محیط زیست بکر و غنی لرستان این روزها اوضاع خوبی ندارد و از هر سو مورد حمله واقع شده است؛ خشکسالی، صید و شکار بیرویه، آلودگی منابع آبی و خاک، برداشت بیرویه آب از منابع، چرای بیرویه دامها، آتشافروزی در جنگلهای بکر، خشکیدگی درختان بلوط و ...
ریيس سازمان حفاظت از محیط زیست کشور چندي قبل عازم لرستان شد؛ اما با رفتن ايشان هنوز تغيير خاصي در زمينه حل مشكلات عمده محيط زيست لرستان مشاهده نكردهايم. از این روی لازم دیدم چند سطر در این زمینه نوشته و برای آگاهی ایشان و سایر مسوولان استانی و کشوری منتشر کنم شاید این بار گوشهای كسي بشنود و اقدامی برای حفاظت از این همه موهبت در حال نابودی لرستان انجام گردد.
از آن جایی که نگارنده در شهرستان پلدختر ساکن است، ابتدا معضلات زیستمحیطی استان لرستان و سپس مشکلات خاص این شهرستان را تقدیم حضور خواهم کرد.
الف) معضلات زیستمحیطی استان لرستان:
1. گر چه استان لرستان تنها 2 درصد از مساحت کشور را به خود اختصاص داده، اما بنا به اذعان کارشناسان محیط زیست، به تنهایی 10 درصد از جنگلهای کل کشور و 20 درصد از جنگلهای زاگرس را داراست. این دو رقم به خوبی غنا و گستردگی پوشش جنگلی این استان را نشان میدهند و لازم به توضیح نیست که درخت اصلی جنگلهای زاگرس، بلوط است.
اما همان گونه که قطعاً مسوولین محترم استانی و کشوری و حتی شهروندان عادی هم اطلاع دارند بلوطهای زاگرس و به تبع آن لرستان، چند سالی است که گرفتار بحران ویرانگری به نام زوال شده و بر اثر ابتلا به همین بیماری، طی سالیان گذشته تعداد بسیار زیادی از آنها نیز متاسفانه خشک شدند. ریشهیابی این بیماری و ارایه راهکارهای علمی و مناسب برای درمان و پیشگیری از تکرار وقوع آن از توان نگارنده خارج است، اما نکته مهمی که باید توسط خانم ابتکار و مجموعه تحت مدیریت ایشان به جد پیگیری شود جلوگیری از افزایش دامنه و شدت این بحران و تلاش برای احیاء جنگلهای از دست رفته است؛ درنگ و قصور بیش از این جایز نیست و زین پس حتی یک اصله درخت بلوط هم نباید بر اثر ابتلا به پدیده زوال از دست برود و باید بدون هیچ گونه مجامله و قصوری این بحران را مدیریت کرده و نسبت به احیاء پوشش جنگلی نابود شده اقدام کرد؛ بدیهی است در این زمینه هیچ گونه عذر و بهانه ای پذیرفتنی نیست و ما قصور احتمالی خانم ابتکار در این زمینه را همانند قصورات اسلاف ایشان از یاد نخواهیم برد.
2. ما لرستانیها به علت شرایط زندگیمان اعم از جغرافیای سکونت و سبک زندگی، پیوند ناگسستنی با منابع طبیعی و محیط زیست خود داشته و داریم. اگر از روستاییان و عشایر که زندگیشان کاملاً به طبیعت وابسته است صرف نظر کنیم، خواهیم دید که حتی اكثر شهرهای این استان هم در دامنه کوهها بنا شدهاند.
این قرابت باعث شده از دیرباز دسترسی ما به طبیعت و مناظر طبیعی آسان بوده و هر زمان که اراده میکردیم میتوانستیم به اندک زمانی از مواهب گوناگون آن بهره بگیریم، اما چون همانند دیگر هم وطنان مان بهرهگیری صحیح و هدفمند از منابع در اختیارمان را نیاموختهایم، در بسیاری از موارد ناخواسته به این طبیعت بکر و زیست بوم غنی و ارزشمند ضربات جبرانناپذیری وارد آوردیم؛ ضرباتی مانند چرای بیرویه دامها در مراتع، قطع درختان برای تهیه سوخت به ویژه در فصول سرد و توسط عشایر، زغالگیری از درختان برای کسب درآمد، صید و قاچاق گونه های جانوری ارزشمند همانند سمندر لرستانی، آتشافروزی در طبیعت و نابودی ناخواسته جنگلها، رهاسازی زباله در طبیعت و ...
