مهر ماه سال 91 با بالا گرفتن انتقادات از "عباس گودرزی" سرپرست ادارهکل میراث فرهنگی؛ صنایعدستی و گردشگری استان لرستان، "سید قاسم قربانی" از «سوادکوه» مازندران جانشین او شد و به عنوان مدیرکل؛ سکان این اداره را در دست گرفت. ادارهای که وظایف سنگین و حساسی در خصوص حفظ و نگهداشت پیشنیهی فرهنگی یک ملت دارد.
در بین تمام وظایف این اداره؛ شاید یکی از مهمترین وظایف؛ معرفی جاذبههای گردشگری، صنایعدستی؛ ابنیهی تاریخی؛ آداب؛ رسوم، غذاهای محلی؛ فرهنگ و هنر اقوام و عشایر و... از طریق حضور در جشنوارهای مختلف دروناستانی و بروناستانی باشد و شهر "تهران" به علت پتانسل و جمعیت بالا؛ یکی از بهترین مکانهای معرفی این جاذبههاست؛ تا آنجا که میشود با برنامهریزی اصولی و حضوری موفق، امکان جذب گردشگران را برای حضور در استان فراهم و صنعت خاموش گردشگری در این استان را روشن کرد.
از زمان تصدی قربانی تاکنون؛ جشنوارههای زیادی در پایتخت برگزار شده است؛ جشنوارههای که هدف نهایی آنها معرفی پیشینههای فرهنگی یک ملت و جذب دیگران برای دیدن این پیشینه است. شاید مهمترین و اولین جشنوارهی رسمی کشور بعد از تصدی ایشان "جشنوارهی ملی صدای عشایر" بود. جشنوارهای که با وسعت؛ هزینه و تبلیغات زیاد به مدت یک هفته در بهمن ماه 91 در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار شد و لرستانیها هم به یمن وجود مدیران مرکزنشین و شاغل در سازمان میراث فرهنگی کشور و به خصوص "سیروس ابراهیمی" مدیرکل امور استانها؛ بهترین مکان ممکن را با بیشترین مساحت در اختیار گرفتند. این مکان (سالن 27)؛ که در بخش جنوبی نمایشگاه و درب ورودی قرار دارد؛ به علت سهولت در دسترسی، شاهد حضور بیشترین بازدیدکننده در اکثر نمایشگاههاست.
انصافاً لرستانیها هم با اجرای برنامههای مختلف و شاد از جمله اجراي موسیقی زنده، برگزاری جشن عروسی به صورت زنده، پخت غذاهای سُنتی با فرهنگ عشایر، نمایشگاه صنایعدستی، اجرای آیینی، آوازهای مقامی، همخوانی و شاهنامهخوانی، شیلات و... حضور بسیار موفقی در این جشنواره داشتند. عرضهی محصولات عشایری از جمله عسل، کشک، روغن حیوانی، شیره انگور، جاجیم، گلیم، گبه، کیف پول، کفش، نمد، کلاه و... از جمله دیگر کارهای خوب این جشنواره بود.
مشارکت بخش خصوصی و همکاری افراد با تجربهی استان چون علیرضا فرزین؛ محمدحسین آزادبخت؛ امین عباسی و... در کسب این موفقیت بیتأثیر نبود و به قول معروف کار به دست کاردان سپرده شده بود. حضور اکثر مقامات کشوری و مدیران ارشد میراث فرهنگی در غرفهی لرستان نیز مؤید این امر بود. برنامهی اختتامیه و کسب 6 جایزه؛ از جمله انتخاب "قربانی" به عنوان مدیرکل برتر جشنواره، مهر تأیید دیگری بر حضور موفق لرستانیها بود. اما جشنواره در حالی به پایان رسید که به رغم این موفقیتها، نواقص کار، کمتر به چشم آمد؛ نواقصی از جمله:
- متمرکز نبودن صنایعدستی و غرفهها در یک سالن، به شکلی که تعدادی از غرفهها در سالن 31 و تعدادی دیگر در سالن 35 و به طور متفرق مستقر شده بودند
- بیاحترامی به استاد مسلم موسیقی لرستان "علیاکبر شکارچی" و نشستن او بر روی زمین علیرغم دعوت قبلی. هر چند ایشان اواسط برنامه به بالای سالن دعوت شد ولی او با خواندن چند شعر از مولوی و حافظ؛ مجدداً بین مردم برگشت و حاضر نشد در ردیفهای جلویی بنشیند.
- عدم استفاده از تمام پتانسیلهای صنایعدستی، سوغات و مهمتر از همه؛ موسیقی لرستان از جمله ایرج رحمانپور و مهران غضنفری و... که گویا به علت وجود اختلافات همیشگی حاضر به حضور در جشنواره نشده بودند. این در حالی اتفاق افتاد که برخی خوانندگان چند شب متوالی به اجرای برنامه پرداختند.
- شواهد نشان میداد که هزینهی بسیار زیادی برای حضور در این جشنواره صرف شده بود و برخی قلم به دستان اعتقاد داشتند که کاش مشابه این هزینهها صرف آثار باستانی استان از جمله «سنگنوشته»؛ «میرملاس»، «گرداب سنگی»؛ «پل کشکان» و... میشد تا شاید در آستانهی نوروز 92 شاهد آراستگی این بناها میبودیم.
