با وجود مالکیت محضی که در گمان بشر هست، او همیشه و همه جا به خودش حق میدهد. انواع سوءاستفاده از محیط زیست و حیات وحش، بهویژه اسارت حیوانات نمونه بارز این خودخواهی است. انسان سیرکها و باغ وحشها را برپا کرد تا خود را سرگرم کند و در تمام طول سالیان، رفتارش را با حیات وحش به بهانههای مختلف توجیه کرد و این کار همچنان درحال انجام است.
اگرچه این بساط برای جوامع پیشرفته برچیده شده یا دستکم بشدت در معرض انتقاد و پایان روند است، اما شاهدیم که در کشورهای درحال توسعه حیوانات غیربومی همچون پرندگان مهاجر و گونههای قطبی به بهانه تحقیق و آموزش در باغ وحشها در معرض خطر قرار میگیرند. این درحالی است که با وجود شرایط بد بسیاری از باغ وحشها، نه آموزش بهطور صحیح انجام میگیرد، نه تحقیق و پژوهش. این دو توجیه برای راهاندازی باغ وحشها در کشورهای درحال توسعه درحالی بهعنوان «هدف» معرفی میشود که در مسیر «مالکیت محض» به تمام گونههایی که روی زمین زیست میکنند، محیط زیست را به خطر میاندازند.
در حالی که به نگهداری این باغ وحشها در ایران - با وجود شرایط ناخوشایندی که دارند - اصرار میشود، این سوالها مطرح است: حالا که باغ وحش را زندانی دایمی حیوانات کردهایم، چرا به آنها رسیدگی نمیکنیم؟ مگر نه اینکه ارگانهایی چون شهرداری، محیط زیست و دامپزشکی هر یک به نحوی مسئول هستند؟ چرا به وضع باغ وحشها رسیدگی نمیکنند و اجازه میدهند در نبود بازدید عمومی، فروش توله و مبادله حیوانات منبع درآمد این مجموعهها باشد؟ باغ وحشها باید مکان مناسبی برای بازدید عموم مردم داشته باشند، آیا اینطور است؟ حیوانات باید وضع سلامت و بهداشتی خوبی داشته و از آلودگی به دور باشند، آیا در همه باغ وحشها بازدید مستمر دامپزشک حیات وحش اتفاق میافتد؟ چرا این همه از استاندارد فاصله داریم؟
مصادیق طرح این سوالها کم نیست، اما بهعنوان یک نمونه، باغ وحش خرمآباد را میتوان بررسی و دغدغهها را درباره آن مطرح کرد.
درحال حاضر، عموم مردم شرایط بازدید از این مجموعه را ندارند و بار مالی این باغ وحش بر گرده دامپزشکی استان افتاده است. حال باید پرسید که چرا مجموعهای با وضع نامناسب همچنان به کارش ادامه میدهد و انتقادات را بهکار نمیگیرد؟ اگر این مجموعه استانداردهای لازم را ندارد و بارها این موضوع از سوی کارشناسان در رسانهها مطرح شده، چرا نباید آن را تعطیل و حیواناتش را به مجموعههای باصلاحیت منتقل کرد؟ چرا نباید این باغ وحش خودگردان و با درآمد باشد؟ چرا هنگام تأسیس آن درباره زیرساختهای دسترسی برای بازدیدکننده و دامپزشک، مکاننمایی و... بررسی لازم انجام نشد؟ قفسهای باغ وحش خرمآباد بدون هیچ استانداردی ساخته شده و حیوانات در تابستان و زمستان در معرض نور آفتاب و باد و باراناند. دامپزشک حیات وحش در این مجموعه و حتی در استان لرستان مقیم نیست و اگر هست، فعالان محیط زیست از آن بیخبرند. در این مورد میتوان به ماجرای مرگ دو گوزن زرد در این باغ وحش اشاره کرد که به ناچار دامپزشکی از تهران به لرستان آوردند.
درباره دسترسی به این باغ وحش میتوان به پلکان و محل رفتوآمد مردم اشاره کرد؛ البته اگر رفتوآمدی باشد! بعید است که قشر کودک و سالمند در صورت بازگشایی، توانایی بازدید از این مجموعه را داشته باشند. از طرف دیگر، مسئولان این باغ وحش میگویند مسأله تغذیه حیوانات در این مجموعه جای نگرانی ندارد، اما فعالان محیط زیست نگران این مسألهاند، چرا که لازم است تغذیه حیوانات و جیره غذاییشان زیر نظر دامپزشک باشد. باغ وحش خرمآباد، بارها دست به دست شده و ارگانهای مختلفی از مسئولیت آن سر باز زدهاند و درنهایت مسئولیت آن به عهده دامپزشکی که یکی از ارگانهای مسئول در رسیدگی و نظارت بر باغ وحشهاست، افتاده است. با این همه درباره این مجموعه اینکه چرا بیهدف و برنامه، مهندسینشده، بیهیچ امکانات و تجربه و مدیریت درست، روی بلندی غیر قابل دسترس بنا شده، هیچ شخص یا ارگانی را مسئول نمیدانیم اما باید پرسید:
هدف از ادامه کار با مشکل باغ وحش خرمآباد چیست؟ مگر نه اینکه برای دامپزشکی بار مالی دارد و باید نسبت به بروز هر اتفاقی در این وضع مسئول بود؟ آیا بنا نیست شهرداری درباره این مجموعه اقدامی انجام دهد؟
الله اعلم. با تمام مشکلات، این مکان به هر ترتیبی احداث شده است. حالا که هیچکس پاسخگو نیست و هر بار انتقادات را با تندی پاسخ میدهند، دست کم میتوان از مسئولان دستاندرکار خواهش کرد که با هر سمت و مجوزی که دارند، درباره این مجموعه و تمام موجودات زندهای که در آن زندگی را به سختی سر میکنند، به وظیفه ذاتیشان عمل کنند و نجاتشان دهند.)شهروند)
رضا جلاوندي/ فعال محیط زیست