به عنوان مثال، مطابق بررسیهایی که سالها پیش توسط کارشناسان انجام شده هر اصله درخت بلوط حدود 170 میلیون تومان قیمتگذاری شده و این در حالی است که همین درخت پس از تبدیل به زغال با قیمتی بین 10 تا 20 هزار تومان در بازار به فروش میرسد! با یک عمل ضرب ساده میشود فهمید که این درخت 8500 برابر بیش از قیمت زغال حاصل از سوخت خود میارزد.
در مثال دیگری میتوان به سمندر لرستانی اشاه كرد که به رغم ارزش بسیار بالا و خطر انقراض نسل در آستانه عید نوروز و برای تزیین سفره هفتسین توسط ماهیفروشان به فروش میرسد! اینها نمونههای کوچکی از ضربات جبرانناپذیری است که بر اثر ناآگاهی مردم به محیط زیست لرستان وارد میشود.
از خانم ابتکار که سومین دوره حضور خود در این منصب را تجربه میکند و کاملا به خم و چم کار در حوزه محیط زیست آشناست، انتظار میرود که نسبت به فرهنگ سازی برای برخورد علمی و منطقی شهروندان با محیط زیست خود اقدامات جدی انجام داده و حتی با کمک مجلس شورای اسلامی و هیات محترم وزیران، بودجههای ویژه و خاص برای این کار در نظر بگیرد.
هم بزرگترین تخربگر و هم بهترین نگهبان محیط زیست خود مردم هستند؛ بنابراین باید سرمایهگذاری ویژه ای برای آموزش آنان انجام داد و باور داشت که این سرمایهگذاری به مراتب از استخدام محیطبان و جنگل بان و انجام سایر برخوردهای قهرآمیز بسیار موثرتر خواهد بود.
3. متاسفانه رسانههای ما چنان درگیر معضل خشکیدگی بلوط ها شدهاند که آلودگی آبها را فراموش کردهاند. روزگاری نه چندان دور چشمهها و رودخانههای این استان منبع تامین آب شرب صدها هزار شهروند لرستانی بود اما امروزه همین منابع آبی چنان دچار آلودگیهای مختلف شدهاند که بعضا حتی نمیتوان جهت مصارف بهداشتی از آن استفاده نمود! آلودگی منابع آبی لرستان گاه به حدی شدید است که آب چشمهها و رودخانهها بعضاً به قرمزی و یا سبزی گراییده و نمیتوان حتی عمق چند سانتیمتری آن را مشاهده کرد و این زنگ خطری جدی برای زندگی آبزیانی است که در چنین جاهایی زندگی میکنند. آبزياني كه قرنها در رودخانههاي لرستان زندگي كردهاند اما در روزگار ما خطر انقراض نسل آنها را تهديد ميكند و اميدواريم اين افتخار در تاريخ به نام ما به ثبت نرسد!
بخش عمدهای از این آلودگی به رهاسازی فاضلاب و شستشوی ظروف در آبهای جاری به ویژه در هنگام تعطیلات و تفریح در طبیعت مربوط میشود که باید با آموزش مداوم و فرهنگسازی آن را برطرف کرد. و بخش دیگر که به امور صنعتی مرتبط میشود را با وضع قوانین و برخورد محکم قانونی
4. ما لرستانیها به علت همان پیوند ناگسستنیمان با طبیعت - که در بالا ذکر شد - علاقه خاصی به محیط زیست و طبیعت خود داشته و داریم. تلاش بیوقفه انجمن های زیست محیطی استان برای حفظ داشتههای زیست محیطی و گسترش فرهنگ حفاظت از محیط زیست به رغم تمام تنگناها و ناملایمات موجود، شاهدی بر این مدعاست.
اگر این علاقه به زیستبوم با کار فرهنگی و رسانهای مداوم و هدفمند، مدیریت شود در اندک زمانی میتوان آثار چشمگیر آن را مشاهده نمود.