حضور لرستانیها در جشنوارههای تهران به همین جا ختم نشد و در جشنوارههای دیگر نیز حاضر شدند. به فاصلهی کمتر از یک ماه و در اسفندماه 91 "سومین جشنوارهی فرصتهای سرمایهگذاری در حوزهی میراث فرهنگی؛ صنایعدستی و گردشگری" در تهران و محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی و با هدف ایجاد فرصتهایی براي سرمايهگذاري تشکیل شد. در این نمایشگاه که با حضور بخشهای سرمایهگذاری داخلی و خارجی، بانکها؛ شرکتها و موسسات جهانگردی و گردشگری از سراسر کشور همراه بود؛ لرستانیها حضور نسبتاً خوبی داشتند. آنها با غرفههایی از شهرداری، اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی خرمآباد؛ رصدخانه کاسپین و به خصوص بخش خصوصی از جمله هتلهای معروف و شرکتهای گردشگری؛ سعی در جذب گردشگران برای حضور در لرستان داشتند. شاید از نقاط ضعف حضور در این نمایشگاه میتوان به تکیهی زیاد به معرفی لرستان از طریق چاپ پوستر و بروشورهای گرانقیمت؛ عدم استفاده از تمام بضاعتهای استان و محل نامناسب سالن لرستان اشاره کرد. نمایشگاهی که بعید به نظر میرسید بهرهی لازم از آن گرفته شده باشد.
بعد از پایان یافتن این دو جشنواره گویی تکالیف مدیران به اتمام رسیده بود؛ چون هر چه جلوتر میرفتیم حضور کمرنگتری در جشنوارهها داشتیم.
حضور در "جشنوارهی نوروزی برج میلاد" در ایام تعطیلات نوروزی برنامهی بعدی بود. در این جشنواره سیاهچادرهای لُری با هدف معرفی آداب؛ رسوم، غذاهای محلی؛ فرهنگ و هنر استانها برپا شده بود. البته باز هم این سیاهچادرها به طور متفرق و به دور از هم دایر شده بودند. امری که استانهایی مثل اصفهان و فارس به آن تن نمیدهند و معمولاً به طور متمرکز در جشنوارهها حضور مییابند. همزمانی این جشنواره با "جشنواره صدای بهار" و جشنوارهی نوروزی دروناستانی، باعث شده بود که نظارت کمتری بر کار شرکتکنندگان در جشنواره صورت گیرد. نمونهاش حضور دو گروه موسیقی لُری در جشنواره بود که متأسفانه یکی از این گروهها در حین اجرای برنامهها اقدام به اخذ وجه نقد از تماشاگران میکرد و وقتی با اعتراض لرستانیها مواجه شد، از فرهنگ "شاباش" یاد کردند و اخذ این پولها را در آن راستا میدانستند. مدیر یکی از این گروهها ضمن تأیید این اقدام، عامل آن را گروه دیگر برشمرد.
اردیبهشتماه 92 "جشنوارهی فرهنگی لرستان" به مدت 7 روز در کاخ سعدآباد انجام گرفت. این جشنواره نه به موفقیت جشنوارهی قبل، اما با حضور نسبتاً خوبی صورت گرفت و مراسم با استقبال فراوان بازدیدکنندگان نمایشگاه مواجه شده بود. در این برنامه هنرمند لرستانی «بردیا مهرآرا» با نوازندگی «فرشاد سیفی» و جمعی دیگری از هنرمندان لرستان به اجرای موسیقی پرداختند که مورد توجه قرار گرفت و شاید مهمترین ضعف آن عدم اطلاعرسانی به لرستانیهای مقیم تهران بود.
خردادماه 92 همزمان شد با "نمایشگاه بینالمللی صنایعدستی" در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران. باز هم سیاهچادرهای متفرقهای در جاههای مختلف نمایشگاه برپا شد. تکیهی زیاد بر رقص و آوازها و موسیقی بومی لرستان از دیگر نواقص این حضور بود. اما غرفههای صنایعدستی دستاوردی هم داشتند و آن هم انتخاب غرفهی "ورشو سازی بروجرد" در بین پنج غرفه برتر بود.
بعد از این جشنواره و در ماه مبارک رمضان به مدت 30 شب "شبهای فرهنگی و هنری استانها" در برج میلاد تهران برپا بود. متأسفانه هیچ نمایندهای از لرستان در این جشنواره حضور نداشت. جشنوارهای که اختصاص به برگزاری نمایشگاههای خیریه؛ معرفی سوغات و صنایعدستی استانها و غذای محلی و موسیقی استانها داشت و میتوانست فرصت خوبی برای معرفی و عرضهی صنایعدستی؛ ابنیهی تاریخی؛ آداب؛ رسوم، غذاهای محلی؛ فرهنگ و هنر لرستان باشد که به راحتی این موقعیت از دست رفت.
