اگرچه مدیریت و اقتصاد ناکارآمد کشور ما افزایش بیکاری را به همراه داشته است با این وجود باعث شده شغلهایی مانند شوتی، کولبری، قاچاق و.... هم به وجود بیایند تا متقاعد شویم که ناکارآمدی نظام مدیریتی کشور اتفاقا یکی از منابع مهم ایجاد اشتغال در کشور است!
در این میان متاسفانه برخی نخبگان و رسانهها هم گول این نوع از اشتغالزایی را خوردهاند و ادعا میکنند که اینها چارهای ندارند پس کارشان توجیه دارد و حتی مقدس هستند و همین تفکر سبب شده است که این مشاغل کاذب هم برای خود آبرویی دستوپا کرده و روز به روز بر تعداد متقاضیانشان افزوده شود.
بسیاری شوتی را لوطی میدانند و آن را یک صفت مثبت قلمداد میکنند، در صورتی که همه میدانیم شوتی بودن و کولبری کردن که خود قربانی هستند، یعنی یکی از حلقههای زنجیرهی قاچاق و از بین رفتن تولید داخلی و ایجاد افزایش بیکاری! قربانی و مظلوم بودن این قشرنمیتواند توجیهی باشد برای مقدس و مشروع دانستن آنان که این اقدام زمینهساز بیکاری هزاران جوان دیگر و افزودن آنان به قافله شوتیان و چتربازان و کولهبران است.
و اما مرغ...
کمبود مرغ در کشور و بخصوص در استان لرستان، نشانههایی از علائم یک بیماری است نه اینکه خودش یک بیماری باشد. نظام ناکارآمد توزیع در کشور، گسترش فقر و بیکاری، این که میخواهیم از هر طریق مالی بهدست بیاوریم، زیاده خواهی، پایین آمدن ارزشهای انسانی و اخلاقی در جامعه و اینکه عدهای به خودشان اجازه میدهند برای درآمد بیشتر، با قوت لایموت مردم بازی کنند و ابهام جامعه نسبت به آینده اقتصادیشان، همه و همه باعث میشود که مردم در این فکر باشند چه بخرند و کی بفروشند تا از نمودار تورم جا نمانند!
چنین وضعیتی که قطعاً ریشه در مسائل فرهنگی و اعتقادی دارد باعث ایجاد رقابت مسمومی میشود که برای چند درصد سود بیشتر، رزق مردم شهر خودمان را به شهر دیگر ببریم و بفروشیم و باعث کمبود آن کالا بشویم!
هرچه در این مفاهیم عمیقتر میشویم، بیشتر متوجه میشویم که ماجرا چقدر پیچیدگی دارد. واقعیت این است که تولید مرغ در لرستان کافی است، حتی اگر کمبودی هم وجود داشته باشد گستردگی آن به اندازه ایجاد یک بحران نیست؛ اما همین عوامل از مسائل فرهنگی گرفته تا ضعف در نظام توزیع ناکارآمد، ضعف قوانین و متاسفانه باید گفت پایین آمدن سطح اخلاق و اعتماد اجتماعی در جامعه و همچنین ابهام در آینده اقتصادی، دست به دست هم میدهند که چنین مسائلی در ابعاد و اندازههای یک بحران در جامعه نمود پیدا کنند.
حقیقت این است که این مشکلات در هیچ جای دیگر دنیا چالشزا نیستند و فقط در ایران است که این موضوعات به مشکل تبدیل میشوند؛ در هیچ جای دنیا پلیس درگیر این مسئله نیست که در یک شهر جلوی تردد ماشینها را بگیرد و بگوید شما نباید مرغ را شهر دیگر ببرید.
اگر نظام بازار یک سیستم صحیح و یکپارچه باشد، چنین مشکلاتی پیش نمیآید حتی اگر این اختلاف پیش بیاید، و مردم به عنوان سرمایههای اجتماعی به مسئولان اعتماد میکردند، اخلاق در جامعه تا این حد لکهدار نمیشد و این مشکلات پیش نمیآمد.
همانگونه که گفته شد نوع پرداخت رسانهها به این دست موضوعات هم مهم است. بزرگترین جرم یک رسانه، نداشتن نگاه عمقی، کلان و همه جانبه به موضوع است که باعث میشود در آشفتهبازار اطلاعات درست و نادرست، مسببان و مقصران مسائل در امان بمانند و فقط عوامل رده چندم دیده شوند.
امین جعفری- کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی و رسانه
#پایگاه_خبری_یافته