من یک ایرانی هستم، یک هموطن، یک مخاطب فیلمهای شما سازندگان فيلمهاي ايراني.
من منتقد سینما به آن معنا که بخواهم تخصصی بحث کنم نیستم، اما به عنوان یکی از میلیونها انسانی که شما برایشان فیلم میسازید میخواهم درد دلی با شما بکنم.
حقیقت این است که وقتی میان مجموعهای مثل هالیوود و سینمای خودمان مقایسهای میکنم دلگیر میشوم! نه به این خاطر که فیلمهای آنها تخیلیتر و پرخرجتر و اکشنتر است، بلکه به این خاطر که میبینم آنها فرهنگ نداشتهشان را چگونه با افتخار در فیلمهایشان جار میزنند اما انگار سینماگران کشورم حتی از اشارهای کوچک به فرهنگ هزاران ساله ایران بزرگ خجالت میکشند.
میبینم هالیوودنشینان چگونه کشتار وحشیانه ساکنان اصلی آمریکا یعنی سرخپوستان توسط کابوهایشان را با غرور به تصویر میکشند، طوری رفتار میکنند انگار نه انگار که آمریکای فعلی روی خون صدها هزار بردهي سیاهپوست بنا شده است، برهنگی را ارزش میدانند و خصوصیترین روابط زناشویی را با بیشرمی به تصویر میکشند، همجنسگرایی، این حیوانیترین نوع ارتباط انسانها را محصول دموکراسی و فرهنگ و آزادی معرفی میکنند، الفاظ رکیک جزء حرفهای عادی هنرپیشهها در فیلمهایشان است، خشونت و وحشیگری در آثارشان موج میزند و موارد متعدد دیگر از بیفرهنگی این قوم.
اما با کمال تأسف فیلمهایی که ارزشهای جامعه اسلامی ایران را به تصویر بکشد بسیار کم تعداد است. چگونه است که برای هالیوودیها ارزشهای برخواسته از هوا و هوسهایشان افتخارآمیز است اما برای ما ایرانیها که ارزشهایمان مطابق خواست پروردگار حکیم و دانای ظاهر و باطن جهان قرار گرفته مایهي شرمساری است؟
میخواهم این سئوالات را مطرح کنم که چرا برای مثال به موضوعی مثل نماز که عمل روزانه یک و نیم میلیارد انسان است حتی در یک فیلم پرداخته نشده؟
چرا فرمان الهی حجاب که پوشش و فرهنگ و اعتقاد بیش از 700 میلیون زن مسلمان در جهان است حتی در یک فیلم نمود پیدا نمیکند؟
چرا این تضاد خانمانبرانداز آزادی و اخلاق که اکثریت مردم جهان دانسته یا ندانسته با آن دست به گریبان هستند به نحو صحیحی به تصویر کشیده نمیشود؟
چرا در ایران سلیقه نویسنده و کارگردان به ارزشهای جامعه ترجیح داده میشود؟
سینمای ما با همه کاستیها هنوز اخلاقیترین سینمای حال حاضر جهان است. این باید مایه مباهات باشد. چه چیز باعث میشود که سینماگران ما بیشتر از مسوولان ممیزی فیلمها به فکر پیام و تاثیر فیلم بر مخاطب نباشند؟
حقیقتاً اگر ارادهای برای پرداختن به موضوعات جدید و جذاب باشد موضوع کم نیست. تفاوتهای ساختاری تفکر حاکم بر حوزه و دانشگاه، اختلافات فکری احزاب مختلف در کشور، الگوی ازدواج صحیح و زندگی پایدار تنها نمونههایی است از موضوعات فراوانی که هرگز به درستی و به اندازه به آن پرداخته نشده است.
به والله موضوعاتی بسیار مهمتر از داستان تکراری و کلیشهای عشق خیابانی و بیقاعده یک دختر و پسر وجود دارد. پرداختن به خیانت دردی را از این ملت دوا نمیکند. تا کی باید زندگی ثروتمندان بالای شهر تهران در خانههای هزار متری را به عنوان الگوی زندگی ایرانی شاهد بود در حالی که اکثریت مطلق ما ایرانیان در خانههای صد متری تنفس میکنیم؟
در این کشور اقوام گوناگون زندگی میکنند که هر کدام خردهفرهنگهای زیبا و دلچسبی دارند. هر کدامشان به سهم خود برای عزت این مملکت و مردمش و دینش جنگیدهاند. کردها، ترکها، لرها، عربها، بختیاریها، بلوچها، آذریها، ترکمنها، دزفولیها، شوشتریها، بهبهانیها، بوشهریها، یزدیها، اصفهانیها، کرمانیها، مشهدیها، جنوبیها، شمالیها و همه اقوام عزیز ایران با فرهنگ و لهجه و گویش خودشان زندگی میکنند. چه اشکالی دارد با پرداختن به عظمت و بزرگی این اقوام، وحدت میان ایرانیان بیش از پیش شود؟
ابایی ندارم که بگویم شما مکبّرهای این مملکت هستید. اگر مکبر در نماز حرکتی را اشتباه بگوید خیلیها به اشتباه میافتند. بین حقیقت و اهلش فاصله میافتد. از شما خواهش میکنم پیش و بیش از هر منتقد منصفی خودتان به فکر فیلمهایتان باشید که در حال جهتدهی به ناخودآگاه مخاطبانتان است. از شما خواهش میکنم به ایرانی بودن و مسلمان بودن خود و هموطنانتان ببالید و همت خود را در راه عزت ایران با همه ارزشهای خدادادیاش به کار گیرید.
به خاطر کوششی که برای این مرز پر گهر میکنید و خون دلی که برای آرمانها و ارزشهای مردمانش میخورید صمیمانه از شما متشکرم. آنچه در دل داشتم به شما گفتم. حال پاسخش چه باشد من منتظرش هستم. یا علی