در مورد افراد و شخصیت‌های نام دار لرستانی که در توصیف فضائل اخلاقی و انسانی‌شان و صدالبته شجاعت و دلاوری‌شان سخن به میان می‌آید و ذهن‌ها را به تسخیر در می‌آورد و جلوه‌ای عمیق از پیوند ناگسستنی‌اش با مردم لرستان دارد و می‌درخشد یک نام بیشتر از همه خودنمایی می‌کند...
 «زنده‌یاد دکتر هوشنگ اعظمی لرستانی»

مرتضی اعظمی لرستانی«هوشنگ اعظمی» با توجه به اینکه در برهه‌ای از زمان به سر می‌برده که جامعه آن روز لرستان خیلی دارای نظام سلامت قوی و یا از تعداد پزشکان به لحاظ کمی برخوردار نبوده و حداقل چند پزشک بیشتر در خرم‌آباد و یا کل استان در آن روز وجود نداشته و اساساً داشتن مدرک پزشکی کلی وجاهت و جایگاه بسیار والای اجتماعی به همراه داشته، دکتر اعظمی علاوه بر «پزشک بودن»، منتسب به «تبار و خاندانی بزرگ» و «سرشناس» بوده که از احترامی خاص و ویژه در میان مردم برخوردار بوده‌اند و همین دو مزیت اجتماعی خود کافی بود که دکتر از یک زندگی ایده آل و عالی برخوردار باشد.
چه بسیار افرادی که یک صدم موقعیت هوشنگ اعظمی را در عالم خواب و رویا هم به خود نمی‌دیدند ولی آن‌چنان در توهم و غرور کاذب غوطه‌ور بودند که حس دیده شدن و عطش جاه‌طلبی کور و کَرشان می‌کرد و در پیرامونمان کم نیستند از این افراد؛ ولی دکتر اعظمی با داشتن آن‌همه موقعیت و امتیاز که به‌راحتی می‌توانست جذب دستگاه حکومتی شود و از مواهب دنیوی و مادی در کنار خانواده‌اش لذت ببرد سعادت حقیقی و واقعی را در میان هم نوعان و هم تباران خود می‌دید و خوشبختی را در «کنار مردم»،«همراه مردم» و «برای مردم» جستجو می‌کرد.
اساساً موقعی که فرد خودساخته و ‌آزاد از قیدوبندهای دست‌وپا گیر باشد و، درد و اندوه مردم عجین با «کنش سیاسی» و «اجتماعی‌اش» باشد هرلحظه برایش مغتنم است تا در جهت دستگیری و برداشتن باری از دوش هم نوعان خود عمل کند، یعنی آن‌چنان روحش سترگ و بزرگ است که دغدغه و فکر جامعه پیرامونش رهایش نمی‌کند در حالی که فهم این دلدادگی و عشق به مردم، برای افراد دیگر سخت و غریبانه است چون با مردم بیگانه‌اند، در سوداهای دیگر غوطه‌ورند و خارهای درونشان همچون سیم‌خاردار بازدارنده هستند تا جایی که حتی زخم و جراحت هم وارد می‌کنند.
 در حالی که هوشنگ با آن روح والا و اندیشه انسانی‌اش، مفارقت و همدم بودن با «فرودستان‌" و دستگیری از آنان را با تمام وجود عشق می‌ورزید و این نگاه و خلوص جز از یک روح بلند بر نمی‌آید که"آرمانش" در جهت"بهروزی" و "خوشبختی" و"رهایی‌بخش " از "استبداد" بود و با همه وجود در جستجوی دل‌های غمگین و به ستوه آمده بود و برای تسلایشان سر از پا نمی‌شناخت و هرگز از حرکت و تکاپو بازنمی‌ایستاد چون‌که به‌شدت مخالف ایستایی و نظاره‌گری و عافیت‌طلبی بود و "دینامیزم" قوی مبارزاتی او که بر محور و عنصر"آگاهی" استوار بود در عرصه " تئوریک "و"پراتیک" هم‌زمان وجهه‌ای خاص و منحصربه‌فرد به او بخشیده بود که فداکاری و ازخودگذشتگی می‌طلبید و باید دست به انتخاب می‌زد
 میان <انفعال‌ و مبارزه > میان< ماندن و رفتن>، میان <مرگ و زندگی>، میان <اسیری و رهایی>و این گونه است که هوشنگ‌‌ مرد روزهای سخت که از جنس " اراده " بود و انتخابش از نوع "مبارزه و فدا شدن" ، گوشه‌گیری و انزوا را بر نمی‌تابید و در این کارزار سخت وارد می‌شد و اندک شمارند افرادی که مرگ را مقهور و به تسخیر خویش درآورند و البته با نگاه‌های صرف مادی و منفعت‌گرایانه و از دریچه عینک تار سودجویی نمی‌توان به قضاوت آنانی پرداخت که تاریخ در برابر عظمت و شکوه آنان سر تسلیم فرومی‌آورد و قلم‌های مغرض که در پرده‌دری هیچ حریمی را نمی‌شناسند، ناتوان‌اند و ضعیف‌اند از درک رمز و راز وجودی این انسان‌های بزرگ ...
 لرستان‌ سرزمین آواهای اساطیری هیچ‌گاه فرزندان راستین خود را از یاد نخواهد برد به‌ویژه آنانی که در عمل ثابت کردند که ریشه در این آب‌وخاک دارند و تمام "هستی" و"زندگی‌شان" را برای سعادت و سربلندی مردم دیارشان خالصانه ارزانی داشتند و دکتر اعظمی جلوه‌ای واقعی و "تابناک" از این "حقیقت روشن" است.
 
 یادش جاودان!
 
 
 
محسن رستمي/ خرم‌آباد



محسن رستمی



توضیح:

هوشنگ اعظمی لرستانی (۱۳۱۵، خرم‌آباد - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۵۵، لرستان) پزشک لرستانی بود. وی به دلیل عقاید ملی‌گرایانه و مخالفت با حکومت پهلوی بارها توسط سازمان ساواک دستگیر شد. وی در سال ۱۳۵۵ در جریان درگیری مسلحانه با ماموران ساواک کشته شد.


دکتر هوشنگ اعظمی بر بلندای افتخار!