به عنوان مثال بنابر آمار موجود، از 2 میلیون و 200 هزار هکتار مساحت کل مراتع و جنگلهای استان تقریبا معادل 9 درصد یعنی 200 هزار هکتار تحت حفاظت سازمان محیط زیست لرستان قرار دارد که مساحت زیادی نیست. این در حالی است که سازمان حفاظت از محیط زیست به دلایل مختلف از جمله کمبود اعتبار، کمبود تجهیزات مورد نیاز و کمبود نیروی انسانی نمیتواند به خوبی از عهده حفاظت از این مساحت نسبتاً کم برآید و در این راه ناگزیر از بهره گرفتن از توان مردم است؛ قطعاً انجمن های مردمی بهترین جایگزین برای جبران کمبود نیروی این سازمان حیاتی میباشند اما وظیفه تامین بودجه و تجهیزات لازم بر عهده خود سازمان است که امیدواریم ایشان نسبت به تامین آن اقدام کنند.
5. فروردینماه امسال با همت جمعی از فعالین رسانهای استان کمپینی تحت عنوان نامگذاری هفتم فروردین به روز ملی بلوط شکل گرفت که به رغم تداخل با زمان تعطیلات عید نوروز در اندک زمانی توانست حمایت نخبگان و فعالین رسانهای و محیط زیستی بسیاری را از استانهای مختلفی اعم از لرستان، خوزستان، همدان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویر احمد، اصفهان و... کسب کند. این تلاش بسیار ستودنی و ارزشمند است. با توجه به لزوم روزافزون توجه به جنگل های بلوط و پدیده خشکیدگی آنها از خانم ابتکار انتظار میرود که نسبت به ثبت این روز در تقویم رسمی کشور حمایتهای لازم را به عمل آورد؛ شاید از این رهگذر توجه مسیولین بیشتری به این معضل بزرگ جلب شده و برای رفع آن اقدامات عملی و موثری انجام دهند.
6. لرستان به تنهایی 25 درصد از تنوع حیات وحش کشور را در اختیار دارد و این رقم چشمگیر به خوبی غنای حیات وحش این استان را نشان میدهد. این غنای بی نظیر باعث شده لرستان در چشم قاچاقچیان و صیادان گونههای مختلف جانوری یک فرصت ویژه قلمداد شود!
در این استان دو عامل دست به دست هم داده و باعث شدهاند که شکار و صید بی رویه حیوانات به مرز خطرناکی برسد و زنگ خطر انقراض نسل را برای بسیاری از حیوانات از جمله پرندگان زیبایی نظیر کبک و تیهو به صدا درآورد؛ این دو عامل عبارتند از وجود تعداد زیاد اسلحه در استان و فقر و بیکاری بالا به خصوص در مناطق روستایی استان.
این دو عامل در کنار ضعف مفرط سازمان های حافظ محیط زیست باعث شده که نسل حیواناتی نطیر کل و پازن به طرز وحشتناکی در آستانه انقراض کامل قرار بگیرد و حیوانات و مخصوصاً آبزیان بی شمار دیگری را نیز با چنین خطری مواجه کند. این رویه خطرناک اقدام عاجل مجموعه محیط زیست استان و کشور و دیگر سازمانها و نهادها را می طلبد وگرنه دیر زمانی نمیپاید که از تنوع بینظیر حیات وحش لرستان چیزی جز تاریخ و خاطره باقی نخواهد ماند.
صید بیرویه آبزیان و در راس آنها ماهی به قصد امرار معاش، صید گونههای کمیاب و ارزشمند نظیر سنجاب و عقاب زاگرس و به ویژه سمندر لرستانی باهدف قاچاق و کسب درآمد، شکار حیوانات حلال گوشت نظیر کل و پازن و کبک به قصد تفریح و اقداماتی از این قبیل دست به هم دست داده تا حیات وحش لرستان را با خطرات عدیده و بنیان کن مواجه سازد که مداخله محکم و بی اغماض نهادهای متولی را میطلبد.
