هر چند میدانیم نوشتهها، تحلیلها، انتقادها در مورد ورزش لرستان هیچ تأثیری ندارد و به نوعی تکرار مکررات و دردآور است اما با این حال اتفاقاتی میافتد که نمیشود به سادگی از کنار آنها گذشت و رد شد.
در حالی که بیشتر استانها به لطف کارخانههایی که دارند، با تمام قوا تیمداری و باشگاهداری میکنند اما در لرستان خبری از اینگونه حمایتها نیست و شرکتها و کارخانهها «بیخیال» ورزش شدهاند و یک جورایی به خودشان تحمیل میکنند که وظیفهاشان نیست در بُعد ورزش هزینه و تیمداری کنند.
وقتی محمود رحمتی رئیس اداره ورزش و جوانان دورود از کارخانه سیمان این شهر انتقاد کرد؛ برایمان تعجبآور بود که یعنی در استان ما میشود یک مسوول از کارخانهای برای توجه نکردن به ورزش، انتقاد کند. بدون هیچ تردیدی میگویم حق با رحمتی است و بیشک این کارخانه در حق ورزش دورود و لرستان اجحاف میکند اما چرا هیچ تلاشی نمیشود که کارخانه سیمان دورود جلو بیاید و تیمداری کند، مگر این کارخانه چه فرقی با کارخانجات سایر استانها که باشگاهداری میکنند- دارد؟ چرا آنها میتوانند و ما نمیتوانیم؟ آیا آنها جور دیگری میبینند یا ما دیدهها را بستهایم؟
رحمتی میگوید: «سال 87 کارخانه سیمان دورود در لیگ برتر کشتی فرنگی تیمداری کرد که با تغییر مدیران، دیگر تیمداری نکردند» حال سوالی پیش میآید- چرا آن زمان میتوانستند ولی حالا نمیتوانند؟
کارخانه یخچالسازی لرستان چند فصل در لیگ برتر والیبال بانوان تیمداری کرد اما مدیر کارخانه میگفت: «مسوولان استانی به این تیم بیتوجه هستند» و همین سبب شد- عطای تیمداری را به لقایش ببخشند.
قبل از شروع فصل گذشته لیگ برتر والیبال کشور در دفتر خبرگزاری ایسنا، ساعاتی حسین حسنپور والیبالیست خرمآبادی میهمان ما بود. او که قراردادش را برای فصل دوم با تیم آلومینیوم هرمزگان تمدید کرده بود- نکته جالبی را مطرح کرد و گفت: «در هرمزگان خیلی از کارخانهها حاضرند صاحب تیم ما شوند اما فعلاً برنده این مبارزه کارخانه آلومینیوم این شهر است- شاید هزینههای تیم ما در طول یک فصل به اندازه پول برق یک ماه این کارخانه باشد- ما حاضریم حتی با 20 یا 30 درصد پولی که از تیمهای سایر شهرها میگیریم برای تیم استان خودمان بازی کنیم اما متأسفانه اینجا به ورزش توجهای نمیشود».
دو سال پیش رئیس یکی از هیأتهای ورزشی استان، خصوصی به ما گفت که «اسپانسری برای حضور در لیگ برتر پیدا کرده اما چون میخواهند او را کنار بزنند، به این اسپانسر گفته که قصد تیمداری ندارد» و این یعنی ترجیح دادن فرد به جمع و یک استان! از این کار نتیجه میگیریم که اگر مسوولان هیأتها بخواهند میتوانند اسپانسر پیدا کنند.
سال گذشته کارخانه اکسیر بروجرد قصد داشت در لیگ برتر کشتی آزاد حضور یابد اما بهسبب مشکلات مالیاتی و اینکه وزارت اقتصاد و دارایی با پیشنهاد مسوولان این کارخانه در خصوص کسر مالیات موافقت نکرد، این تیم از حضور در لیگ برتر انصراف داد و این در حالی بود که اکسیر در قرعهکشی هم حضور داشت و با چند کشتیگیر داخلی و خارجی هم به توافق رسیده بود.
کارخانه پارسیلون خرمآباد اگر به روند تولید یک دهه قبل خودش بازگردد شاید بتواند در لیگهای برتر کشور تیمداری کند اما با ورود بخش خصوصی عملاً این کارخانه از پای درآمده و خودش به زور نفس میکشد. کارخانههای دیگری در استان وجود دارد که میتوانند در سطح حرفهای تیمداری کنند اما هرگز پا به این عرصه نگذاشته و نمیگذارند.
وقتی «خانه ورزش لرستان، از پای بست ویران است» این میشود که استان ما در معدود لیگهای کشوری تیم دارد و همانها هم با کمترین امکانات به مسابقات پای میگذارند و انگشتنما میشوند و در آنطرف بسیاری از ورزشکاران لرستانی در تیمهای دیگر استانها «ترکتازی» میکنند.