فرهنگ کلیتی است شامل دانش، دین، هنر، قانون، اخلاق و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی به عنوان عضوی از جامعه به دست میآورد.
فرهنگ، محدوده زیست حیوانی را میشکند و نیروی حیاتی آن را به گستره زیست فرهنگی برمیکشد و زندگی در زیست بومِ جانوری را به زندگی در زیست بومِ فرهنگی یا در یک جهان بدل میکند و به آن هویت میبخشد. هویت فرهنگی نیازمند پیوستگی میان دیروز و امروز و فردای ملتهاست. امروزه در آغاز هزاره سوم و عصر ارتباطات و جهانیشدن، وجه تمایز ملتها از یکدیگر را هویت فرهنگی تشکیل میدهد که ریشه در میراث فرهنگی دارد. از اینرو، حفظ میراث فرهنگی مادی (ملموس)- معنوی (ناملموس) برای یک ملت، پشتوانه حیات فرهنگی در آینده خواهد بود. نیک میدانیم که میراث فرهنگی فقط به بناها و اشیاء تاریخی (مادی) ختم نمیشود بلکه میراث فرهنگی به آثار معنوی به جامانده از گذشته نیز گفته میشود که بر هویت فرهنگی یک جامعه انسانی دلالت دارد و از آن جهت قابل توجه است که در شناخت زندگی گذشتگان مفید و مؤثر است و برای مطالعه جوامع، اقوام و ملل گوناگون و نیز بازشناسی آثار مادی تمدنها و سیر تشکیل و تکامل آنها سندی با ارزش به شمار میآید.
میراث فرهنگی ناملموس نه تنها نشاندهنده سنت به ارث برده از گذشته بلکه روایت زندگی شهری و روستایی گذشتگان و معاصران است. اهمیت میراث فرهنگی ناملموس این است که ثروتی از سنت، فرهنگ، دانش و مهارت است که از یک نسل به نسل دیگر منتقل میشود.
به دیگر سخن، «میراث فرهنگی ناملموس» به معنی دانش، مهارت - فضاهای فرهنگی و آثار باستانی و همچنین ابزار و اشیاء که با آن همراه است، جوامع، گروهها و در برخی موارد، افراد به عنوان بخشی از تشخیص میراث فرهنگی خود که میراث فرهنگی ناملموس، به طور مداوم توسط این جوامع و گروهها نسل به نسل منتقلشده و در پاسخ به محیط خود، تعامل خود را با طبیعت و تاریخ با حس هویت و تداوم فراهم میکند، بنابراین ترویج خلاقیت انسان، احترام به تنوع فرهنگی است.
كنفرانس عمومي سازمان آموزشي، علمي و فرهنگي ملل متحد (يونسكو) در سي و دومين نشست خود كه از تاريخ 29 سپتامبر تا 17 اكتبر 2003 در پاريس برگزار شد، با اشاره به اسناد بينالمللي موجود در مورد حقوق بشر، به ويژه اعلاميه جهاني حقوق بشر (1948)، پيمان بينالمللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (1966) و پيمان بينالمللي حقوق مدني و سياسي (1966) و با توجه به اهميت ميراث فرهنگي ناملموس به عنوان انگيزه اصلي تنوع فرهنگي و ضامن توسعه پايدار به طوري كه در توصيهنامه 1989 يونسكو در مورد حراست از فرهنگ سنتي و فولكلور، اعلاميه جهاني يونسكو در مورد تنوع فرهنگي (2001) و اعلاميه استانبول (2002) مصوب سومين ميز گرد وزيران فرهنگ بر آن تاكيد شده است، وابستگي متقابل ريشهدار ميان ميراث فرهنگي ناملموس و ميراث فرهنگي و طبيعي ملموس، با اذعان به اين كه دو جريان جهاني شدن و تغيير شكل اجتماعي، همراه با شرايطي كه اين دو پديده براي گفتوگوي دائمي جوامع ايجاد ميكند، موجب افزايش تهديدهاي مهلكي چون زوال، كمرنگ شدن و تخريب ميراث فرهنگي ناملموس ميشود و اين امر به خصوص به دليل فقدان منابع لازم براي حراست از اين ميراث رخ ميدهد. با آگاهي از گرايش جهاني و حساسيت مشترك نسبت به حراست از ميراث فرهنگي ناملموس بشر و با تاييد اين كه جوامع، بهويژه جوامع بومي، گروهها و (در برخي موارد) افراد نقش مهمي در توليد، حراست، نگهداري و بازآفريني ناملموس ايفا كردهاند و بدين ترتيب به غناي تنوع فرهنگي و خلاقيت بشري كمك ميكنند.
کنوانسیون 2003 یونسکو برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس پیشنهاد پنج «دامنه» که در آن حیطه میراث فرهنگی ناملموس آشکار است را مطرح کرده است که عبارتند از:
کنوانسیون 2003 یونسکو برای حفاظت از میراث فرهنگی ناملموس پیشنهاد پنج «دامنه» که در آن حیطه میراث فرهنگی ناملموس آشکار است را مطرح کرده است که عبارتند از:
- سنت های شفاهی و عبارات، از جمله زبان به عنوان وسیله ای از میراث فرهنگی ناملموس.