یکی از راههای موثر برای کاهش صید و شکار گونههای جانوری استان وضع قوانین سختگیرانه و در راس آن تعیین جریمههای مالی با مبلغ بالا برای برخورد با صیادان غیرمجاز و قاچاقچیان است؛ به عنوان مثال جریمه حدود 2 میلیون تومانی برای کشتن یک راس بز کوهی یا حریمه 5 میلیون تومانی برای کشتن یک قلاده پلنگ چندان باز دارنده به نظر نمیرسند که قاچاقچیان و صیادان متخلف را از انجام این کار باز دارند.
ب) معضلات زیست محیطی شهرستان پلدختر:
با توجه به اینکه شهرستان پلدختر نیز جزو استان لرستان است تمامی مشکلات گفته شده در بند الف برای این شهرستان نیز صدق میکنند. اما مشکلات دیگری در این شهرستان وجود دارند که اشاره به آنها خالی از لطف نیست.
1. نابودی تالاب گری بلمک:
تالاب گری بلمک که در جنوب شهر پلدختر واقع شده روزگاری بزرگترین تالاب این استان محسوب میشد، اما در زمان استانداری جناب محمديزاده - ریاست قبلی سازمان محیط زیست کشور- در لرستان و همکاری منفعتطلبان بومی منطقه، با احداث یک کانال چند کیلومتری و تخلیه آب این تالاب ارزشمند به رودخانه کشکان زمینه نابودی آن را فراهم آوردند تا بتوانند زمینهای آن را فروخته و از این طریق درآمدزایی کنند!
متاسفانه امروز مشکل تالاب گری بلمک بسیار پیچیده شده و در لوای این پیچیدگی، روز به روز بر شدت بحرانی که گریبان این تالاب را گرفته افزوده میشود. از خانم ابتکار انتظار میرود که با جدیت هر چه تمام تر احیاء این تالاب عظیم را در دستور کار قرار دهد و با اقتدار تمام به این مساله ورود کند و از مسوولین استانی نیز بخواهد که بدون درنگ برای احیاء این تالاب به هرشکل ممکن اقدام کنند.
2. تالابهای در حال احتضار: پلدختر مأمن تالابهای کوچک و بزرگی است که همانند تالاب گری بلمک اصلاً حال و روز خوبی ندارند؛ به عنوان مثال سطح آب تالابهای سهگانه منطقه ولیعصر(عج) به شدت افت داشته تا حدی که تالاب لفانه کوچک در آستانه خشک شدن قرار گرفته و با کاهش سطح ذخیره آب آن، نیهای اطراف تالاب آن را در محاصره کامل گرفته و روز به روز گلوی آن را بیشتر می فشارند.
حال و روز دیگر تالابهای این منطقه و کل شهرستان نیز بهتر از این نیست و چاره اندیشی فوری مسیولین را میطلبد وگرنه دیر نیست که مرگ آنان را به چشم ببینیم و باتوجه به این که این تالابها محل زندگی پرندگان، دوزیستان، آبزیان و محل تامین آب مورد نیاز جانداران بیشمار دیگری هستند، خشک شدن این تالابها قطعاً فاجعهای زیستمحیطی خواهد بود.
علاوه بر کاهش سطح آب، معضل دیگری که گریبانگیر این تالابها شده صید آبزیان است. این در حالی است که تالابهای این منطقه جزو مناطق شکار و صید ممنوع بوده اما مردم در آنجا به صید آبزیان میپردازند و این معضل در تالابهای موسوم به لفانه شدیدتر است.
معضل دیگر که در بالا نیز بدان اشاره شد آلودگی شدید آب این تالاب هاست؛ آب تالابهای منطقه ولیعصر (عج) بر اثر شدت آلودگی رنگ قرمز به خود گرفتهاند و این برای زیست موجودات درون تالاب مفید نخواهد بود.
3. کاهش دبی آب رودخانه کشکان: این رودخانه منبع اصلی تامین آب کشاورزی برای هزاران خانواری است که از خرمآباد تا منتهیالیه جنوب شهرستان ساکن شده و به کار کشاورزی مشغول هستند. بدون هیچ درنگی میتوان گفت که این رودخانه سرمنشا حیات در جغرافیای نسبتاً وسیعی است که پلدختر نام گرفته و اگر روزی این رود خشک شود حیات و زندگی در پلدختر نیز تمام خواهد شد و مرگ و نیستی بر همه جا و همه چیز سایه میافکند.
