یکی از مسائلی که در حوزه رسانه بسیار مهم است و ابزار موثر و کارآمد خبرنگاران و اهالی نشریات دیداری و شنیداری به شمار میرود، قدرت بالای نویسندگی است.
قرار گرفتن در جرگه خبر و خبرنگاری، متضمن قابلیتهای فنی، تخصصی و ادبی و نگاه تیزبینانه به حوادث و رویدادهای جامعه پیرامون است.
آنچه معمول است این است که اهالی قلم و اندیشه باید از مهارت بالای نویسندگی برخوردار باشند، چرا که مديريت کردن واژهها شايد از برخي جهات سختتر از مديريت افراد در حوزه نيروي انساني يک سازمان يا نهاد باشد. نويسنده بايد چنان واژهها را در کنار هم قرار دهد که از قدرت تاثيرگذاري بالايي برخوردار باشند و علاوه بر آن، بر مدار انصاف و عدالت، منجر به منفعت جمع و جامعه گردد.
امروزه در عصر ارتباطات، وقتي جهان را به عنوان دهکدهاي کوچک فرض ميکنند، پرواضح است که نقش فضاي مجازي و مطبوعاتي در اين شتاب ارتباطي، مهم تلقي ميشود.
آنچه که در این دنیای پررمز و راز جلب توجه میکند قدرت بالای مدیریت بر افکار عمومی است که توجه بسیاری از اهالی سیاست و قدرت را به خود معطوف کرده است.
توسعه فرهنگ به عنوان بسترساز و زمینهساز توسعه همهجانبه جوامع یکی از اموری است که به هیچ وجه نمیتوان بیتوجه از کنار آن گذر کرد و ناگزیر باید برای عبور از شاهراه توسعه و پیشرفت از گذرگاه توسعه فرهنگی عبور نمود.
نخبگان فرهنگی با نوع نگاهی که نسبت به مسائل اجتماع دارند میزان دستیابی به اهداف و سرعت سیر توسعه فرهنگی در هر اجتماعی را مشخص میکنند و برخی هم معتقدند که توسعه یافتگی فرهنگی را باید در آیینه مطبوعات و نشریات آن جامعه جستجو کرد.
حال این سوال مطرح میشود که وظیفه نویسندگان در این وادی چیست؟ برجسته کردن نواقص و ضعفها یا نقاط قوت و محاسن؟ با اين وصف، در عالم نويسندگي، برخي رسالت قلم به دستان را در فضايي کوچک و بيشتر در نقد و پيدا کردن عيبها و نقايص دولتها و جامعه تعبير ميکنند. در حالي که طرف ديگر بیشتر به دنبال رصد کردن خوبيها و نکات قوت هستند.
درست است ميگويند نويسندگان چشمان باز و گوشهاي شنواي جامعه هستند اما اين رسالت علاوه بر ديدن کمي و کاستيها براي ديدن دستاوردها و خوبيها نيز هست. همان قدر نقدها ميتوانند سازنده و موثر باشند اعتراف به تواناييها و پيشرفتهاي موجود نيز ميتواند کارساز و راهگشا باشد.
گاهي اوقات دفاع از واقعيتها نسبت به رويه اي انتقادي شهامت بيشتري را ميطلبد. منحصر کردن نويسندگان تنها به يک نگاه نقادانه و انتقادي شايد ظلمي در حق نويسندگان با وجدان باشد. در سالهای اخیر، با تولد برخی از نشریات و مطبوعات در لرستان، از نظر کمی با رشد و توسعه قابل توجه رسانههای دیداری و شنیداری مواجه هستیم، اما نباید فراموش کرد که رشد متوازن کمی و کیفی رسانه هاست که میتواند زمینهساز توسعه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی استان شود.
چندی پیش به صورت اتفاقی مشغول مرور مطالب یک نشریه استانی بودم. تنها عکسالعملی که هر خواننده پس از مطالعه مطالب میتوانست داشته باشد، خنده همراه با تاسف شدید بود! از این که میدیدم تاثیر گذارترین فرد آن نشریه(مدير مسوول) که نقش کلیدی و محوری را در هدایت نشریه بر عهده دارد، این چنین سست و بیپایه قلمفرسایی کرده، متاثر شدم.
ملت ما مردمي قدرشناس دارد و اين رويه مثبت انساني را ميشود در عالم نويسندگي البته به روش منطقي به کار بست تا به نحوي فرهنگ ايراني اسلامي خويش را در اين حوزه تاثيرگذار پاس داشته باشيم کما اين که در آموزههاي ديني ما نيز اول امر به معروف آمده است بعد نهي از منکر. بنابراين، گاهي ممکن است نويسنده واقعيتي مثبت در گروه و جريان رقيب خود ببيند و اين تنها وجدان بيدار اوست که بايد بتواند آن حقايق را بازتاب دهد و البته برعکس اين مورد نيز ممکن است اتفاق بيافتد شايد اگر نويسندگان يک جامعه بتوانند گاهي به جاي چالشها بر فرصتها، به جاي مشکلها بر راه حلها، به جاي قفلها بر کليدها متمرکز شوند نتايج به مراتب بهتر و روشنتري نسبت به مواقعي که تنها ميخ انتقاد خود را بر سر راه دولتها تيز ميکنند، به دست آورند.
