماد است، میتوان گفت اگر روابط اجتماعی همراه با اعتماد باشد (روابط اجتماعی دارای کیفیت) میتوان از سویه سرمایه روشن یا مثبت سرمایه اجتماعی یاد کرد. پژوهشها نشان داده است این شکل از سرمایه اجتماعی با روان کردن چرخ و دندههای ابزارهای توسعه، دستیابی به توسعه در معنای عام را تسهیل میکند.اما باید به سویه تاریک یا منفی سرمایه اجتماعی نیز توجه کرد. پرداختن به این موضوع با توجه به وجود اشکال مختلف روابط نامتقارن و منفی در جامعه ما دوچندان حائز اهمیت است. باید گفت سرمایه اجتماعی در سطوح خرد (فردی)، میانه (در میان خانوادهها، محلهها و سایر اجتماعات) و سطح کلان یا در سطح ملی میتواند وجود داشته باشد. مصادیق سرمایه اجتماعی منفی عبارتاند شبکههای جرم، باندهای تبهکار، گروههای نفرت، شبکههای فساد و یا هر نوع روابط درونگروهی که منجر به بخشبندی و جدای میان اعضای جامعه میشود. برخی از متفکران جامعهشناسی نظیر پاتنام، بن فیلد، سی رایت میلز و بوردیو به سویه تاریک سرمایه اجتماعی توجه کردهاند. برای مثال پاتنام نشان داده است در مناطق شمالی ایتالیا وجود سرمایه اجتماعی مثبت منجر به کارآمد دولت و توسعه شده است، اما در جنوب ایتالیا شبکههای منفی همچون باندهای تبهکار و شبکههای فساد در عقبماندگی آن سهم داشتهاند. بوردیو و میلز بیشتر این موضوع پرداختهاند که چگونه طبقه بالا و نخبگان حوزه قدرت از روابط اجتماعیشان برای بازتولید خود و خانوادههایشان در رأس سلسلهمراتب اجتماعی استفاده میکنند و مانع از ورود سایر گروههای اجتماعی به این لایهها میشوند.
در همین زمینه بن فیلد جامعهشناس ایتالیایی از «خانواده گرایی بیاخلاقی» یاد میکند. به نظر او در ایتالیا در بسیاری از موارد کار کردن ورایی شبکههای خانوادگی دشوار است. صاحبان کسبوکار یا افراد در سازمانها بیشتر به اعضای خانوادههایشان اعتماد دارند و فرصتها را در اختیار آنها قرار میدهند تا سایر اعضای جامعه بهویژه آنهای که دارای مهارت و تخصص هستند. در کشور ما نیز به لحاظ تاریخی چه در سطح منطقهای و چه در سطح ملی شاهد تعدادی از خانوادهها هستیم که پستهای سازمانی و منافع ناشی از آن را میان خود و خانوادههایشان توزیع میکنند.
شبکههای فسادی که در سازمانها رسوخ کردهاند شکلی بسیار منفی و خطرناک از سویه تاریک سرمایه اجتماعی هستند. این شبکهها منجر به یاس و ناامیدی در میان جامعه بهویژه نخبگان آن میشوند. آنها نهتنها منابع سازمانی را در راه منافع فردی، خانوادگی و شبکهشان هزینه میکنند و خدمتی را به جامعه ارائه نمیدهند، بلکه با انواع محدودیتها و موانعی که پیش پای نخبگان بهویژه نخبگان حوزه علم و فناوری میگذارند دریچههای هرگونه خلاقیت و نوآوری را میبندند. کافی است کمی تأملکنیم نمونههای زیادی از این شبکههای فساد را در اطراف خودمان میبینیم. یکی از دلایل مهاجرت سرمایههای انسانی در کشور بهویژه نخبگان وجود همین شبکههای فساد است که در سازمانها رسوخ کرده است.
لازم است در کنار سویه سرمایه اجتماعی مثبت و کارکردهای آن درباره سوی تاریک یا منفی سرمایه اجتماعی نیز بیشتر تأمل شود. این سویه از سرمایه است که از یکسو منجر به شکلگیری انواع شبکههای منفی و فساد میشود و از سوی دیگر مانع پیوند میان انسانها و شکلگیری ملت و امت واحد میشود. نتیجه همه اینها چیزی نیست عقبماندگی جامعه و رنج هرچه بیشتر تعدادی از انسانها.