از آن جایی که پلدختر در جنوب استان لرستان قرار گرفته و دارای آب و هوای گرم است، از بارش برف محروم بوده و حتی از ریزش باران کافی نیز بینصیب است بنابراین بخشی از کاهش دبی آب این رودخانه به خشکسالی مداوم و کاهش نزولات جوی طی سالیان اخیر باز میگردد اما بخش دیگری از این معضل به الگوی نامناسب کشاورزی مرتبط است؛ کشاورزان منطقه به خصوص در ویسیان و زیودار و بن لار به علت ضعف آموزش، هنوز هم به شیوههای کاملاً سنتی و مبتنی بر آبیاری غرقابی به کشاورزی میپردازند که متاسفانه باعث افزایش شدید هدررفت آب میگردد.
گر چه شاید این معضل بیشتر به حوزه جهاد کشاورزی مرتبط باشد اما از آن جا که با برداشت بیرویه آب از رودخانه و برهم زدن تعادل اکوسیستم آن نیز مرتبط است، امیدواریم که خانم ابتکار برای مدیریت این بحران تمام عیار - که با ادامه این روند حتی پتانسیل تبدیل شدن به بحران امنیتی و اجتماعی را نیز دارا میباشد- بدون فوت وقت وارد عمل شده و با همراهی سازمانهای ذیربط چارهای بیندیشد.
لازم به یادآوری است که احداث سد معشوره در سرچشمههای این رودخانه و کاهش بیشتر آبدهی آن تنش آبی در منطقه را تشدید کرده و بر شدت بحران یاد شده میافزاید و بیشک علاوه بر مردم، زندگی آبزیان این رودخانه را نیز با خطر شدیدی مواجه میکند که میتواند فاجعهآفرین باشد.
قرارگیری پلدختر در جنوبیترین نقطه استان و برخورداری از آب و هوای گرم و عدم ریزش برف و حتی باران کافی در این شهرستان، اهمیت توجه به معضل یادشده را صد چندان میکند.
4. قرارگیری پلدختر در مسیر ترانزیتی کردستان عراق به خوزستان ایران باعث شده روزانه حدود 2 هزار دستگاه تانکر عراقی حامل سوخت از محورهای مواصلاتی این شهرستان تردد کنند.
علاوه بر تمام آسیبهای زیست محیطی که این تانکرها به طور غیرمستقیم به محیط زیست پلدختر وارد میکنند، واژگونی گاه و بیگاه این خودروها باعث تشدید آلودگی حاصل از تردد آنان میشود؛ به عنوان مثال بنا به گفته رییس اداره محیط زیست پلدختر طی 8 ماهه نخست سال گذشته 10 مورد واژگونی این تانکرها در محدوده شهرستان پلدختر رخ داده که در 9 مورد از این واژگونیها هیچ گونه پاکسازی صورت نگرفته و از این طریق 250 هزار لیتر سوخت مازوت وارد محیط زیست این شهرستان شده که به نوبه خود رقمی سرسامآور و قابل تامل محسوب میشود.
مشکل زمانی پیچیدهتر میشود که پس از واژگونی تانکرها این سوخت وارد رودخانه کشکان شود و زندگی صدها هزار آبزی مختلف را به خطر اندازد.
علاوه بر این وجود 140 کارواش موجود در شهرستان که عمدتاً از محل عبور و مرور این تانکرها ارتزاق میکنند حجم آلودگی زیست محیطی ناشی از این تانکرها را افزایش داده و معضل یادشده را تشدید میکند. معضلی که باید به سرعت در خصوص آن چارهای اندیشیده شود.
سرکار خانم ابتکار! این موارد تنها گوشه کوچکی از دریای معضلات و بحرانهایی است که گریبان محیط زیست لرستان را گرفتهاند.
نگارنده نیک میداند که حل این معضلات کاملاً در حیطه اختیارات شما و سازمان متبوعتان نیست اما یقین دارم که با تلاش مجدانه و همکاری با سایر نهادهای دخیل در این زمینه میتوان از تشدید بحران جلوگیری کرده و زمینه بهبود این اوضاع اسفناک را فراهم آورد.
حمزه رامين/ پلدختر
توضيح: این مطلب در شماره 195 هفتهنامه تبلور اندیشه به چاپ رسیده است.