در اين راستا نويسنده، نه آنقدر نسبت به مسائل پيش رو بيتفاوت است که مواضعي انفعالي در پيش گيرد و نه آنقدر عينک بدبينياش را بزرگ مينمايد که حقيقت را از چشمهايش پنهان سازد! آنچه امروز در وادي نويسندگي بيش از هر چيزي ميتواند کارگشا باشد، بيطرفي و لحاظ نکردن سليقههاي شخصي و جناحي در رصد کردن واقعيتهاي پيش رو است. از اين رو، هنگامي که يک نويسنده بخواهد با نگاهي شفاف رويدادهاي پيش رو را رصد کند بايست از دريچه ذهنيات و تعصبات خويش به مسائل نگاه نکند.
با اين حال، گاهي در فضاي مطبوعاتي پيش رو مشاهده ميشود که نويسنده از جاده انتقاد پا را فراتر ميگذارند تا به نحوي به جاي نقد منصفانه شاهد تخريبهاي او باشيم. واقعيت آن است که مرز باريکي ميان نقد و تخريب است و اگر نويسنده مواظب نباشد ممکن است دچار لغزش شود تا خارج از اعتدال قلم فرسايي کند. رهبر معظم انقلاب اسلامي در 8 خرداد 86 و در ديدار با نمايندگان هفتمين دوره مجلس شوراى اسلامي در باره انتقاد منصفانه چنين ميفرمايند: علامت دلسوزانه بودن انتقاد اين است كه وقتي انسان انتقاد را بيان ميكند، نقطه قوت را هم در كنار او بيان كند تا معلوم شود كه بناي نظر شخصي، بناي انتقامگيري و بناي اذيت كردن ندارد والا اگر ما يك مجموعهاي داشته باشيم كه نقاط قوت و نقاط ضعفي هم دارد، آن وقت در بيان انتقاد، نقاط قوتش را اصلاً در نظر نگيريم و به زبان نياوريم، بعد يك يا 2 يا 10 مورد از نقاط ضعف را همين طور بيان كنيم، معلوم است كه تضعيف خواهد شد. علامت اين كه نميخواهيم تضعيف كنيم، اين است كه نقاط قوت را هم بيان كنيم. حالا اگر يك وقت در موردي انتقادي هم داريم، بگوييم اشكالي ندارد و كسي با آن مخالفتي ندارد. از آنجايي که در آموزههاي ديني ما بهترين کارها ميانهترين آنهاست، اعتدال بهترين رويه در عالم نويسندگي است.
اگر نويسندگان بتوانند در دامنه اعتدال بر لوح سپيد کاغذ نقشآفريني کنند ميتوان انتظار دامنه اي از قدرشناسي منصفانه تا نقد منصفانه در اين عرصه پرخطير داشت. از اين رو نويسنده ميتواند با سبکبالي در جاده اعتدال گام بردارد تا بهتر بتواند وصف عدالت را در تمامي پارامترهاي يک جامعه روايت کند.
قلم زدن در فضاي اعتدال، بهار نويسندگي است تا نه با نيش افراط بر تن کسي زخم زنيم و نه با تفريط فراموشي، لوح سپيد جامعه را دلگير سازيم! شايد اوج هنر يک نويسنده اين باشد که در عين بيطرفي و در هر شرايطي جانب اعتدال را نگه دارد تا بتواند با شهامت واقعيات جامعه را انعکاس دهد به جرات ميتوان گفت که برد قلمهايي که در قلمرو اعتدال به حرکت در ميآيند در گستره پرتلاطم جهان امروز مهم تر از زورآزمايي موشکهایی است که به دنبال جهان گشایی و سیطره بر دنیا هستند.
اما در پایان در نقد به سخن مدیر مسوول محترم اين نشريه این نکات را یادآور میشوم:
1- ادبیات روان و سلیس مهمترین شرط نویسندگی است، در حالی که نوشته ايشان فاقد رعایت نکات فنی و تخصصی در ادبیات نوشتاری است. به کار بردن کلمات نامانوس و ثقیل، ناموزون بودن جملات و کلمات. مثال: "احدی از مسوولان که ما توقع داشتیم هر چند خارج رفته است ولی معلم اخلاق باشد و ..."
2- صحبت کردن در هر موضوعی مستلزم داشتن اطلاعات نسبی در آن زمینه است .در صورتی که مدیر مسوول محترم در قسمتی از نوشته خود از کشور آفریقای جنوبی به عنوان یک کشور عقب افتاده یاد کرده است که حقیقت چیزی جدای از این قضیه است و این كشور بزرگترين صادر كننده طلا در جهان است و از توليدكنندگان عمده اورانيوم، كروميت، سنگ سرمه، پلاتين و زغال سنگ است. كشاورزي و دامداري يك سوم صادرات آفريقاي جنوبي را تشكيل ميدهد و در حوزه جهانگردی و گردشگری حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و بر اساس استانداردهای جهانی این کشور در زمره کشورهای توسعه یافته به شمار میرود.
3- اشاره به مطالب نامتجانس در نوشتار خواننده را در نتیجهگیری از بحث با مشکل مواجه میکند. ادبیات غیرمتعارف مقام اجرایی، چه ربطی با تخلف نهادهای دامی دارد؟!
امید که متولیان امر در عمل به وظایف قانونی خود و نظارت بر عملکرد درست نشریات و مطبوعات به درستی عمل کنند و زمینه رشد و بالندگی فرهنگی استان را فراهم آورند.
مسوول روابط عمومي يكي از ادارات استان لرستان