- هنرهای نمایشی
- شیوههای اجتماعی، آدابورسوم و جشن.
- دانش و شیوههای مربوط به طبیعت و جهان
- ساخت و تولید سنتی است.
میراث فرهنگی ناملموس به یک نمونه واحد محدود نمیشود و مرزهای بین حوزههای آن بسیار سیال و اغلب از جامعه به جامعه متفاوت میباشد. برای مثال، مراسمهای جادویی که ممکن است موسیقی سنتی و رقص، نماز و آهنگها، لباسها و اقلام مقدس و همچنین شیوههای آیینی و تشریفاتی، جشنواره که خود شامل آواز، رقص، تئاتر، جشن گرفتن، سنت شفاهی و داستانسرایی، نمایش، ورزش و تفریحات دیگر میباشد در دو منطقه جغرافیایی بر اساس مذهب و سنن حاکم بر آن متفاوت باشد، همانطور گه پیشتر ذکر شد، میراث ناملموس، مجموعهای از آدابورسوم دنياي فولکور است که تودههای از مردم که در آن با آداب خاص زیستهاند، خندیدهاند، گریستهاند، پيروز شدهاند، شکستخوردهاند و سپس در آن دنياي حیرتآور مرده و به خاک سپردهشدهاند و فرهنگعامه را شکل دادهاند.
فرهنگ عامه متعلق به مردم عامه است از اين رو میراث ناملموس هم پيوندي با آداب، رسوم و سنن زندگي مردم عادي دارد. اين نوع میراث در واقع حافظ زندگي اجتماعي و فرهنگي مردم، شيوه کار و توليد آنها منش، انديشه، احساس، مذهب، اخلاق و اعتقادات هر جامعه در گذشته و حال است که ضمن بررسي و تحليل آنها میتوان به برخي از بینشها، تلقیهای اجتماعي، اعتقادات مذهبي و باورهاي موهوم اقوام ابتدايي که امروزه حيات دارند یا ندارند پي برد. بر اين اساس مهمترین قلمرو اين موضوع مربوط به دانش مردمشناسی و زیرمجموعههای روانشناسي، علوم اجتماعي و جامعهشناسی است. میراثهای غیرملموس بخش مهمی از حافظه جمعی فرهنگی هستند. آثاری که در گونه تولید مکرر، حذف، انتخاب و نگهداشت برجای ماندهاند و همین برجای ماندن به آنها اعتباری ویژه بخشیده است، اعتباری که بیانگر هویت یک حیطه فرهنگی همانند ایران هست. فرهنگ، هنر، زبان و ادبیات عامهی مردم ایران ازجمله غنیترین گنجینههای تمدنهای معنوی بشری است. دیرینگی و کهنسالی اقوام، غنای فرهنگی ادبی، تعدد پاره فرهنگها و پراکندگی جغرافیایی قومیتها عامل تقویتکننده این غنای فرهنگی است. ایران مکان آمد و رفت و آميزش فرهنگهاى مختلف بوده است؛ اعم از فرهنگ ملل متمدن و وحشى دنياى باستان مانند آشوري، آکدی، يوناني، رومي، يهودي، ترک، عرب و مغول، ایران سرزمین خاک - خورشید و آب و باد، سرزمین مردمانی است که از خاک کیمیا و از باد موسیقی و از آب زندگی و از خورشید برکت را میجویند. ایران سرزمین تنوع فرهنگ و اقوام است. فرهنگ اقوام مختلف گویای این موضوع میباشد، فرهنگ بلوچ با فرهنگ لر، کرد و فارس و هریک از اینان با یکدیگر متفاوت بوده و این گنجینهای از میراث است که به وجود میآید که میتوان آن را میراث ناملموس ایران خواند.
میراثی همچون، ردیف موسیقی که نخستین پرونده ایران است که در میراث فرهنگي ناملموس به ثبت رسید و نوروز تنها پرونده مشترک بین کشورهای مختلف است که ایران در آن سهم دارد. موسیقی سنتی بخشیهای خراسان، آیینهای پهلوانی و زورخانهای، تعزیه، استفاده از علم برای عزاداری، آیینهای باران، سنتهای درمانی محلی از گیاهان دارویی تا مناسک آیینی درمانی بهطوریکه طبابتهای سنتی در ایران هم به جسم توجه دارند هم به روح، خواندن اوراد و ادعیه و یا برگزاری سفرههای نذری برای درمان بیماران، مهارتهای سنتی فرشبافی استان فارس، مهارتهای سنتی فرشبافی کاشان، نقالی، هنر داستانگویی و نمایشی ایران بطوریکه نقالی قدیمیترین شکل اجرای نمایشی در ایران است که از مدتها قبل در سراسر ایران و در شهرها و روستاها رواج داشته است. نقالی شیوهای منحصربهفرد در حفظ و انتقال سینهبهسینه فرهنگ عامیانه، داستانهای حماسی، قومی و موسیقی محلی ایران است و با کمک آن بخشهایی از فرهنگعامه جامعه ایران از روزگار گذشته به دوران معاصر منتقل شده است و در نوع عملی و کاربردی دانش سنتی لنجسازی و دریانوردی در خلیجفارس همه و همه از میراث ناملموس کشور عزیزمان ایران است.
رضا حیدری شکیب
رضا حیدری شکیب