"جشنوارهی ییلاق عشایر اقوام ایرانی" در شهریورماه 92 در کنار دریاچهی چیتگر تهران برگزار شد. این جشنواره که تا پایان شهریور ادامه داشت، به میزبانی "ایل قشقایی" انجام میشد و هر شب گروههای هنری یکی از استانها میهمان این جشنواره بودند. متولی اصلی این جشنواره سازمان امور عشایری بود؛ اما امکان داشت ضمن هماهنگی با سازمانهای مرتبط از جمله سازمان میراث فرهنگی حضور موفقی در این جشنواره پیدا کرد. نکتهی قابل تأسف وجود غرفهی غیر لرستانی با نام لرستان بود؛ غرفهای که متصدیان آن لُر نبودند و با اجارهی آن، اقدام به عرضهی محصولاتی از قبیل «کباب لقمه» با «نان باگت» به عنوان غذای عشایر لرستان میکردند. در واقع تجارتی به نام لرستان و به کام دیگران. نکتهای که در طول سال در جشنوارههای دیگر از جمله جشنوارهی غذاهای ایرانی تکرار شده بود.
آخرین جشنوارهای که تا قبل از چاپ این مطلب در تهران برگزار گردید، "جشنواره و نمایشگاه گردشگری" با هدف معرفی و نمایش جاذبههای گردشگری و سوغات استانها و آداب و سنن آنها در مهرماه 92 و به میزبانی برج میلاد تهران بود. در این جشنواره اکثر شرکتهای گردشگری و تفریحی با معرفی جاذبههای استانها اقدام به جذب گردشگر میکردند. متأسفانه از لرستان تنها یک غرفه که اختصاص به لباس و عروسکهای لُری داشت در جشنواره حاضر بود و خبری از بقیهی محصولات و غرفهها نبود. نکتهی قابل تأسف دیگر اینکه؛ پوسترهای باقیمانده از جشنوارههای قبلی به بدترین نحو ممکن عرضه میشد؛ آن هم در جعبهای خالی و به هم ریخته در کنار درختی جلوی غرفهی لباس!
ایرادات مشترک اکثر جشنوارههای برگزار شده
با بررسی این گزارش متوجه میشویم در راه برگزاری اکثر این جشنوارهها، نقاط ضعف مشترکی وجود دارد. برخی اوقات محل اسکان شبانهی خاصی برای غرفهداران و عرضهکنندگان محصولات در روزهای اول مد نظر گرفته نمیشود و اکثر آنها در منازل بستگان یا مسافرخانهها شب را به روز میرسانند؛ ضمن اینکه برخی هنرمندان از تأخیر زیاد در پرداخت حقالزحمهی کارهایشان گلایه دارند. همچنین در اکثر نمایشگاهها غرفههای لرستان به طور متفرق و جدا از هم حاضر هستند و اگر شما به عنوان یک بازدیدکننده قصد داشته باشید از غرفههای لرستان بازدید کنید، باید در سالنهای مختلف سرگردان شوید تا غرفهها را پیدا کنید. از دیگر نقاط ضعف حضور در نمایشگاهها؛ تکیهی زیاد بر موسیقی و آهنگهای بومی است. گویا تمام سهلانگاری و کوتاهیهای خود را میخواهیم با اجرای موسیقیهای هیجانی جبران کنیم. مورد دیگر، عدم استفاده از تمام پتانسیلهای موجود در استان است. فرضاً موسیقی بختیاری و الیگودرزی را بیشتر در جشنوارهی صدای عشایر، فعال دیدیم. یا صنایعدستی و هنری بروجرد در معدود نمایشگاهها حاضر هستند و مواردی از این قبیل. اما به نظر نگارنده مهمترین نقطه ضعف؛ عدم آموزش غرفهداران و نحوهی برخورد برخی از آنها با بازدیدکنندگان و نظارت بر آنها است. باید توجه کنیم غرفهداران به علت ارتباط مستقیم با بازدیدکننده باید آداب و نحوهی برخورد با دیگران را به درستی آموزش ببینند. آنها نمایندهی یک جامعه هستند و عمل آنها عمل یک جامعه محسوب میشود. هر چه با فرهنگتر و سنجیدهتر عمل شود، با توجه به هجمههای موجود قطعاً دستاوردهای باارزشتری دارد.
تأکید میکنیم متولی حضور در نمایشگاههای بروناستانی تنها سازمان میراث فرهنگی نیست؛ اما محوریت و هماهنگی و برنامهریزی از طرف این سازمان امری بدیهی است.
در پایان یادآوری این نکته ضروری است که هر چند فرصت آشنایی با فرهنگها همیشه از طریق نشریات و رسانهها امکانپذیر است؛ اما برگزاری جشنوارهها و حضور موفق در آنها؛ امکان ارتباط مستقیم و رو در رو با دیگران را در پی خواهد داشت. پس انتظار میرود متولیان و مسئولان امر؛ به اهمیت موضوع واقف باشند و تلاش کنند از این امکان ویژه بیشترین بهره را بگیرند.
عبدالرضا قاسمي
* اين مطلب در شماره 150 نشريه "جامعه و اقتصاد" (اقتصاد لرستان) منتشر شده است.